logo





بهارى بود

سه شنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۹ آپريل ۲۰۱۶

فرخ ازبرى

farrokh-Azbari.jpg
در اين هنگامه ى حيرت
يكى در زد
بهارِ آشنا آمد
و عطرى از بنفشه هاى ترس و تشنه
كه دامانش پُر از بابونه هايى خشك و بى ريشه
حكايت بودش از روزان بى رنگى
بر اين انكار ها در وهم و بيزارى

صداى بستن در آمد و گُل بر تپش افتاد
بهارى بود
دلى رنگين نداشت
صداى پاى او در گوش زرد اين چمن باقيست .

فرخ ازبرى - آلمان
آبريل ٢٠١٦

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد