در پناه کاج های تیره رنگ
جغد ها، در صف، بهم چسبیده تنگ
دیدگان سرخشان رخشد ز برق
چون خدایانی غریب، در فکرغرق
خشک خواهند ماند برجا های خویش
تا رسد آن لحظه ی غمناک پیش
هل دهد بیرون غروب نیمه جان
شب فرازآید و گیرد جای آن...
پند گیرند زین روش صاحبدلان:
باید از بیجا پریدن در جهان
دور ماند و ساخت خود را پایه ای!
گیجِ رهرو از پی هر سایه ای
داغ تنبیه اش ببینی بربدن
چون رها کرد پایگاه خویشتن.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد