|
حضور و پذیرش خاتمی فی نفسه یعنی تزلزل و تردید در سیاست سرکوب گذشته. البته نباید ناگفته گذاشت که این حضور میتواند به شکافی میان اصلاح طلبان و طرفداران جنبش سبز نیز منجر شود. اگر این شکاف مهار شود، حضور خاتمی در انتخابات میتواند دختران و پسران جوانی را به میدان آورد که در ستاد موسوی فعال بودند و با حرکت پرشورشان دست در دست هم خیابانهای تهران را در نوردیدند. نیروهائی که به جای هدایت شدن، کاندیداها را به سمت خواستههای خود جهت دادند. این حضور به سود جنبش است اما کسانی که بدون هیچ پیش شرط و مطالبهای فقط به استقبال این حضور بروند نمیتوانند در پیگیری خواستهها سهمی به عهده گیرند. | |
انتخابات ریاست جمهوری قرار است به زودی برگزار شود. در طی ده دوره انتخابات، هیچگاه فضای جامعه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چنین سرد و بیروح و به دور از تبلیغات نبوده است. هر چند در جمهوری اسلامی انتخابات غیر آزاد و ناعادلانه بوده است، اما در دورههای گذشته امکان رقابت بین کاندیداهای مورد تائید رژیم وجود داشت و حکومت تلاش میکرد تقسیم قدرت میان جریانات حکومتی را تا حدی از طریق رای مردم انجام دهد. پس از انتخابات ۸۸ و تقلب در انتخابات، دستگاه ولایت برای شرکت مردم با تناقض اساسی روبرو شده است. در حالی که به شرکت مردم بیش از همیشه نیازمند است، همزمان، از حضور آنان بیمناک و نگران است. واقعیت این است که این ترس بیسبب نبوده و نیست. در دوم خرداد ۱۳۷۶ و ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ حضور مردم در انتخابات، بیش از آنکه دستگاه ولایت را تقویت کند، آن را بیاعتبار نمود. اکنون پرسش این است که سیاست حکومت در این «انتخابات» چیست و در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ چه خواهد شد؟ کاندیداها چه کسانی هستند؟ مردم چه خواهند کرد؟ نتیجه چه خواهد شد؟ آیا امکان بروز جنبشی وجود دارد یا انتخابات با سردی برگزار و قدرت به یکی از طرفداران خامنهای سپرده میشود؟ برای یافتن پاسخ هنوز شواهد و نشانههای کافی برای اظهار نظر در دسترس نیست، اما میتوان بر اساس دادههای موجود فرضیاتی را طرح نمود.
کاندیداهای انتخابات؟ تا کنون تعداد قابل توجهی از نیروهای وابسته و یا نزدیک به دستگاه ولایت فقیه، کاندیداتوری خود را اعلام کردهاند. احمدینژاد هم بدون اینکه رسما اعلام کند، مشائی را به شکل غیر رسمی با شعار «زنده باد بهار» معرفی نموده است. اصلاح طلبان نیز با محوریت خاتمی در نظر دارند وارد انتخابات شوند. ولی فقیه تمایلش بر برکشیدن یکی از نیروهای وفادار به خویش است. اما با تناقضاتی بزرگ روبروست. از سوئی به شدت نگران برآمد جنبشی اعتراضی است به همین خاطر میخواهد ترس را بر جامعه حاکم کند اما از سوی دیگر به دلیل رشد نارضایتی و تشدید بحران در داخل و فشار تحریمها از خارج، نیازمند مشارکت وسیع مردم برای قدرت نمائی است و این تا حدودی، باز کردن فضای سیاسی را میطلبد. مشکل و تناقض دیگر دستگاه ولایت فقیه این است که نمایندگان وابسته به این جریان به جز در میان برخی لایهها و اقشار جامعه، با اقبال قابل توجه مردم روبرو نمیشوند. آرایش صحنه انتخابات با حضور دو نیرو و در رقابت با کاندیدای احمدینژاد، بازنده خواهند بود. به نظر میرسد بخشی از مردم که به پای صندوقهای رای کشیده میشوند، به نماینده احمدینژاد رای بیشتری خواهند داد. دستگاه ولایت به تجربه دریافته است که نماینده احمدینژاد در صورت پیروزی در دور آتی، اتوریته ولایت فقیه را بیش از گذشته زیر سئوال خواهد برد و این برای ولی فقیه قابل تحمل نیست. از اینرو برای شکست رقیب حتما باید در صندوقهای رای دست برده شود. دستکاری و تقلب هم، بدون مشکل نخواهد بود. میدانند که با ایستادگی احمدینژاد مواجه خواهد شد و این در شرایط کنونی بیثباتی و ناآرامی در جامعه را بدنبال خواهد داشت. که از این واهمه دارند. به همین دلیل برای ولی فقیه به عنوان یک راه حل، پذیرش خاتمی برای از میدان خارج کردن نماینده احمدینژاد، طرح شده است.
پذیرش کاندیداتوری خاتمی امکان پذیر است؟
در جمهوری اسلامی احمدینژاد تنها رئیس جمهوری است که بارها در مقابل رهبر ایستاده و مخالفت خود را با او علنی کرده و به سطح جامعه کشانده است. خامنهای هم نتوانسته است تا کنون او را خاموش و یا از مقامش کنار بگذارد. با توجه به سابقه برخورد احمدینژاد، رد صلاحیت نماینده او بدون مقاومت صورت نخواهد گرفت. اوضاع جامعه و نارضایتی عمیق بخش گستردهای از مردم امکان یکه تازی ولی فقیه را ضعیف کرده است. امروز قدرت خامنهای در قانون و روی کاغذ قدرتی مطلق است. در عمل بخشی از فرامین او توسط پیروانش نیز نادیده گرفته میشود. افزون بر این در شرایط کنونی که نارضایتی در داخل و فشار خارجی افزایش چشمگیری یافته است، حذف جریان احمدینژاد و حذف اصلاح طلبان، همزمان، برای دستگاه ولایت هزینهاش سنگین خواهد بود. عبور نماینده احمدینژاد از فیلتر شورای نگهبان نیز در صورت شمارش آرای شرکت کنندگان، به احتمال زیاد به شکست نماینده ولی فقیه میانجامد. نگرانی از این شکست است که امکان میدان دادن به اصلاح طلبان و خاتمی را ممکن میکند. این فرض البته دشواریها و موانع خود را دارد. اساسا اتخاذ هیچ سیاستی در جمهوری اسلامی بدون تناقض و سهل نخواهد بود. به نظر میرسد که فشارها در حدی زیاد شده است که هم خامنهای مجبور شده است در رابطه با مذاکره با آمریکا از مواضع تا کنونی عقب نشینی کند و هم در رابطه با انتخابات، سخنان گذشته خود را نقض کند. در مشهد او در پیام نوروزی، پیرامون انتخابات چنین اعلام موضع نموده است:
«در درجه اول، گسترش مشارکت مردم در انتخابات اهمیت دارد..... شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رای میتواند تهدیدات دشمنان را بیاثر کند. میتواند امنیت کشور را تامین کنند. این را ملت عزیز ما در همه نقاط کشور بدانند که حضور آنها در پای صندوقهای رای در آینده و امنیت و استقلال و ثروت ملی و اقتصاد و همه مسائل مهم کشور تاثیر دارد. انتخابات باید به توفیق الهی و همت مردم ایران با مشارکت گسترده تحقق یابد.......... در انتخابات همه سلیقهها و جریانات معتقد به جمهوری اسلامی شرکت کنند. این هم حق همه است و هم وظیفه است. انتخابات برای یک سلیقه و جریان سیاسی خاص نیست. همه کسانی که به استقلال کشور و آینده کشور اهمیت میدهند و دلشان برای منافع ملی میسوزد باید در انتخابات شرکت کنند. روی گرداندن از انتخابات مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند»
تحرکات اخیر اصلاح طلبان و دعوت «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» از خاتمی برای پذیرش کاندیداتوری در انتخابات، نمیتواند بدون پیش زمینه و مشاهده چراغ سبز از جانب ولی فقیه صورت گرفته باشد. اما این از تناقضات حکومت جمهوری اسلامی است که در کنار تشدید سرکوب و ایجاد فضای ارعاب و در شرایطی که اجازه برگزاری جلسه هم از این نیرو سلب شده بود، به تدریج راه کاندیداتوری یکی از چهرههای شاخص اصلاح طلبان باز میشود.
در چارچوب انتخابات ریاست جمهوری که تا کنون برگزار شده است، با وجود محرومیت اپوزیسیون و احزاب مختلف سیاسی، حتی اگر امکان مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات فراهم شود، میتواند به سود جنبش ضد استبدادی باشد. نفس مشارکت جناحهای مختلف درون جمهوری اسلامی، به ناگزیر رقابت را تشدید و امکان کنترل فضای انتخاباتی را دشوار میکند. در این فضا، نیروهای آزادیخواه نیز امکان دخالت در انتخابات را پیدا میکنند. اگر کاندیدای احمدینژاد نتواند در رقابت انتخاباتی حضور پیدا کند فضای جامعه در دوره پیش از رای گیری، چندان باز نخواهد شد. حضور نماینده احمدینژاد به دلیل ویژگی هائی که این نیرو تا کنون از خود بروز داده است، بحثها را داغ و فضا را به ناگزیر باز خواهد نمود.
چه باید کرد؟ برای ما اپوزیسیون جمهوری اسلامی که امکان شرکت در انتخابات را نداریم در درجه نخست اهمیت دارد بتوانیم متناسب با حساسیتی که در جامعه ایجاد میشود، سیاستی مشترک و چهرهای متحد از خود نشان دهیم. چهره متحد ما با سیاست مشترک پیوند دارد. موظفیم به مردم بگوئیم که انتخابات با پذیرش اصلاح طلبان نیز آزاد نیست. لازم است توضیح دهیم که انتخابات در ۲۲ خرداد ۸۸ و ۲ خرداد ۷۶ هم آزاد نبوده است. ما مدافع انتخابات آزاد هستیم. انتخاباتی که حق آزادانه نظر در آن وجود داشته باشد و احزاب، مطبوعات آزاد باشند. در حال حاضر این پیش شرطها وجود ندارد. بنابراین ما مخالف سلب حق حاکمیت مردم توسط جمهوری اسلامی هستیم. سیاست ما در مقابل انتخابات نمایشی، دفاع از انتخابات آزاد است و تلاش میکنیم که همراه سایر جریانات اپوزیسیون بتوانیم به شکل گیری جنبشی برای انتخابات آزاد کمک کنیم. اما واقعیت این است که در حکومت جمهوری اسلامی انتخابات به رغم اینکه آزاد نبوده است، اما روشی بوده است که حکومتیان تا حدی از طریق رای مردم، قدرت را بین نیروهای خودی توزیع میکردهاند. در این حکومت جریانات متفاوتی وجود دارد. برای مردم و برای جامعه قدرت گیری هر کدام از آنها نتایج متفاوتی دارد. در چنین حالتی ما باید تلاش کنیم بدون پراکندن توهم به سهم خود، در انتخابات دخالت کنیم. رقابت بین نیروهای مطیع ولایت فقیه و یا بین طرفداران ولایت فقیه و جریان احمدینژاد، چون جز تشدید سرکوب و گسترش فقر، حاصلی برای مردم در برندارد، سیاست ما افشا و نفی انتخابات است. اما اگر خاتمی نیز پذیرفته شود سیاست ما در برخورد با انتخابات متفاوت خواهد بود. اصلاح طلبان نیروی اصلاح حکومت جمهوری اسلامی هستند. اما تاکید آنها بر رعایت برخی روشها و دفاع از برخی خواستههای مردم امکان فعالیت نهادهای مدنی و جنبشهای اجتماعی زنان، دانشجویان، روشنفکران، اقوام و ملیتها و کارگران با دشواری کمتری فراهم میشود. از اینرو در اتخاذ سیاست در قبال این نیرو باید این ویژگی را هم مد نظر قرار داد.
با حضور احتمالی خاتمی چه باید کرد؟ در صورتی که دستگاه ولایت در این حد عقب نشینی کند که حضور خاتمی را در انتخابات بپذیرد، در درجه اول اپوزیسیون آزادیخواه باید بتواند به سیاست واحدی دست یابد تا اثربخشی بیشتری داشته باشد. بدترین حالت این است که اپوزیسیون با سیاستهای ناهمسان در انتخابات برآمد کند. اگر بپذیریم بین احمدینژاد و خاتمی تفاوت وجود دارد ما هم موظفیم در اتخاذ سیاست این تفاوت را منعکس کنیم. برای کسانی که به تفاوت جناحها باور ندارند، اتخاذ تاکتیک یکسان در برابر آنها قابل فهم است، اما هر جریانی که تفاوتها را میبیند باید این تفاوت را در اتخاذ سیاست منعکس کند. با فرض اینکه خاتمی پذیرفته شود، دو سیاست در اپوزیسیون به شکل افراطی در برابر هم قرار میگیرند و در بیراهه کشاندن انرژی اپوزیسیون نقش ایفا میکنند. نیروئی سیاست دنباله روی از خاتمی را در دستور خود قرار میدهد. این نیرو از اصلاح طلبان شروع شده تا بخشی از چپ امتداد مییابد. به اصلاح طلبانی که مرادشان خاتمی است، ایرادی وارد نیست. اما نیروئی که برای خود برنامه دیگری دارد. نیروئی که از جدائی دین از دولت، از رفع تبعیض و از آزادی انتخابات با پیش شرطهای آن دفاع میکند، انتظار این است شیفته وار وارد میدان نشود. این نیرو شرایط بحرانی جامعه و عملکرد احمدینژاد را دستمایه دنباله روی کور از نیروئی میکند که ۸ سال بر پست ریاست جمهوری تکیه داشت و پس از ۸ سال حاصل و نتیجه کارشان تولد احمدینژاد بود. سیاست دنباله روی از خاتمی حتی پیشرفت اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی را تضعیف میکند. در نقطه مقابل خاتمی پرستان، نیرویی وجود دارد که در اتخاذ تاکتیک آرمانگرایانه چشم بر واقعیتهای موجود میبندد. این نیرو در اتخاذ سیاست در قبال انتخابات، شرایط انتخابات غیر دموکراتیک در جمهوری اسلامی را برای اتخاذ سیاست کافی میداند و تفاوتی بین نیروهای مختلف قائل نیست و یا اگر اختلاف را میبیند در تاکتیک سیاسی این تفاوت را منعکس نمیکند. برخی از نیروهای این طیف یا اختلاف جناحها را «جنگ زرگری» میدانند و یا در بهترین حالت «سگ زرد برادر شغال» میپندارند. طبیعی است کسی که به صحنه سیاسی چنین بنگرد به جای تغییر واقعیات، عمدتا به اتخاذ سیاستهای کلیشهای و تکراری و بیگانه با زندگی میپردازد.
نیروی دیگری وجود دارد که با انتخابات برخورد مشخص دارد. روی سخن من در این یادداشت عمدتا این طیف را در بر میگیرد. حضور و پذیرش خاتمی فی نفسه یعنی تزلزل و تردید در سیاست سرکوب گذشته. البته نباید ناگفته گذاشت که این حضور میتواند به شکافی میان اصلاح طلبان و طرفداران جنبش سبز نیز منجر شود. اگر این شکاف مهار شود، حضور خاتمی در انتخابات میتواند دختران و پسران جوانی را به میدان آورد که در ستاد موسوی فعال بودند و با حرکت پرشورشان دست در دست هم خیابانهای تهران را در نوردیدند. نیروهائی که به جای هدایت شدن، کاندیداها را به سمت خواستههای خود جهت دادند. این حضور به سود جنبش است اما کسانی که بدون هیچ پیش شرط و مطالبهای فقط به استقبال این حضور بروند نمیتوانند در پیگیری خواستهها سهمی به عهده گیرند. باید به شیوه مطالبه محوری خاتمی را در برابر پرسشهای معینی قرار داد و خواست که به این پرسشها پاسخ روشن دهد. سیاست در رابطه با این انتخابات، پس از چگونگی پاسخ به این مطالبات اتخاذ خواهد شد. خطاست فقط به دلیل وضع فاجعه بار مملکت و بحران داخلی و تنشهای بین المللی و برای نفرت از ولایت فقیه، مشوق رای به خاتمی شد. خاتمی حداقل باید نسبت به مطالبات مردم اظهار نظر کند. برنامه خود را برای اصلاحات با مردم در میان گذارد. شیوه برخورد با موانعی که به قول خودش هر ۹ روز یکبار رخ میداد، روشن کند. باید به مردم بگوید چه برنامهای دارد که این بار تدارکاتچی ولی فقیه نشود. در جریان انتخابات مجلس هفتم، تقریبا تمامی نمایندگان شناخته شده مجلس رد صلاحیت شدند. خاتمی هم اعلام نمود که «نقشهای وجود دارد که باید آن را برهم زد. ما باید این بازی را به هم بزنیم، به هر صورتی که میسر است...» خاتمی نه تنها بازی را به هم نزد بلکه انتخابات را بدون هیچ توصیحی به مردم برگزار نمود. اکنون اگر با موارد مشابه مواجه شود چه خواهد کرد؟ در انتخابات ۸۸ سیاست مطالبه محوری از موسوی نیمه اصلاح طلب، نیمه اصول گرا، نیروئی ساخت که اکنون به دلیل ایستادگی در برابر ولایت فقیه و دفاع از برخی از خواستههای مردم، در زندان است. خاتمی در هنگام اعلام داوطلبی در انتخابات ۷۶ از موسوی به هنگام کاندیداتوری، بسیار جلوتر بود و شعارها و سخنان مثبت تری بر زبان میراند. اما خاتمی برای حل مشکلات بر چانه زنی در بالا تکیه میکرد. اما موسوی در نتیجه جنبش اعتراضی، تکیه و نگاهش به مردم بود و از مطالبات مردم تاثیر میگرفت. در جریان آن حرکت، موسوی گام به گام به مردم بیشتر نزدیک شد. اما خاتمی با گذشت زمان آرام آرام عقب نشانده شد. خاتمی را باید نسبت به روش گذشتهاش به چالش کشید. از آقای خاتمی و اصلاح طلبان انتظار این نیست که از جمهوری اسلامی گذر کنند. اما اگر میخواهند اصلاح طلب بمانند باید از ستایش کردن دورانی که بزرگترین کشتار زندانیان سیاسی در آن رخ داده است، دست بردارند. دوران خمینی یکی از تاریکترین دورههای حکومت جمهوری اسلامی است. در این دوره جنگ ایران و عراق به بدترین شکل مدیریت شد. در این دوران حتی آیت اله منتظری به دلیل اعتراض به کشتار زندانیان سیاسی از جانشینی خمینی، کنار گذاشته شد و او را سالها در منزلش زندانی کردند. علاوه بر اینها، خاتمی میبایست نسبت به تشنج زدائی در سیاست خارجی، رفع تحریمها و کنار زدن رانت خواران اقتصادی، جلو گیری از سرکوب آزادیهای مدنی، سیاسی و مطبوعاتی، آزادی زندانیان سیاسی به ویژه آزادی کاندیداهای دور قبلی انتخابات، موسوی و کروبی و خانم رهنورد، تامین حقوق زنان، جوانان، کارگران و ملیتهای ایرانی، و دیگر مطالبات موضع روشن بگیرد. بدون داشتن موضع روشن اعتمادی برانگیخته و شوری ایجاد نخواهد شد. بخش قابل توجهی از نیروئی که دور پیش به میدان آمد امروز بیاعتماد است. توهم است اگر تصور شود که آمدن خاتمی به هر شکل و شمایلی، آن نیرو را به میدان خواهد آورد. حضور خاتمی بدون ارائه سیاست روشن برای دور زدن موانع فقط میتواند شیفتگان او را بسیج کند. نه بیشتر. هر چند نشانهها برای حضور خاتمی با گذشت زمان پر رنگتر شده است، اما هنوز نمیتوان امکان حضور را قطعی پنداشت.
نظرات خوانندگان:
راهکار چیست؟ علی 2013-03-31 00:10:33
|
دوست عزیز راهکار چیست؟ ارائه راهکار می تواند همه مارا در گرفتن تصمیمی عاقلانه کمک کند. در اخر نوشتهاقای نوید کامنتی گذاشته بودند و اشاره کرده اند که این خون ها اخر کار خود را خواهد کرد . من اینگونه برداشت میکنم که نظام را سرنگون خواهد کرد . کاملا درست است منم معتقدم که خون های ناحق ریخته شده توسط نظامی ، قطعا ان نظام را سرنگون میکند همچون انقلاب 57 . حال کاری ندارم مصادره شد یا چه شد . سئوالی برایم مطرح است و ان اینکه خون های بناحق ریخته شده میتواند نظامی را سر کار بیا ورد که حرمت انسان را نگه دارند حقوق همه ادیان و مذاهب و اقلیت ها حقوق زنان را رعایت کند و منافع ملی را مد نظر داشته باشد؟ . نوشته ای که چند بار باید مردم سرشان به سنگ بخورد ؟ حرف جالبی است ولی چه باید کرد؟ از هم پاشیدن یک نظام در هر انقلابی که انجام شده در تاریخ جهان جز این بوده که نو کیسه هایی از راه رسیده اند و انسانهای پاک را به کنار زده اند و حکومت را صاحب شده اند؟ حتی اگر رضا شاه کل بنیان حکومت را به هم می ریخت خودش که هیچ ، دیگران هم نمی توانستند مملکت را جمع و جور و سامان دهند چرا که شیخ خزعل از یک طرف و سید ضیائ در طرف دیگر منتظر اشوب و بلوا بودند. ولی رضاشاه کل سیستم را به هم نریخت. انقلاب وحشتناک است وحشتناک . هزاران صد هزار ندا ها پر پر میشوند اگر اسلحه دست مردم بیفتد.. در انقلاب 57 تا روز 21 و 22 حرکت بسیار حساب شده و با عدم خشونت و با مبارزه مدنی پیش امده بود .. گل به جای گلوله مردم نثار ارتش میکردند. ولی وقتی در گیری شروع شد و مردم به پادگان ها ریختند و اسلحه دستشان افتاد همه با هم در گیر شدند . احزاب گرو ها وووو. اخرش انحصار طلب ترینشان بر سر کار امد . ولی اگر بختیار دولت را تسلیم بازر گان میکرد سیستم از هم پاشیده نمیشد اسلحه دست مردم نمیفتاد . هر چند انچه مردم و ارمانشان می خواست انجام نمی گرفت ولی لا اقل ارتش تضعیف نمیشد . قداره بندان و دژخیمان فرضت طلب نمی توانستند یکه تازی کنند . عراق جرعت حمله نمی کرد . بقول یک متفکر غربی ، وای بروزی که گوسفندان قوی شوند و متحد ، که بزرگترین دژخیمان خواهند شد.. پس عزیز من بنگر اسیب دیدگان این انقلاب را در بدر شذگان را بیوه شدگان را . و انقلاب روسیه را و انقلاب فرانسه را . زمانی که شاه گفت مردم صدای انقلابتان را شنیدم اگر رهبران این ملت و مردم ، راه اصلاح را پیش گرفته بودند . چنین نمیشد که شد. شاید سلطنت هم تغییر می کرد اما نه با این هزینه گزاف . دوست عزیز را ه نشان ده .. راهی که به چاهی منتهی نگردد 92/01/11
|
پاسخ اعظمی 2013-03-29 18:23:17
|
در پاسخ به خانم یا آقای جوادی متاسفانه بسیاری از کلمات و مفاهیم به دلیل اینکه یا تعریف شناخته شده ای ندارند و یا تعاریف مختلفی از آنها وجود دارد ممکن است ایجاد ابهام کنند. "شرکت" و "دخالت" در انتخابات هم از این مقوله اند. معمولا در اذهان عمومی زمانی که از شرکت در انتخابات صحبت می شود منظور پای صندوق رای حاضر شدن است. اما اگر نیروئی یا نمی خواهد و یا حکومت نمی گذارد در رای گیری شرکت کند این نیرو می تواند پیش از رای گیری و پس از رای گیری روی افراد شرکت کننده تاثیر بگذارد. من تاثیر گذاری نیروهای اپوزیسیون را، که حق شرکت در انتخابات از آنها قانونا گرفته شده است، "دخالت" کردن نامیده ام. در دوره پیش از رای گیری شرایط ما از طریق رسانه های خود می توانیم حرف و سیاست خود را تبلیغ کنیم و در انتخابات دخالت نمائیم.
اینکه نوشته اید سخنان پیش از انتخابات که تبلیغی است، تا حدودی درست است. توجه کنید معمولا کسانی که حرف های کلی و کشدار می زنند راحت تر پس از انتخابات می توانند آن وعده را به فراموشی بسپرند. اما برای نادیده گرفتن وعده های مشخص به راحتی نمی توانند از آن فرار کنند. نوشته اید که اگر از وعده های خود فرار کردند من چه پاسخی برای مردم دارم. من که کاندیدا نیستم آنها که فرار می کنند باید پاسخگو باشند. معمولا کاندیداها هم در همه جای دنیا از وعده های کلی راحت فرار می کنند اما در قبال سیاست های مشخص مردم آنها را وادار به پاسخگوئی می نمایند.
در رابطه با نظر دوست بدون نام و نشان که گفته اند باید به خاتمی بدون هیچ اما و اگری رای داد، چون برخی خصوصیات خوب دارد، من در مطلبم پاسخ داده ام. این روش حتی خاتمی را در همین قد و قواره کمک نمی کند. ضعیف می کند. این متدی که دوست بی ناممان پیشنهاد کرده است، متدی است که در آن حق و وظیفه جایگاهی ندارد. روش امام و امتی است. مراد و مریدی است. اتفاقا برای اینکه مردم وارد میدان شوند در درجه اول باید مطمئن شوند که رای آنها مثل دور قبل دزدیده نمی شود. کاندیدای آنها در "حصر خانگی" محبوس نمی شود.
|
دخالت یعنی چه؟ جوادی 2013-03-28 10:06:16
|
آقای اعظمی عزیز سلام من در نوشته شما فرق بین دخالت کردن در انتخابات با شرکت کردن در انتخابات را نفهمیدم. نوشته اید ما را نمی گذارند شرکت کنیم پس دخالت می کنیم. واقعیت این است که اپوزیسیون را نمی گذارند در رابطه با انتخابات هیچ کاری بکند. حتی اگر دخالت و شرکت دو معنی داشته باشند باز به حال حکومت فرقی نمی کند. نکته دیگر این است که در دوره های انتخابات حرف مفت زیاد زده می شوداگر خاتمی هم حرف های خوبی زد و بعد هیچکدام را عملی نکرد شما چه پاسخی به مردم می دهید؟ |
|
آقای خاتمی بعنوان شخصی که خلق و خوی مردمسالارانه دارد و اهل رواداری است و درستکار است و در این زمینه امتحان خود را با وجود همه نا کامی ها بعلت سنگ اندازی های جناح مخالف داده است و دیگر آنکه در کار سیاست در این نظام وزنه سنگینی است و حذف او بی هزینه امکان پذیر نیست برای جامعه ایران دارای ارزش والائی است. در شرایط امروز ما فهرست تکالیفی را در برابر او قرار دادن که قسم بخور این موارد را بر آورده خواهی کرد تا ما از شما اظهار پشتیبانی کنیم بی مورد بنظر میاید. ولی اگر او مصدر کار میبود و در آن هنگام پشتیبانی "عملی" و "مدنی" گروهی و سازمان یافته در راه پیش برد هدف های مردمسالا رانه اجتماعی (و نه با هدف های حسابگرانه برای مقاصد سیاسی) مثلا جلو گیری از رانت خواری های ملیاردی اقتصادی. اجحاف به آزادی های شهروندی در کوچه و خیابان. سانسورهای بی مورد و سیاست بازانه در امور نشر و خبر رسانی. در اتخاذسیاست تنش زدائی خارجی.در نهادینه کردن رسم برگزاری انتخایات سالم و بی تقلب. در کوتاه کردن دست نیر های مسلح ازامور سیاسی و اقتصادی. از رعایت حقوق قانونی زندانیان. در نهادینه کردن و ایجاد یک دادگستری غیر سیاسی حرفه ای و بی طرافانه و.و... ایشان شخصی نیست که عامدا و به صرف انجام چنین حرکاتی از در مخالفت با آن در آید و از امکانات دولتی برای سرکوب آن استفاده کند.این راه تعالی تریجی جامعه ی نوین ایران است
|
پاسخ خانم فتانه فریور و آقای غلام محمد اعظمی 2013-03-27 18:50:34
|
با سلام به خانم فتانه فریور . ممنون از اینکه به رغم مخالفت با نظراتم، بدان توجه کرده و پرسش خود را با من در میان گذاشته اید.
اولین پرسش شما این است:
"یک- اگر انتخابات یک روش دموکراتیک و یک حقی است برای مردم چرا باید مردم را با سیاست تحریم و یا شرکت نکردن از این حق خود محروم کنیم"
شکی نیست که انتخابات یک روش دموکراتیک است و "رای" هم حقی است برای هر شهروند که باید از این حق خود استفاده کند. اما در جمهوری اسلامی همانگونه که نوشته ام حق انتخاب آزادانه وجود ندارد. احزاب آزاد نیستند. گردش نظرات در مطبوعات و رسانه ها آزاد نیست. پس نمی توان دقیقا بر آنچه که در ایران رخ می دهد، نام انتخابات گذاشت. در آن حق انتخاب محدود به نیروهایی است که ولایت فقیه آنها را خودی می داند. توجه داشته باشید که هنوز کاندیداهای دور قبل در زندان خانگی هستند. پس همانها هم که تائید شده اند اگر پایشان را از خط قرمرها بیرون بگذارند ناخودی تلقی می شوند. انتخابات یک روش دموکراتیک است اما در حمهوری اسلامی این روش دموکراتیک را به شکل غیر دموکراتیک برگزار می کنند.
اما در پاسخ به بخش دیگری از همین پرسش شما که پرسیده اید چرا باید به مردم گفت از این حق استفاده نکنند، در ابتدا گفتم انتخابات در جمهوری اسلامی غیر دموکراتیک است. مردم هم از طریق رای خود از این حق استفاده می کنند. این رای را می توانند به کسی که قبول دارند بدهند و یا کسی را از آن محروم کنند. یعنی "داشتن رای" حق مردم است نه خود "رای دادن". حقی (رای) که باید همیشه به کاندیداها داده شود دیگر حق نیست. یک تکلیف است. رای زمانی به حق تبدیل می شود که مردم بتوانند به فرد مورد قبول خود ارزانی اش دارند و یا آدم های نالایق را از آن محروم کنند.
پرسش دیگر شما این بوده است:
"دو- بین خاتمی و احمدی نژاد تفاوت هست یا نه اگر هست و شما هم قبول دارید چرا نمی گوئید باید به خاتمی رای داد. این همه شرط چرا جلوی او گذاشته اید؟"
بین خاتمی و احمدی نژاد تفاوت هست. اما زمانی که انتخاباتی آزاد نیست باید برای شرکت در آن دلیلی داشت. یعنی مردم باید ببینند با شرکت خود چه بدست می آورند. آقای خاتمی 8 سال رئیس جمهور بوده است. او در اواخر دوره اش عملا هیچکاره بود. دور پیش در سال 88 او را تهدید کردند که کاندیدا نشود. باید دید اگر او را بپذیرند به چه دلیل عقب نشسته اند. اگر دلیل عقب نشینی دستگاه ولایت فشارهای جهانی و داخلی و وضعیت آشفته حکومتیان است، پس باید از این موقعیت و ضعف دستگاه ولایت به سود مردم هر چه بیشتر امتیاز گرفت. اگر خاتمی برنامه ای برای تغییر در این قانون اساسی نداشته باشد، روشی برای مقابله با دخالت ارگان های امنیتی و عقب نشاندن و کوتاه کردن دست سپاه از منابع اقتصادی و پاسخگوئی حداقل به خواسته های زنان، جوانان، ملیتها، کارگران و .. نداشته باشد، عمله ولی فقیه خواهد شد و حضورش مثبت نخواهد بود. در این نوشته متدی پیشنهاد شده و در برابر او پرسش هائی نهاده شده است. متناسب با پاسخی که به آنها و به مطالبات مردم می دهد آنگاه می توان نسبت به شرکت و یا عدم شرکت در انتخابات تصمیم گرفت. چک سفید از همین امروز نباید به هیچ کس داد.
پرسش دیگر شما این است:
"سه- اساسا خاتمی هنوز نیامده چرا مثل مقامات سپاه و امنیتی او را تهدید کرده اید. این تهدیدها راه را برای دو جناح دیگر باز نمی کند که تنها و در غیاب خاتمی در انتخابات شرکت کنند؟ البته از این مقایسه پوزش می خواهم ولی جدا از جایگاه کاملا متفاوت شما با فلان سردار بسیج اما حرف هر دو شما یکی نیست؟"
اول اینکه صحبت من با سران سپاه در مورد خاتمی یکی نیست. دو جهت کاملا متفاوت دارد. آنها او را تهدید می کنند که شرکت نکند چون منافع آنها را به خطر می اندازد. من نمی گویم خاتمی نیاید. می گویم خاتمی برای آمدن بگوید به کدام مطالبات و با چه روشی و چگونه می خواهد پاسخ دهد. می گویم متناسب با پاسخی که می دهد مردم تصمیم بگیرند. دوما من در مطلب می گویم نیروئی که مدعی است می خواهد به مطالبه مردم جواب دهد باید برنامه خودش را روشن با مردم در میان گذارد. نام این تهدید نیست. متدی است که اگر درست بدان پاسخ داده شود بهترین راهی است که در شرایط کنونی با توجه به تعادل قوا، جلو پیشرفت نیروهای نظامی و امنیتی و نیروهای مطیع ولایت فقیه را سد می کند. اساسا اگر خاتمی از برنامه موسوی و کروبی عقب بماند و نتواند از آن جلوتر برود در رقابت با دو نیروی دیگر حتما شکست خواهد خورد. برای غلبه بر انها باید اعتماد جوانان و زنان را جلب کرد تا شور حرکت در آنها زنده شود. باید قاطعانه از دو کاندیدای دور پیش دفاع نمود تا بذر اعتماد در دل مردم جوانه زند. باید برای مطالبات مردم برنامه داشت تا اقتصاد صدقه ای احمدی نژاد رای مردم را جلب نکند و دهها مشکل دیگر را باید بتوان پاسخ داد تا در رقابت بین این سه جریان خاتمی بتواند برآمد کند.
در ادامه توضیحات بالا و در پاسخ به دوست عزیز غلام لازم می دانم تاکید کنم که از نظر من در چارچوب جمهوری اسلامی و این قانون اساسی استقرار دموکراسی ممکن نیست. اما مبارزه برای اصلاحاتی به سود مردم ممکن است. حالا که ما زورمان نمی رسد حکومت را کنار بگذاریم باید در حدی که می توانیم از طریق مبارزه و فشار حکومت را به عقب نشینی وادار کنیم. هر موقع هم که مردم توانستند حکومت دموکراتیکی به جای جمهوری اسلامی بگذارند لحظه ای نباید تردید کرد. |
با وجود جمهوری اسلامی در بر روی همین پاشنه خواهد چرخید غلام 2013-03-26 12:36:18
|
رفیق گرامی برداشت من از این نوشته فقط این است که شما تحلیل خود را از اوضاع اکنونی کشوروجمهوری اسلامی نوشته اید؛خوب تا اینجادرست امانباید یادمان برود که خاتمی و امثال او سوراخهائی هستند که بارها توسط آن تمام هستی مردم ایران گزیده شده و بباد رفته است.هم شما و هم امثال من خوب می دانیم جمهوری اسلامی چموش است وفقط بازور و قهر ملتی که بیدار است ازبین میرود و راه سومی که به سود کشور باشد وجود ندارد.ضمن اینکه تجربه انقلاب 57و تجربه ی34 سال مبارزه ی خونبار وپر فراز ونشیب را نباید فراموش کرد وگرنه همه چیز بر می گردد به تاریخ 1/1/1 |
سئوال از آقای اعظمی فتانه فریور 2013-03-26 09:47:40
|
با سلام و تشکر از اینکه تلاش کرده اید سیاستی را که مورد قبولتان هست توضیح دهید. من با آن مخالفم اما صحبت های شما را قابل فکر می دانم و مقاله شما را قابل مکث. امیدوارم به چند سئوال من جواب دهید
یک- اگر انتخابات یک روش دموکراتیک و یک حقی است برای مردم چرا باید مردم را با سیاست تحریم و یا شرکت نکردن از این حق خود محروم کنیم
دو- بین خاتمی و احمدی نژاد تفاوت هست یا نه اگر هست و شما هم قبول دارید چرا نمی گوئید باید به خاتمی رای داد. این همه شرط چرا جلوی او گذاشته اید؟
سه- اساسا خاتمی هنوز نیامده چرا مثل مقامات سپاه و امنیتی او را تهدید کرده اید. این تهدیدها راه را برای دو جناح دیگر باز نمی کند که تنها در انتخابات شرکت کنند؟ البته از این مقایسه پوزش می خواهم ولی جدا از جایگاه کاملا متفاوت شما با فلان سردار بسیج اما حرف هر دو شما یکی نیست؟ |
پاسخی مختصر و دوستانه محمد اعظمی 2013-03-25 18:01:18
|
دوستان گرامی سیلان و عسگری
در رابطه با نوشته شما چند نکته را لازم میدانم یادآوری کنم
اولا من نظرم این نیست نام آنچه در جمهوری اسلامی برگزار می شود دقیقا انتخابات است. انتخابات با حق انتخاب آزادنه معنا دارد و در نوشته خود گفته ام آنچه اتاق می افتد به این معنا انتخابات نیست. اما باز نوشته ام به این انتخابات ها و یا رای گیری ها و یا هر نامی که بگذاریم یک واقعیت را نباید نادیده گرفت و آن این است که اساسا تا کنون آنچه که برگزار شده است هم با انتخابات نوع صدام حسینی و هم محمد رضا شاهی متفاوت است هم با نوعی که در اروپا برگزار می شود. در جمهوری اسلامی از طریق رای مردم توزیع قدرت بین نیروهای حاکم صورت می گیرد. نیروهای حاکم هم که در چارچوب جمهوری اسلامی مبارزه می کنند اما با هم تفاوت هائی دارند.
ثانیا اساسا در مطلب من این سخن این نیست که در این انتخابات باید شرکت کرد. فعلا با در این شرایط نفی این انتخابات کاملا درست و قابل دفاع است. من فرضی را طرح کرده ام و گفته ام اگر خاتمی بیاید باید خواست در برابرش قرار داد. یکی از خواسته ها هم همین مساله است که آیا چگونه و با چه روشی اینبار می خواهد با نیروهای مخالف حکومتی برخورد کند و آنها را خنثی نماید. طبعا اگر اطمینان حداقلی ایجاد نشود و فقط وعده سرخرمنی داده شود ما هم سیاست نفی را قاطعانه در مقطع رای گیری تبلیغ خواهیم کرد
سوما توجه داشته باشید ما باید با روشی حرف بزنیم که برای مردم قابل فهم باشد و بتوانیم مردم را با خود همراه کنیم. ما که اصلا خودمان حق شرکت نداریم و اگر هم حق شرکت داشته باشیم به عنوان یک تبعیدی معترضانه شرکت نمی کنیم. صحبت ما این است که چه اقدامی به سود مردم است. توجه داشته باشیم که سیاست ما برای شرایط کنونی است. این سیاست هم باید سطح مبارزه مردم را در نظر بگیرد و هم اصولیت های ما را خدشه دار نکند. نتیجه آن را هم باید ببینیم کدام سیاست به سود مردم خواهد بود
چهارما من با همه آنچه که در رابطه با بدکرداری های جمهوری اسلامی نوشته اید موافقم. این حکومت بیش از اینها عملکردش خونین است. |
کدام انتخابات اقای اعظمی عسگری 2013-03-24 20:13:01
|
محمد گرامی ابتدا لازم میدانم فرارسیدن سال نو را به تو و همرزمانت و تمامی مبارزان علیه مستبدین شادباش بگویم اما درمورد مطلبی که تحت عنوان اگرخاتمی بیاد باید چه کرد نوشته ای حقیقتنا کمی تعجب کردم که شخصیتی چون شما پس ازگذشت سی و چهارسال که ازماموریت اخوندهای ابزاردست استعمار و خدایان زر وزور و تزویر و جنایات بیشمارانها درمیهنمان نام انتخابات برنمایش های کثیف گرکهای درنده میگذاری مگردرحکومت ولایت فقیه میشود انتخابات برگزارکرد انهم با وجود شورای نگهبان به سرگردگی موجود خونخواری چون جنتی امادرمورد سیدخندان مگرفراموش کرده اید که ایشان ضمن خرید هشت سال عمربرای رژیم ادمخواران قرن بیست و یکم پس ازجنایات انجام گرفته علیه مردان وزنان دگراندیش و ازادیخواه درداخل و خارج از کشور دریک اعتراف اشک ریزان گفت من درحدیک تدارکاتچی هم نیستم ایا اکنون دراین برهه اززمان که جنگ گرکهاصدچندان ازگذشته بدتردرگرفته است اوچه میتواند براین ملت دردکشیده و ستم دیده انجام بدهد که اگرمیخواست و میتوانست همان هشت سال اول انجام میداد.محمدگرامی درحکومتی که ازراس تا ذیل بصورت ساعتی یک فسادکلان ازدرونش برملامیشود و درمدت هشت سال انتصاب پاسدارهزارتیربیش ازهشتصدمیلیاردفقط نفت فروخته شده درمقابل فقروفسادوبیکاری و ناهنجاریهابیدادمیکند و ملت ایران هیچگونه تضمین مالی و جانی و شرافتی ندارندمگرمیشودازموده رایکباردیگرازمودوقتیکه سوریه و لبنان و حماس و سایرکشورهای اجنبی ازکشور و ملت ایران عزیزتر و مهمتر میشوند و میلیاردهادلارسلاح و پول نقدبلاعوض به انهاداده میشود و فریاد ملت بجایی نمی رسد و قانونی وجودندارد که بصطلاح مسئولین درمقابلش جوابگوباشند ازمادردکشیدگان بعیداست که درچنین اشفته بازاری صحبت ازمهرهای سوخته درون رژیم میکنیم شما یقین بدانیدتازمانیکه تاریخ مصرف ملایان درایران به پایان نرسیده باشد ملت ایران روزخوش به خودنخواهددید امیداست شما زنده باشیدتاگفته مرابیادبیاورید و اگرمن هم زنده ماندم درفردای ازادی بتو خواهم گفت امروز ما بیش ازپیش به اتحاد و همدلی نیازمندیم تا اربابان اخوندها راوادارکنیم به تاریخ مصرف انهاپایان دهند.به امیدان روز. |
با حضور احتمالي خاتمي در انتخابات چه بايد كرد؟ سيالان 2013-03-24 17:40:23
|
باتوجه به عملكرد گذشته و روحيات آقاي خاتمي حتي در صورت ارايه برنامه هاي مورد نظر اپوزيسيون (دسته سوم) امكان اجرايي كردن آنها در حد صفر خواهد بود. در اين حالت دسته اخير ميبايستي چه نقشي را عهده دار شود؟ آيا صرف گفتار آقاي خاتمي دليلي براي شركت در انتخابات خواهد بود؟ در اين نوشتار صراحت گفتار در اين خصوص مشهود نيست. سپاسگزار خواهم بود اگر... |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد