با حضور احتمالی خاتمی در انتخابات چه باید کرد؟
Sat 23 03 2013
محمد اعظمی
انتخابات ریاست جمهوری قرار است به زودی برگزار شود. در طی ده دوره انتخابات، هیچگاه فضای جامعه در آستانه انتخابات ریاست جمهوری چنین سرد و بیروح و به دور از تبلیغات نبوده است. هر چند در جمهوری اسلامی انتخابات غیر آزاد و ناعادلانه بوده است، اما در دورههای گذشته امکان رقابت بین کاندیداهای مورد تائید رژیم وجود داشت و حکومت تلاش میکرد تقسیم قدرت میان جریانات حکومتی را تا حدی از طریق رای مردم انجام دهد. پس از انتخابات ۸۸ و تقلب در انتخابات، دستگاه ولایت برای شرکت مردم با تناقض اساسی روبرو شده است. در حالی که به شرکت مردم بیش از همیشه نیازمند است، همزمان، از حضور آنان بیمناک و نگران است. واقعیت این است که این ترس بیسبب نبوده و نیست. در دوم خرداد ۱۳۷۶ و ۲۲ خرداد ۱۳۸۸ حضور مردم در انتخابات، بیش از آنکه دستگاه ولایت را تقویت کند، آن را بیاعتبار نمود. اکنون پرسش این است که سیاست حکومت در این «انتخابات» چیست و در ۲۴ خرداد ۱۳۹۲ چه خواهد شد؟ کاندیداها چه کسانی هستند؟ مردم چه خواهند کرد؟ نتیجه چه خواهد شد؟ آیا امکان بروز جنبشی وجود دارد یا انتخابات با سردی برگزار و قدرت به یکی از طرفداران خامنهای سپرده میشود؟ برای یافتن پاسخ هنوز شواهد و نشانههای کافی برای اظهار نظر در دسترس نیست، اما میتوان بر اساس دادههای موجود فرضیاتی را طرح نمود.
کاندیداهای انتخابات؟ تا کنون تعداد قابل توجهی از نیروهای وابسته و یا نزدیک به دستگاه ولایت فقیه، کاندیداتوری خود را اعلام کردهاند. احمدینژاد هم بدون اینکه رسما اعلام کند، مشائی را به شکل غیر رسمی با شعار «زنده باد بهار» معرفی نموده است. اصلاح طلبان نیز با محوریت خاتمی در نظر دارند وارد انتخابات شوند. ولی فقیه تمایلش بر برکشیدن یکی از نیروهای وفادار به خویش است. اما با تناقضاتی بزرگ روبروست. از سوئی به شدت نگران برآمد جنبشی اعتراضی است به همین خاطر میخواهد ترس را بر جامعه حاکم کند اما از سوی دیگر به دلیل رشد نارضایتی و تشدید بحران در داخل و فشار تحریمها از خارج، نیازمند مشارکت وسیع مردم برای قدرت نمائی است و این تا حدودی، باز کردن فضای سیاسی را میطلبد. مشکل و تناقض دیگر دستگاه ولایت فقیه این است که نمایندگان وابسته به این جریان به جز در میان برخی لایهها و اقشار جامعه، با اقبال قابل توجه مردم روبرو نمیشوند. آرایش صحنه انتخابات با حضور دو نیرو و در رقابت با کاندیدای احمدینژاد، بازنده خواهند بود. به نظر میرسد بخشی از مردم که به پای صندوقهای رای کشیده میشوند، به نماینده احمدینژاد رای بیشتری خواهند داد. دستگاه ولایت به تجربه دریافته است که نماینده احمدینژاد در صورت پیروزی در دور آتی، اتوریته ولایت فقیه را بیش از گذشته زیر سئوال خواهد برد و این برای ولی فقیه قابل تحمل نیست. از اینرو برای شکست رقیب حتما باید در صندوقهای رای دست برده شود. دستکاری و تقلب هم، بدون مشکل نخواهد بود. میدانند که با ایستادگی احمدینژاد مواجه خواهد شد و این در شرایط کنونی بیثباتی و ناآرامی در جامعه را بدنبال خواهد داشت. که از این واهمه دارند. به همین دلیل برای ولی فقیه به عنوان یک راه حل، پذیرش خاتمی برای از میدان خارج کردن نماینده احمدینژاد، طرح شده است.
پذیرش کاندیداتوری خاتمی امکان پذیر است؟
در جمهوری اسلامی احمدینژاد تنها رئیس جمهوری است که بارها در مقابل رهبر ایستاده و مخالفت خود را با او علنی کرده و به سطح جامعه کشانده است. خامنهای هم نتوانسته است تا کنون او را خاموش و یا از مقامش کنار بگذارد. با توجه به سابقه برخورد احمدینژاد، رد صلاحیت نماینده او بدون مقاومت صورت نخواهد گرفت. اوضاع جامعه و نارضایتی عمیق بخش گستردهای از مردم امکان یکه تازی ولی فقیه را ضعیف کرده است. امروز قدرت خامنهای در قانون و روی کاغذ قدرتی مطلق است. در عمل بخشی از فرامین او توسط پیروانش نیز نادیده گرفته میشود. افزون بر این در شرایط کنونی که نارضایتی در داخل و فشار خارجی افزایش چشمگیری یافته است، حذف جریان احمدینژاد و حذف اصلاح طلبان، همزمان، برای دستگاه ولایت هزینهاش سنگین خواهد بود. عبور نماینده احمدینژاد از فیلتر شورای نگهبان نیز در صورت شمارش آرای شرکت کنندگان، به احتمال زیاد به شکست نماینده ولی فقیه میانجامد. نگرانی از این شکست است که امکان میدان دادن به اصلاح طلبان و خاتمی را ممکن میکند. این فرض البته دشواریها و موانع خود را دارد. اساسا اتخاذ هیچ سیاستی در جمهوری اسلامی بدون تناقض و سهل نخواهد بود. به نظر میرسد که فشارها در حدی زیاد شده است که هم خامنهای مجبور شده است در رابطه با مذاکره با آمریکا از مواضع تا کنونی عقب نشینی کند و هم در رابطه با انتخابات، سخنان گذشته خود را نقض کند. در مشهد او در پیام نوروزی، پیرامون انتخابات چنین اعلام موضع نموده است:
«در درجه اول، گسترش مشارکت مردم در انتخابات اهمیت دارد..... شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رای میتواند تهدیدات دشمنان را بیاثر کند. میتواند امنیت کشور را تامین کنند. این را ملت عزیز ما در همه نقاط کشور بدانند که حضور آنها در پای صندوقهای رای در آینده و امنیت و استقلال و ثروت ملی و اقتصاد و همه مسائل مهم کشور تاثیر دارد. انتخابات باید به توفیق الهی و همت مردم ایران با مشارکت گسترده تحقق یابد.......... در انتخابات همه سلیقهها و جریانات معتقد به جمهوری اسلامی شرکت کنند. این هم حق همه است و هم وظیفه است. انتخابات برای یک سلیقه و جریان سیاسی خاص نیست. همه کسانی که به استقلال کشور و آینده کشور اهمیت میدهند و دلشان برای منافع ملی میسوزد باید در انتخابات شرکت کنند. روی گرداندن از انتخابات مناسب کسانی است که با نظام اسلامی مخالفند»
تحرکات اخیر اصلاح طلبان و دعوت «شورای هماهنگی جبهه اصلاحات» از خاتمی برای پذیرش کاندیداتوری در انتخابات، نمیتواند بدون پیش زمینه و مشاهده چراغ سبز از جانب ولی فقیه صورت گرفته باشد. اما این از تناقضات حکومت جمهوری اسلامی است که در کنار تشدید سرکوب و ایجاد فضای ارعاب و در شرایطی که اجازه برگزاری جلسه هم از این نیرو سلب شده بود، به تدریج راه کاندیداتوری یکی از چهرههای شاخص اصلاح طلبان باز میشود.
در چارچوب انتخابات ریاست جمهوری که تا کنون برگزار شده است، با وجود محرومیت اپوزیسیون و احزاب مختلف سیاسی، حتی اگر امکان مشارکت اصلاح طلبان در انتخابات فراهم شود، میتواند به سود جنبش ضد استبدادی باشد. نفس مشارکت جناحهای مختلف درون جمهوری اسلامی، به ناگزیر رقابت را تشدید و امکان کنترل فضای انتخاباتی را دشوار میکند. در این فضا، نیروهای آزادیخواه نیز امکان دخالت در انتخابات را پیدا میکنند. اگر کاندیدای احمدینژاد نتواند در رقابت انتخاباتی حضور پیدا کند فضای جامعه در دوره پیش از رای گیری، چندان باز نخواهد شد. حضور نماینده احمدینژاد به دلیل ویژگی هائی که این نیرو تا کنون از خود بروز داده است، بحثها را داغ و فضا را به ناگزیر باز خواهد نمود.
چه باید کرد؟ برای ما اپوزیسیون جمهوری اسلامی که امکان شرکت در انتخابات را نداریم در درجه نخست اهمیت دارد بتوانیم متناسب با حساسیتی که در جامعه ایجاد میشود، سیاستی مشترک و چهرهای متحد از خود نشان دهیم. چهره متحد ما با سیاست مشترک پیوند دارد. موظفیم به مردم بگوئیم که انتخابات با پذیرش اصلاح طلبان نیز آزاد نیست. لازم است توضیح دهیم که انتخابات در ۲۲ خرداد ۸۸ و ۲ خرداد ۷۶ هم آزاد نبوده است. ما مدافع انتخابات آزاد هستیم. انتخاباتی که حق آزادانه نظر در آن وجود داشته باشد و احزاب، مطبوعات آزاد باشند. در حال حاضر این پیش شرطها وجود ندارد. بنابراین ما مخالف سلب حق حاکمیت مردم توسط جمهوری اسلامی هستیم. سیاست ما در مقابل انتخابات نمایشی، دفاع از انتخابات آزاد است و تلاش میکنیم که همراه سایر جریانات اپوزیسیون بتوانیم به شکل گیری جنبشی برای انتخابات آزاد کمک کنیم. اما واقعیت این است که در حکومت جمهوری اسلامی انتخابات به رغم اینکه آزاد نبوده است، اما روشی بوده است که حکومتیان تا حدی از طریق رای مردم، قدرت را بین نیروهای خودی توزیع میکردهاند. در این حکومت جریانات متفاوتی وجود دارد. برای مردم و برای جامعه قدرت گیری هر کدام از آنها نتایج متفاوتی دارد. در چنین حالتی ما باید تلاش کنیم بدون پراکندن توهم به سهم خود، در انتخابات دخالت کنیم. رقابت بین نیروهای مطیع ولایت فقیه و یا بین طرفداران ولایت فقیه و جریان احمدینژاد، چون جز تشدید سرکوب و گسترش فقر، حاصلی برای مردم در برندارد، سیاست ما افشا و نفی انتخابات است. اما اگر خاتمی نیز پذیرفته شود سیاست ما در برخورد با انتخابات متفاوت خواهد بود. اصلاح طلبان نیروی اصلاح حکومت جمهوری اسلامی هستند. اما تاکید آنها بر رعایت برخی روشها و دفاع از برخی خواستههای مردم امکان فعالیت نهادهای مدنی و جنبشهای اجتماعی زنان، دانشجویان، روشنفکران، اقوام و ملیتها و کارگران با دشواری کمتری فراهم میشود. از اینرو در اتخاذ سیاست در قبال این نیرو باید این ویژگی را هم مد نظر قرار داد.
با حضور احتمالی خاتمی چه باید کرد؟ در صورتی که دستگاه ولایت در این حد عقب نشینی کند که حضور خاتمی را در انتخابات بپذیرد، در درجه اول اپوزیسیون آزادیخواه باید بتواند به سیاست واحدی دست یابد تا اثربخشی بیشتری داشته باشد. بدترین حالت این است که اپوزیسیون با سیاستهای ناهمسان در انتخابات برآمد کند. اگر بپذیریم بین احمدینژاد و خاتمی تفاوت وجود دارد ما هم موظفیم در اتخاذ سیاست این تفاوت را منعکس کنیم. برای کسانی که به تفاوت جناحها باور ندارند، اتخاذ تاکتیک یکسان در برابر آنها قابل فهم است، اما هر جریانی که تفاوتها را میبیند باید این تفاوت را در اتخاذ سیاست منعکس کند. با فرض اینکه خاتمی پذیرفته شود، دو سیاست در اپوزیسیون به شکل افراطی در برابر هم قرار میگیرند و در بیراهه کشاندن انرژی اپوزیسیون نقش ایفا میکنند. نیروئی سیاست دنباله روی از خاتمی را در دستور خود قرار میدهد. این نیرو از اصلاح طلبان شروع شده تا بخشی از چپ امتداد مییابد. به اصلاح طلبانی که مرادشان خاتمی است، ایرادی وارد نیست. اما نیروئی که برای خود برنامه دیگری دارد. نیروئی که از جدائی دین از دولت، از رفع تبعیض و از آزادی انتخابات با پیش شرطهای آن دفاع میکند، انتظار این است شیفته وار وارد میدان نشود. این نیرو شرایط بحرانی جامعه و عملکرد احمدینژاد را دستمایه دنباله روی کور از نیروئی میکند که ۸ سال بر پست ریاست جمهوری تکیه داشت و پس از ۸ سال حاصل و نتیجه کارشان تولد احمدینژاد بود. سیاست دنباله روی از خاتمی حتی پیشرفت اصلاحات در چارچوب جمهوری اسلامی را تضعیف میکند. در نقطه مقابل خاتمی پرستان، نیرویی وجود دارد که در اتخاذ تاکتیک آرمانگرایانه چشم بر واقعیتهای موجود میبندد. این نیرو در اتخاذ سیاست در قبال انتخابات، شرایط انتخابات غیر دموکراتیک در جمهوری اسلامی را برای اتخاذ سیاست کافی میداند و تفاوتی بین نیروهای مختلف قائل نیست و یا اگر اختلاف را میبیند در تاکتیک سیاسی این تفاوت را منعکس نمیکند. برخی از نیروهای این طیف یا اختلاف جناحها را «جنگ زرگری» میدانند و یا در بهترین حالت «سگ زرد برادر شغال» میپندارند. طبیعی است کسی که به صحنه سیاسی چنین بنگرد به جای تغییر واقعیات، عمدتا به اتخاذ سیاستهای کلیشهای و تکراری و بیگانه با زندگی میپردازد.
نیروی دیگری وجود دارد که با انتخابات برخورد مشخص دارد. روی سخن من در این یادداشت عمدتا این طیف را در بر میگیرد. حضور و پذیرش خاتمی فی نفسه یعنی تزلزل و تردید در سیاست سرکوب گذشته. البته نباید ناگفته گذاشت که این حضور میتواند به شکافی میان اصلاح طلبان و طرفداران جنبش سبز نیز منجر شود. اگر این شکاف مهار شود، حضور خاتمی در انتخابات میتواند دختران و پسران جوانی را به میدان آورد که در ستاد موسوی فعال بودند و با حرکت پرشورشان دست در دست هم خیابانهای تهران را در نوردیدند. نیروهائی که به جای هدایت شدن، کاندیداها را به سمت خواستههای خود جهت دادند. این حضور به سود جنبش است اما کسانی که بدون هیچ پیش شرط و مطالبهای فقط به استقبال این حضور بروند نمیتوانند در پیگیری خواستهها سهمی به عهده گیرند. باید به شیوه مطالبه محوری خاتمی را در برابر پرسشهای معینی قرار داد و خواست که به این پرسشها پاسخ روشن دهد. سیاست در رابطه با این انتخابات، پس از چگونگی پاسخ به این مطالبات اتخاذ خواهد شد. خطاست فقط به دلیل وضع فاجعه بار مملکت و بحران داخلی و تنشهای بین المللی و برای نفرت از ولایت فقیه، مشوق رای به خاتمی شد. خاتمی حداقل باید نسبت به مطالبات مردم اظهار نظر کند. برنامه خود را برای اصلاحات با مردم در میان گذارد. شیوه برخورد با موانعی که به قول خودش هر ۹ روز یکبار رخ میداد، روشن کند. باید به مردم بگوید چه برنامهای دارد که این بار تدارکاتچی ولی فقیه نشود. در جریان انتخابات مجلس هفتم، تقریبا تمامی نمایندگان شناخته شده مجلس رد صلاحیت شدند. خاتمی هم اعلام نمود که «نقشهای وجود دارد که باید آن را برهم زد. ما باید این بازی را به هم بزنیم، به هر صورتی که میسر است...» خاتمی نه تنها بازی را به هم نزد بلکه انتخابات را بدون هیچ توصیحی به مردم برگزار نمود. اکنون اگر با موارد مشابه مواجه شود چه خواهد کرد؟ در انتخابات ۸۸ سیاست مطالبه محوری از موسوی نیمه اصلاح طلب، نیمه اصول گرا، نیروئی ساخت که اکنون به دلیل ایستادگی در برابر ولایت فقیه و دفاع از برخی از خواستههای مردم، در زندان است. خاتمی در هنگام اعلام داوطلبی در انتخابات ۷۶ از موسوی به هنگام کاندیداتوری، بسیار جلوتر بود و شعارها و سخنان مثبت تری بر زبان میراند. اما خاتمی برای حل مشکلات بر چانه زنی در بالا تکیه میکرد. اما موسوی در نتیجه جنبش اعتراضی، تکیه و نگاهش به مردم بود و از مطالبات مردم تاثیر میگرفت. در جریان آن حرکت، موسوی گام به گام به مردم بیشتر نزدیک شد. اما خاتمی با گذشت زمان آرام آرام عقب نشانده شد. خاتمی را باید نسبت به روش گذشتهاش به چالش کشید. از آقای خاتمی و اصلاح طلبان انتظار این نیست که از جمهوری اسلامی گذر کنند. اما اگر میخواهند اصلاح طلب بمانند باید از ستایش کردن دورانی که بزرگترین کشتار زندانیان سیاسی در آن رخ داده است، دست بردارند. دوران خمینی یکی از تاریکترین دورههای حکومت جمهوری اسلامی است. در این دوره جنگ ایران و عراق به بدترین شکل مدیریت شد. در این دوران حتی آیت اله منتظری به دلیل اعتراض به کشتار زندانیان سیاسی از جانشینی خمینی، کنار گذاشته شد و او را سالها در منزلش زندانی کردند. علاوه بر اینها، خاتمی میبایست نسبت به تشنج زدائی در سیاست خارجی، رفع تحریمها و کنار زدن رانت خواران اقتصادی، جلو گیری از سرکوب آزادیهای مدنی، سیاسی و مطبوعاتی، آزادی زندانیان سیاسی به ویژه آزادی کاندیداهای دور قبلی انتخابات، موسوی و کروبی و خانم رهنورد، تامین حقوق زنان، جوانان، کارگران و ملیتهای ایرانی، و دیگر مطالبات موضع روشن بگیرد. بدون داشتن موضع روشن اعتمادی برانگیخته و شوری ایجاد نخواهد شد. بخش قابل توجهی از نیروئی که دور پیش به میدان آمد امروز بیاعتماد است. توهم است اگر تصور شود که آمدن خاتمی به هر شکل و شمایلی، آن نیرو را به میدان خواهد آورد. حضور خاتمی بدون ارائه سیاست روشن برای دور زدن موانع فقط میتواند شیفتگان او را بسیج کند. نه بیشتر. هر چند نشانهها برای حضور خاتمی با گذشت زمان پر رنگتر شده است، اما هنوز نمیتوان امکان حضور را قطعی پنداشت.
|
|