![]() |
|
بر تیر تلگرافخانه
آسمان کلاغی شد با قارقاراش بر منقار من از آشیانه گریختم. آیا کسی راه را به خانه یافت؟ - من، نه مرغی شدم که جای نشستن نداشت و ندارد پَر می زنم پَر پَرپَرزدن (دردی که ندیدی و ندانی) در جستجوی شاخه ای از ماه با چتری از آینه شب راو روز را پَر می زنم پَر پَرپَر. نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|