logo





" ناگزیر"

دوشنبه ۹ آبان ۱۳۹۰ - ۳۱ اکتبر ۲۰۱۱

علی‌ آلنگ



آقای براون : رویا‌ها چه شدند؟
برشت : نیستند. امید هست!
آقای براون : نیست. هست؟!
برشت : در دالان‌های تنگ.
آقای براون : اضطراب!
برشت : در کوچه‌های بن بست چاره‌ای جز زد و خورد نیست.
آقای براون : امروز کمی‌ خسته ام. شراب دیروز سرم را درد آورد.
برشت : من گفتم شراب بنوشیم ، اما از یک بطری تازه.
صدای رعد و برق.

**********

با نظر "کانون مدافعان کارگر"


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

گفتگو ی دو نفر
عبدل تراب احمدی
2011-11-16 20:17:13
برشت همیشه همینطو ر بوده...با متا نت و شخصییت محکمش در هر پی یس که حضور ی مستقیم و غیر مستقیم داشته..آبستره ها یی هم که خلق شده نما دی از پو یا یی اوست و شخصییت آرام و تا ثیر گذارش...از آقای آلنگ بپا س زحما تش سپا تشکر میکنم...

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد