گفتا: همهی نقش مرا باران شست؟
يا دانهی مهرِ من به باغِ تو نرُست؟
يک نامه نمیدهی چقدر است مگر
ره از درِ خانهی تو تا صندق پُست ؟!
* * *
گفتا که چه شد قرارِ عشقات با من ؟
يک نامه نمیدهی تو ای عهد شکن
گفتم که دليلاش اعتصاب پُست است
گفتا که بهانه کم کن و فکس بزن !
* * *
گفتی که چو من نگار، در خيل تو نيست
بر هيچکسی به غيرِ من، ميلِ تو نيست
باور نکنم هرآنچه گفتی، زيرا
ايميلِ همه آمد و ايميلِِ تو نيست !
__________________
از کتابِ (و سپس آفتاب)
نظرات خوانندگان:
م.سحر 2010-10-07 11:39:19
|
در توست اگر پرسش ِ ما را میلی
گاهی به تفننی بزن ایمیلی
اینترنت اگر بود به جان تو قسم
مجنون بنبود در فغان از لیلی
سلام پس از خواندن رباعیات بامزه ات در عصر نو همینجا ارتجالا تحریر شد |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد