سير تکامل نامه
(در دورانِ ما)
Thu 26 08 2010
مهرانگيز رساپور (م. پگاه)
گفتا: همهی نقش مرا باران شست؟
يا دانهی مهرِ من به باغِ تو نرُست؟
يک نامه نمیدهی چقدر است مگر
ره از درِ خانهی تو تا صندق پُست ؟!
* * *
گفتا که چه شد قرارِ عشقات با من ؟
يک نامه نمیدهی تو ای عهد شکن
گفتم که دليلاش اعتصاب پُست است
گفتا که بهانه کم کن و فکس بزن !
* * *
گفتی که چو من نگار، در خيل تو نيست
بر هيچکسی به غيرِ من، ميلِ تو نيست
باور نکنم هرآنچه گفتی، زيرا
ايميلِ همه آمد و ايميلِِ تو نيست !
__________________
از کتابِ (و سپس آفتاب)
|
|