ابوالفضل محققی دهم اکتبر روز جهانی نه به اعدام زنی بنام ماخان و دخترکی که در هجدهمین بهار زندگیش سنگسار شد خانه آنها در یک دهکده نزدیک شهر زنجان بود. نام دهکده بخاطرم نمانده است. البته این مهم نیست، دهکدهای مثل هزاران دهکده دیگر، که دور یا نزدیک شهرها هستند. گویا نام ده سوجاس بود. شانزده ساله بود که به شهر آمدند. در یک محله فقیرنشین، در یکی از آن محلّات که برخی آنها را ” پلاستیکآباد”، “زورآباد” یا محلههای شبساخته می گویند، اطاقی گرفتند. پدر نداشت. یک خواهر و دو برادر کوچک و یک برادر بزرگ داشت که آنها را به شهر آورده بود. فردا یا چند روز بعد از آمدنشان، بردارش گفت که قصد دارد او را به عقد یکی از دوستان خودش در آورد که هم نانخوری از خانواده کم شود و هم کمکی به او. مردی که او را به عقدش در آوردند پنجاه و چند سال داشت.
|