new/Davood1.jpg

نامه‌ای به رفیق داود حیدری*

نوشته دریافتی

دوباره مرداد، دوباره شهریور؛ دوباره ماه خاوران. ماه سردادن سوزناک‌ترین آه‌ها و سربازکردن عمیق‌ترین زخم‌ها. زخم‌هایی که گرچه کهنه‌‌اند اما هنوز خونی تازه از آن می‌جوشد. ماه خاوران که می‌شود بی‌تاب می‌شوم، دلم خالی می‌شود از این همه تباهی و اندوه و گاهی از درد به خود می‌پیچم؛ بی‌پرواترین و بلندترین گریه‌ها را در این ماه سرداده‌ام. ماه از دست دادن‌ها... چندسالی است که این ماه برایم با نام تو پیوند خورده. از وقتی که شناختمت، دیگر تجسم جان‌های شیفته برایم سخت نیست. از وقتی فهمیدم تو هم در خیل پاکبازان آن سال بودی، فهمش برایم ساده‌تر شده که چرا دست جلاد نمی‌توانست به خونتان آلوده نشود. شما عدوی او نبودید، انکارش بودید.



new/houshang-azami1.jpg
به مناسبت روز پزشک

«دکترهوشنگ اعظمی» حلقه ی دوستی ایلات لرستان

نقل از رسانه‌های ارتباط جمعی

دکترهوشنگ اعظمی را مردم از یاد نمی برند! "نام آوری" که خود درپی "نام" نبود! لرستانی ها نام این فرزند بالیاقت لرستانی را برفرزندان خود می گذارند! چرا که درهنگامه های فوران تعصبات ایلیاتی و کشمکش های ایلات و ماندن بسیاری ازمردم در باتلاق تعصبات طایفه گرایی و ایل پرستی که جز "باوه"، "طایفه" و "ایل" خود، کسی را به حلقه و اندرونی خود راه نمی دانند، دکترهوشنگ اعظمی، حلقه ی دوستی ایلات لرستان و بهانه ی زیبایی برای باهم بودن بوده و هنوزهم هست!
این روزها طایفه گرایی بیداد می کند! برخی از مدیران ارشد که باید نگاهی فراطایفه ای داشته باشند همه ی وجود و شخصیت حقیقی و حتی حقوقی خودرا درطایفه وایل و قومیت خود خلاصه می کنند و البته عظمت و شکوه نام اعظمی وقتی برجسته می شود که حدود پنجاه سال پیش، دلش به عشق انسان، فراتراز جغرافیا می تپید!