در گرامیداشت یاد بیدار امیر پیشداد امیر پیشداد چهرۀ آشنا و هموارۀ مبارزۀ سالها در راه استقلال، آزادی و برابری مردمان، دیگر در میان ما نیست. دیگر نه نگاه نافذش بر چهرۀ ما خواهد نشست و نه سخن او را که با واژه هایی گزیده از سر دقت و فراست و بی هیچ عاریتی از کلمات خارجی بیان می شد به گوش خواهیم شنود. خط خوش او را که همواره پیام گرم مهر و دوستی و راستی بود، دیگر نخواهیم خواند. امیر متانت و وقار بود.
امیر، خودسری و خودکامگی را بر نمی تابید. در برابر ظلم و سرکوب و خفقان و زندان و شکنجه و اعدام یکپارچه فریاد خشم و اعتراض می شد. و هرگز و در طی سالیان از تلاش و کوشش در راه آرمانهای آزادی ، استقلال، برابری و بهروزی مردمان باز نایستاد و دراین راه، در کمال یکدلی و یکرنگی، هر آنچه می توانست با صمیمیت و از سر عقیده و اعتقاد انجام داد.
فرنگیس حبیبی را از یاد نخواهیم برد! فرنگیس از زنان برجسته و فرهیخته، و از مدافعان حقوق زن، انسانی مهربان، بردبار، آرام و دلنشین و بی تکلف بود. به ادبیات ایران به ویژه به ادبیات زنان و طنز در ادبیات علاقه وافری داشت و در این زمینه کارهای ناتمامی از او بجای مانده
است.
ما از دست رفتن فرنگیس عزیز را به خانواده رضوی ناظر، به همسر گرامی او رضا ناظر و فرزندان عزیزش، نرگس و بامداد و به برادرش سروش حبیبی و دیگر اعضای خانواده حبیبی تسلیت گفته، خود را در این اندوه شریک می دانیم. ما یاد و خاطره فرنگیس عزیز را گرامی میداریم و وجود پر تلاش و خستگیناپذیرش را فراموش نخواهیم کرد.
درگذشت فرنگیس حبیبی، راوی جشن ناپایدار انقلاب ۵۷ علی جیحون - بی بی سی فرنگیس حبیبی نیز در بیست و شش قطعهای که در کتاب "جنگ با من از دور سخن گفته است" (نام کتاب برگرفته از نام یکی از این قطعات است) منتشر کرد، با زبان شعرگونه، داستانگونه و خاطرهگونه، و با تکیه بر حافظه، اندیشه و احساسات، تلاش کرد به گونهای دیگر خواننده را به دنیای ساخته و پرداخته خود ببرد، که دنیای یک "زن متعهد و آرمانگرا"ست.
محمدتقی سیداحمدی روایتی دیگر از رفیق جانباخته حمید توکلی در حاشیه مصاحبه آقای پرویز خرسند، من دوست و آشنایان مذهبی زیادی داشتم که با برخی از آنها جلسه قرآن داشتیم ودر برخی از این جلسات که مسائل سیاسی، اجتماعی بحث میشد گاهی درباره دیدگاه مارکسیسم سخن به میان میآمد، و به پیشنهاد من رفیق حمید توکلی در این جلسات شرکت میکرد، در مجموع در همه جلسات خودمان دو نفره و یا جلسات مشترک با دیگران، رفیق حمید می کوشید میکرد که جلسات را آرام کند تا بحثها به سطح جدل لفظی نرسد.
در سوگ شهروز رشید
درگذشت نابهنگام شهروز رشید، شاعر (۱۳۳۹-۱۳۹۷)، نویسنده، مترجم و منقد ادبی، فقدانی بس اندوهناک برجا نهاده است. شهروز که از سال ۱۳۶۳ در آلمان زندگی میکرد علیرغم مشکلات زندگی در تبعید دمی کار خلاقه را وا ننهاد. پیوسته و با عشق کار میکرد و میآفرید.
گرامی می داریم یادش را و پاس می داریم میراث تلاشهایش را.
ع. شریفی چهل سال پیش،
انقلاب و رفیق قاسم سیادتی
روی یک تکه کاغذ کوچک "ساعت و آیزنهاور- میمنت" را نوشته بود، سرقرار با دوچرخه آمده بود و وقتی همدیگر را دیدیم، داد دستم و سفارش کرد تا زمانیکه با هم هستیم در همان چنددقیقه حفظ اش کنم و بعد پاره کنم بریزم دور. از حدود یکسال پیش از طریق یک محفل دانشجویی که خیلی بچه های خوبی بودند و برای درست کردن یک دستگاه چاپ استنسیل دستی دنبال مکان مناسبی میگشتند و من پذیرفتم و در خانه من اینکار انجام گرفت، توانسته بودم با سازمان تماس بگیرم. از اولین قرار"کاظم" آمد، با دوچرخه یا موتور از محل ملاقات در مسیری که خوب می شناختم از "چای کنار"بطرف قهوه خانه "قله"(قله قهوه سی) و یا کوچه ها و محلات اطراف میرفتیم و صحبت میکردیم.
|