logo





قتل درقرآن

يکشنبه ۲ خرداد ۱۳۸۹ - ۲۳ مه ۲۰۱۰

هادی قدسی

دوستی سئوالی را به این شرح طرح کرده است:
یک مطلب از المیزان ذهن من را مشغول کرده و از آنجا که شما در مقالات خود به تفسیر طباطبایی رجوع میکنید گفتم شاید شما پاسخ من را بتوانید بدهید .
طباطبایی در تفسیر سوره توبه این چنین میگوید
از طرفي سيره رسول خدا (صلي‏الله‏عليه‏وآله‏وسلّم‏) قبل از نزول اين سوره اين بودكه جز با كساني كه به جنگ او برمي‏خاستند نمي‏جنگيد ، و اين روش بخاطر اين آيه بود كه مي‏فرمايد : فان اعتزلوكم فلم يقاتلوكم فالقوا اليكم السلم فما جعل الله لكم عليهم سبيلا تا آنكه سوره برائت نازل شد ، و پيامبر مامور شد به اينكه مشركين را از دم شمشير بگذارند چه آنها كه سر جنگ دارند و چه آنها كه كنارند ، مگر آن كساني كه در روز فتح مكه براي مدتي با آنحضرت معاهده بستند ، مانند صفوان بن اميه و سهيل بن عمرو كه به فرمان : برائة من الله و رسوله الي الذين عاهدتم من المشركين فسيحوا في الارض اربعة اشهر چهار ماه يعني بيست روز از ذي الحجه و تمامي محرم و صفر و ربيع الاول و ده روز از ربيع الثاني مهلت يافتند ، كه اگر بعد از اين مدت باز به شرك خود باقي ماندند آنان نيز محكوم به مرگند. الميزان ج 9ص 216 .
بنا بر این تفسیر پیامبر و مسلمانان هر مشرکی را میتوانستند بکشند به غیر از کسانی که با آنان پیمان بسته بودند و پیمان آنان نیز وقتی به پایان میرسید یا باید اسلام میاوردند یا کشته میشدند.
همچنین در تفسیر آیه 6 سوره توبه میگوید که پناه دادن به مشرکین به معنای مهلتی برای شنیدن سخن خدا بود و بعد از آن باید بین مرگ و زندگی انتخاب میکردند.
آیا این تفسیر صحیح است؟ سیاوش
سیاوش گرامی، پاسخی که به نظرم می رسد به این شرح است:
به نظر میرسد قبل از بررسی آیۀ مورد سئوال، لازم باشد چند موضوع را بررسی نمائیم.
مفهوم واژه ها دریک زبان، در وجوه زمان و مکان، به دلیل تحول درفرهنگ های جوامع و در نتیجۀ تاثیر در قوۀ دریافت انسان تغییر می کند. واژه ها درقرآن ازاین قاعده مستثنا نیستند. خصوصیت قرآن اما دراین است که برای واژه هایش چنان فضائی محدود و مشخص ترتیب داده است که در بعد زمان و مکان تغییرو تحولی در مفهوم آنها صورت نگیرد(1). واضح است درصورتی از آن فضای روشن و مبین که قرآن به وسیلۀ آیات محکمات مشخص و معین کرده بیرون رویم، به واژه ها همان معنا را می توان داد که ذهن انسان می پسندد ویا عقل او برای رسیدن به هدفی به آن ها معنا ی دل خواه خود را می دهد. درهر حال خارج از هدف قرآن خواهد بود ودیگر کلام خدا نیست.
از آن جمله واحدها یا اجزائی که فضای قرآن را ترسیم می کنند که دراینجا به کار موضوع ما می آیند ودر قرآن با شفافیت تمام و با تکرارو متعدد بر آن ها تاکید می کند، یکی مذموم بودن ودوری کردن از ظلم وستم است و دیگری تجاوز و تعدی و...می باشد. توضیح اینکه درفضای قرآن، ظلم کردن و تحمل ظلم و تجاوز و تعدی به هراندازه و هرنوع آن ممنوع می باشد و نهی گردیده است. بنابراین درمعانی واژه ها و آیات باید به این نکته توجه کرد که آن معنا نباید مؤید ظلم و ستم و تعدی و....باشد.

تعریف انسان و حیات درقرآن

یکی دیگر از موارد مشخصۀ فضای قرآن تعریفی است که از انسان و حیات او می دهد. به دلیل اینکه بنابرقرآن، دین و قرآن برای انسان است (2)، نه انسان برای دین، درنتیجه تعریف قرآن از انسان برای مفهوم واژه ها و معانی درآن امری مهم و اجتناب ناپذیر می گردد.
ذات و جوهر اصلی انسان ( خود انسان) بنابرقرآن "نفس" است. ساختمان انسان متشکل از جسم و روح و نفس(3) است. نقش جسم (به کمک روح)، به مثابه سخت افزار، پروردن و پیرایش نرم افزار نفس در حیات دنیائی انسان می باشد. نفس، خود پدیدۀ بسیار لطیف و ظریفی است که دربرابر کم ترین "بدی" صدمه می بیند. درقرآن مواردی که به نفس صدمه می زنند شناسائی و بیان شده اند. ظلم کردن و زیربار ظلم رفتن (ظالم و مظلوم)، تجاوز به حق و حقوق، دروغ، بی عدالتی، حسادت، خلف وعده، شکستن پیمان، ....... و از همه این ها مهم تر اعمال سانسور و خود سانسوری(کفر) (4)، همگی به سلامت نفس صدمه وارد می آورند. نقش انسان درمدت حیاتش پاسداری از سلامت این نفس می باشد. این مختصری بود اجمالی از تعریف انسان از منظر قرآن.
با کمی دقت به تعریفی که قرآن ازانسان می دهد، متوجه اهمیتی که قرآن برای حیات انسان قائل است می شویم. در واقع حیات انسان تنها زمان بهینه سازی نفس می باشد که خداوند در اختیارش قرار داده است زیرا بعداز مرگ این عمل متوقف می گردد و تحول غیر ممکن می شود(5). بنابراین ، محدوده زمانی را که خداوند در اختیار انسان قرارداده است تا انسان بتواند خود را به او نزدیک گرداند از دید قرآن بسیار گران بها می نماید و باید از آن زمان (حیات انسان) پاسداری شود. در نتیجه، کوچکترین عملی که به این زمان زیان وارد آورد، خیانت به آفرینش است. به این دلیل بوده که می فرماید کشتن یک نفس به مثابه کشتن تمامیت بشریت است. از دید قرآن، انسان سوای از دین و یا مرامی که دارد، جدای از نژاد و شکل و ترکیبش، نز خدا گرامی است و گرامی ترین آنان نزد او متقی (پرهیز و دوری از روابط قوا) ترین آنان است(6).
با این مقدمه، اکنون برای بررسی آیۀ مورد سئوال، به معنی واژۀ قتل می پردازیم:
معنی "قتل" در زبان عربی رایج در فرهنگ أبجدي عربي-فارسي ، ص 63 به صورت زیر بیان شده است:
اسْتَقْتَلَ-
اسْتِقْتَالًا [قتل‏]: خود را براى كشته شدن آماده كرد و تا حد مرگ قتال نمود،- فى الأمر: بر سر آن كار خود را به كشتن داد، در آن كار بسيار كوشيد.
إقْتَتَلَ-
اقْتِتَالًا [قتل‏] القومُ: آن قوم با هم جنگيدند.
تَقَاتَلَ-
تَقَاتُلًا [قتل‏] القومُ: آن قوم با هم جنگيدند و بعضى از انها بعضى ديگر را كشتند.
تَقَتَّلَ-
تَقَتُّلًا [قتل‏] القومُ: آن قوم با يكديگر جنگيدند و برخى از آنها برخى ديگر را كشتند.
قاتَلَ-
قِتَالًا و قِيتَالًا و مُقَاتَلَةً [قتل‏] هُ: با او ستيزه جوئى و دشمنى كرد،- هُ اللّهُ: خدا او را بكشد، خدا او را لعنت كند.
القاتِل-
ج قاتِلُون و قَتَلَة و قُتَّال: فا، كشنده.
قَتَّلَ-
تَقْتِيلًا [قتل‏] القومَ: بسيارى از آن قوم را كُشت.
القَتْل-
مص،- فى المجاز: زدن سخت، العَمْدُ: قتل عمدى،- الخَطأ: قتل غير عمد
مشاهده می کنیم که مفهوم واژۀ قتل در زبان عربی وسیع تر از مفهوم آن در زبان فارسی به کارمی رود. به این ترتیب، درزبان عربی معنای "قتل" از کوشش کردن تا پیکار وجنایت به کار می رود.
اکنون به بررسی آیه می پردازیم:
در حقیقت آیه ای که صاحب المیزان در مورد کشتار مشرکین به آن اشاره کرده، آیۀ 5 از سورۀ توبه می باشد که چنین ترجمه کرده است: "پس وقتى ماههاى حرام تمام شد مشركين را هر جا يافتيد به قتل برسانيد و دستگير نموده و برايشان تنگ بگيريد، و به هر كمين‏گاهى (براى گرفتن آنان) بنشينيد، پس اگر توبه كردند و نماز بپا داشته و زكات دادند رهاشان سازيد كه خدا آمرزنده رحيم است"(7).
با نظری اجمالی به ترجمه ای که ایشان کرده است، خواننده به آسانی متوجه غیرمتعارف بودن جملۀ "به قتل برسانید و دستگیر نموده" می شود. زیرا آدم به قتل رسیده را دستگیر نمی کنند. برعکس آن ممکن است که بعداز دستگیری کسی را به قتل رسانند که در قرآن این امر نفی شده ومذموم است(8). تا آنجائی که من توانستم بررسی کنم، بیش از 50 ترجمه و تفسیراز چند قرن پیش به این سو، همگی " فَاقْتُلُواْ" را دراین آیه به قتل رساندن ترجمه کرده اند. بنابراین، تفکر معتقد به کشتن و به قتل رساندن و از فضای قرآن خارج شدن دربین مفسران ما عمومیت دارد و اختصاص به مرحوم علامه طباطبائی ندارد. این دریافت از مفهوم آیه، نه تنها خارج از فضای قرآن است، بلکه از نظر تاریخی هم صحیح نیست و اشکال دارد. زیرا درآن زمان مسلمانان میل و رغبتی حتی به جنگ از خود نشان نمی دادند چه رسد به کشت و کشتار. اگر قرآن کتابی باشد که 1400 سال پیش نوشته شده، آن را می توان از جنبۀ تاریخ نگاری و حوادثی که درآن نقل شده است هم مورد بررسی قرارداد. در همین سورۀ توبه آیۀ 13 آمده است: "آيا پيكار نمى‏كنيد با مردمى كه سوگندهاى خود را شكستند و آهنگ آن كردند كه رسول را بيرون كنند و ايشان در نخستين بار، جنگ با شما را آغاز كردند. آيا از آنان مى‏ترسيد؟ پس خدا سزاوارتر است از اينكه از وى بترسيد اگر چنانچه مؤمن هستيد"(ترجمۀ المیزان). در آیات قبل ازاین آمده است که مشرکین عهدی را که بامسلمانان برای زیست مسالمت آمیز در کنار یکدیگر بسته بودند را شکسته و مسلمانان را اذیت وآزار می کردند و به موجب این آیه حتی پیامبر را می خواستند از دیارش بیرون کنند. مسلمانان در برابر ظلمی که برآنان می رفت حرکتی اعتراضی از خود نشان نمی دادند. همان طور که درابتدا آمد، بنابرقرآن، مظلوم واقع شدن و تحمل ظلم اثر نامطلوب بر نفس انسان برجای می گذارد که باید ازآن پرهیزنمود. از سوی دیگر، گروهی از مشرکین هم به مثابه انسان سرگرم ظلم کردن بودند که به نوبۀ خود، بنابرقرآن به نفس خویش صدمه می زدند. این امر در آیۀ 14 همین سوره، بعداز تشویق مسلمانان به مبارزه، تصریح شده و روشن می گرداند که هدف از مبارزه با عهد شکنی و ظلم، شفا بخشیدن به بیماری مظلومیت نزد مؤمنان است و می فرماید: پيكار كنيد با ايشان تا خداوند به دست شما عذابشان داده و شما را عليه ايشان نصرت داده وصدور(فضای روانی) مردم مؤمن را شفا دهد (9). و در آیۀ 15 مشخص می کند که اثر پیروزی مؤمنان بر مشرکان، زدودن غضب و خشم در مشرکان خواهد بود(10). می بینیم که هدف از پیکار و مبارزه و جهد و کوششی که مسلمانان را به آن تشویق می کند، فراهم آوردن فضائی سالم و آرام و دور از خشونت و غضب و بیماری زیر سلطه بودن است. یعنی فراهم آوردن اسباب آزادی و آزاد زیستن. به این دلیل درآن آیه (آیۀ 5) مسلمانان را تشویق به پیکار با ظالم می کند و درصورت رفع ظلم وبازگشت آنان به عهد خویش، ادامۀ پیکار را جایز نمی داند(پس اگر توبه كردند و نماز بپا داشته و زكات دادند رهاشان سازيد). جالب این که در همین سوره بارها از مشتقات واژۀ قتل استفاده شده است که مفسرین، آن مشتقات را پیکار کردن ترجمه کرده اند و نه کشتن. برای مثال، در آیۀ 12 از همین سوره، جائی که نوبت به ولی امر کافران می رسد، ْ فَقاتِلُوا را پیکار و ستیز کردن ترجمه و تفسیر کرده اند، برعکس در آیۀ 5 که طرف مشخصی نیست و دستور کلی و مربوط به گروهی می شود را کشتن ترجمه کرده اند. معلوم نیست هنگامی که نوبت به سران کفر می رسد چرا قلم مفسرین دچار رأفت می شود!
اساس و هدف این آیات مربوط می شود به ذم عمل عهدشکنی و تشویق مسلمانان به پاسداری از تعهد ومحترم شمردن آن و مبارزه برای رهائی از مظلومیت و زیر سلطه بودن، یا به عبارت مدرن، برای زیست در استقلال و آزادی. این آیات همچنین مشرکین را متهم می کنند به شکستن عهد وپیمان. حال سئوال از این گروه ازمفسرین این است که درکجای قرآن جزای عهد شکنی را مرگ دانسته است که از میان طیف معانی که دربرگیرندۀ واژۀ قتل اند، کشتن را انتخاب کرده و دست به چنین تفسیری زده اند؟ واگر مجازات عهد شکنی قتل است، آیا احدی از کسانی که برانسان ها حکومت می کنند زنده می ماند؟
آن کرامتی که خدا درقرآن برای انسان قائل است که دربالاتر به شمه ای از آن اشاره رفت، یکی از مختصاتی است که فضای زبان قرآن را می سازند. کشتاری را که درتفاسیر می بینییم باکجای این فضا سازگاری دارد؟ آیا دونوع خدا و دونوع قرآن داریم؟ یا این ما انسان ها هستیم که خود را به جای خدا می نشانیم تا کم و کاستی های او را با این نوع تفاسیر تکمیل گردانیم؟
می بینید چگونه از آیه ای که جهت خشونت زدائی نازل شده است، خشونت و کشت و کشتار را به خداوند نسبت می دهند و کینۀ انسانی خود را به حساب خداوندی که خالق مشرکین هم هست می گذارند. بیهوده نیست که پس از رحلت پیامبر، تاریخ اسلام مملو از خشونت و خون ریزی و عداوت و کینه گشته است. همین دیدگاه از قرآن بود که به جرم مشرک و ملحد و...علی ع به دست مفسدان بی خردی که خود را اسلام ناب می دانستند به شهادت رسانید. فرزند برومند و آزاده او که به امر خدایش نمی خواست تحت استبداد و مظلوم زندگی کند و هجرت را درپیش گرفته بود، به دستور ولی امر مسلمین، یزیدابن معاویه به شهادت رسید و به دست همان تفکر یزیدی نام "حسین مظلوم" براو نهادند تا آن سیه روزی یزیدی را درزندگی شقاوت پیشۀ خود ادامه دهند.
امیدوارم با این مختصر(به دلیل کمی وقت) نظر خود را در مورد تفسیر آیه بیان کرده باشم. سلامت و شاد باشید
_______________
1- سورۀ حجر آیۀ 9 - اين ماييم كه اين ذكر (قرآن) را نازل كرده‏ايم و ما آن را بطور قطع حفظ خواهيم كرد.
2- سورۀ جمعه آیۀ 2- هموست كه رسولى ازمیان امی ها برانگيخت تا آياتش را بر آنها بخواند و منزهشان دارد و كتاب و حكمت بر آنها بياموزد، اگر چه پيش از آن در گمراهى آشكار بودند. و آیات دیگر.
3- مراجعه شود به مباحث نفس در وبلاگ.
4- به مطلب کافر در وبلاگ مراجعه شود.
5- مراجعه شود به مبحث نفس در وبلاگ.
6- هان اى انسان ها ما شما را از يك مرد و يك زن آفريديم و شما را تيره‏هايى بزرگ و تيره‏هايى كوچك قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد نه اينكه به يكديگر فخر كنيد و فخر و كرامت نزد خدا تنها به تقوى است و گرامى‏ترين شما با تقوى‏ترين شما است كه خدا داناى با خبر است (13- حجرات).
7- سورۀ توبه آیۀ 5 - فَإِذَا انسَلَخَ الْأَشهْرُ الحْرُمُ فَاقْتُلُواْ الْمُشْرِكِينَ حَيْثُ وَجَدتُّمُوهُمْ وَ خُذُوهُمْ وَ احْصُرُوهُمْ وَ اقْعُدُواْ لَهُمْ كُلَّ مَرْصَدٍ فَإِن تَابُواْ وَ أَقَامُواْ الصَّلَوةَ وَ ءَاتَوُاْ الزَّكَوةَ فَخَلُّواْ سَبِيلَهُمْ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ.
8- سورۀ انسان آیۀ 8- و بر دوستى خدا به فقير و اسير و طفل يتيم طعام مى‏دهند.
أَ لَا تُقَتِلُونَ قَوْمًا نَّكَثُواْ أَيْمَنَهُمْ وَ هَمُّواْ بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَ هُم بَدَءُوكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَ تخَْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تخَْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ(13).
9- برای آگاهی بیشتر از معنی "صدر" درقرآن، به مبحث صدر دروبلاگ مراجعه شود.
10- وَ يُذْهِبْ غَيْظَ قُلُوبِهِمْ وَ يَتُوبُ اللَّهُ عَلى‏ مَنْ يَشاءُ وَ اللَّه‏... - توبه 15 . تا خشم شديد قلوب آنها را ببرد، آن خشمى كه به جنگ با مسلمانان وادار و تشويقشان مى‏كند، جمله وَ يَتُوبُ اللَّه استثناء است يعنى: اگر بخواهند برگردند راه خلاصى باقى است و خدا از روى علم و حكمت چنين مقرر كرده است (تفسیر احسن الحدیث).
علامه طباطبائی و قریب اتفاق تفاسیر، زدودن غضب را از مؤمنان ترجمه کرده اند که به هیچ وجه با ساختمان آیه و آیه های قبل همسوئی ندارد و بکاربردن يَتُوبُ اللَّه بی معنی می گردد.

http://bayaneroshan.blogfa.com/

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد