logo





اوین بار دیگر فتح خواهد شد....

سه شنبه ۲۸ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۸ مه ۲۰۱۰

ک. معمار

بار دیگر, اوین فتح خواهد شد.پشت دیوارهای بلند و قطورش , سی سال است , چون امروز, مادران, با نگاه های خود, در پی عزیزانشان, به درون چشم میگردانند. سلول به سلول, بند به بند, میشنوند, با زبان دل, رازهای سر به مهری که هرگز جانیان نخواهند شنید.
جانیان تنها صدای شکستن انسان ها را می شنوند.تا قلم و کاغذ بدست گیرند و بنویسند, از فتح خود, از شبهای قدر خود, از صبح صادق خود, و وقتی که آب را با دستان خود آشنا می یبابند, زیر لب در پیشگاه مرجع تقلیدشان , به وضو می ایستندو رکعتی نصیب رهبرشان نمایند و خشنود از ستاندن جان, زندگی و ویرانی انسانی.
ضیافت آسمانی شان, همیشه در خودحضور الله یشان را شاهد دارد.این تراژدی انسان کشی , آئینی ست که شنیع ترین و فجیع ترین عمل مرگ آوری راهم در قانون خود دارد.
آنان هیچ گاه در این اندیشه نیستندکه مقابلشان چه کسی قرار دارد. تنها و فقط به وظیفه شان توجه دارند.آنان آموزش دیده اندکه چگونه قلبی را از درون سینه درآورند, چشمی را از خانه چشم خالی کنند, و زبان را در کام ببرند.
جمهورِی "وحشت وترور" آدم های فرمانده و فرمانبر خاص خود را دارد.
آئین آدمکشان, هیچ تفاوتی در کنه خود ندارد. شاه یا شیخ سی و پنج سال قبل در همین اوین , روی تپه های مشرف به تهران بزرگ 9 رزمنده فدائی و مجاهدرا, همان آئین کشورداری با دستان و چشمان بسته به رگبار مسلسل بستند.
9 زندانی اوین, بیژن جزنی, حسن ضیاء ظریفی,احمدجلیلی افشار,مشعوف کلانتری, عزیز سرمدی,محمد چوپانزاده,عباس سورکی,مصطفی جوان خوشدل و کاظم ذوالانوار, در آخرین لجظات جیات خود خواستند که با دستانی باز به سفرسرخ بروند, این خواسته پذیرفته نشدو جانها را ستاندند.جانیان سر خوش و سرمست از خاموشی ازادگان ,خبر را به "شاه نشین" دادند.
همانند امروز, این پنج آتشین جان, فرزاد کمانگر, علی حیدریان,فرهادوکیلی,شیرین علم هولی,مهدی اسلامیان.فرزاد هم خواست که طناب را خود به گردنشان حلقه کنند, پذیرفته نشد.
فرزاد با شیرین کردن کام رفقایش, با کامی شیرین و ترنم سرودی به زبان مادری دژخیمان ومرگ را به سخره گرفتند.
اوین , این روزها همه از تو میگویند. چون همیشه نامت با گلوله و طناب ودار بر زبان جاریست. ما به این وحشت پایان میدهیم.
روزی که مردم با جوانان خود اوین را فتح کردند, اوین را زندانیان سابق در دست گرفتندو گردانندگان دیروز اوین درون سلول ها جای گرفتند.مرگی دیگر سایه افکند بر اوین. هنوز میهن طعم آزادی را در خود نیافته بود که چرخ بد کردار روزگار, به جستجوی خانه به خانه آزادگان
راه یافت و سی سال است این جستجو ادامه دارد. اوین سالهای 60, اوین سال 67, تابستان 67
4500 انسان آزاده, در اوین و گوهر دشت کرج, در اوین ها و گوهردشت های سرزمین سوخته دلان, اژدهای جنگ در کالبد آیتالله خمینی , سرش را از جبهه ها به درون زندان ها فرو برد.
4500 انسان آزاده , در بند, بی پناه چشم به دهان ایت الله خمینی دوختند.در طول هشت سال جنگ خانمانسوز ده ها هزار جوان را فرو بلعیده بودو اکنون چشم کینه توزش را به زندان ها دوخت. فرمان صادر شد.هر مکانی را یافتند داری برپا داشتند.هر زمینی را یافتند, جان شیفته ای را خاک پوش کردند.آسمان آن سال , هرشب , میهمان ستاره ای بود, و ماه در سفر سیرسیرک هاگفتگو می کرد با زمین , با آدمیان.
تنهاترین قربانیان , انها در تابستان سال 67 , با آواهایشان, با سرودهایشان, باآرمان و آرزوهایشان درخاک آرمیدند. اینک هر بهار, گلی رنگ می گیرد از زمین, اینک هر بهار که گلی عطر بویناکی اش را در هوا نثار می کند, یاد آن زنده دلان را باز می گوید.یاد یارانی که حسرت یک آه را بر دل چرکین دژخیم نهادندو آزادی وآزادگی را حرمتی دو چندان بخشیدند.
اینک از نو, اوین چرخه دیگری از آزادگان را به بند کشیده است. روزی نه چندان دور هم نیست, این چرخ بد کردار آدم خوار از حرکت باز می ایستد, و ما به فتح اوین میرویم.
به سلولهای 209, 204, 305, بند های 1 تا6, سالن های عمومی, بند نسوان و سلول های مخفی.... یاد گارهای حک شده روی دیوار ها , صدا های ماندگار روی تخت شلاق ها و رد درد عزیزانمان روی کابل ها..
ما به فتح اوین میرویم. بر دیوار ها دست میکشیم, یاد عزیرانمان رابر زبان جاری میکنیم, با چشم هاخود هر گوشه را جستجو می کنیم و از دل آنان قصه هایشان را باز می گوئیم.
قصه بیژن ها, خسروها, پویان ها, حنیف ها, فرزاد ها , شیرین ها, فرهاد ها, علی ها , مهدی ها و هزاران جانهای شیفته آزادی را

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد