logo





جیم کووین

توفان ِ فراگیر- بحران ِ بزرگ

برگرداننده: علی رضا جباری(آذرنگ)

يکشنبه ۱۲ آبان ۱۳۸۷ - ۰۲ نوامبر ۲۰۰۸

" آقایان، کسانی را واداشته ام که مد ت ها شما را زیر ِ نظر بگیرند و د ریافته ام که شما سپرده های ِ بانکی را برای ِ بورس بازی با ارزارق ِعمومی کشور به کارمی گیرید.هرگاه که برنده شوید ، سودها ر امیان خودتان تقسیم می کنید وهرگاه که بازنده شوید پرداخت ِ بدهی تان را به بانک ها حواله می کنید. به من می گویید که اگرذخیره های ِ مالی را ازبانک ها بیرون بکشم، و منشور ِ آن را الغا کنم، ده هزارخانواده نابود خواهند شد.
آقایان، ممکن است این سخن درست باشد، اماگناه ِ این پی آمد به گردن ِ شماست! اگربگذارم به کار ِ تان ادامه دهید، پنجاه هزارخانوار را نابود خواهید کرد؛ وگناه ِ این کار به گردن ِ من خواهد بود! شما، مشتی دزد و غارتگرید. ومن می خواهم تارومارتان کنم؛ و به خداوند ِ ازلی و ابدی قسم که تارومارتان نیز خواهم کرد. رئیس ِ جمهورامریکا، اندرو جکسًن گفته های ِ رئیس ِ جمهور، اندروجکسًن را که از برد ِ نیرومند ِ معنوی برخوردار بود و درک ِ قاطع ِ درست ازنادرست را در برداشت، با سخنان ِ رئیس ُ جمهور ِ کنونی مان ، جرج دبلیو بوش، مقایسه کنید.
برنامه ی دوحزبی ِنجات ِ اقتصادی علت ِ ریشه ای ِ بحران ِ مالی را سرمایه های ِ درگیر در وثیقه ی رهن ِ مسکن می داند که درجریان ِ رکود ِ بازار ِ مسکن افت ِ ارزش پیدا کرده اند. برپایه ی قانون پایدارسازی ِبلادرنگ ِ اقتصادی، حکومت ِ فدرال این اختیاررا خواهد داشت که این وثیقه ها را از بانک ها ودیگر بنیادهای ِ اقتصادی خریداری کند، وبا این اقدام رها سازی ِ آن سرمایه ها را به منظور ازسرگرفتن ِ پرداخت ِ وام به کار و کسب ها ومصرف کنندگان میسٌر سازد. من می دانم که بسیاری ازامریکاییان نگران ِهزینه هایی هستند که این لایحه بر آنان تحمیل خواهد کرد و دلیل ِ نگرانی شان را نیز درک می کنم. این لایحه پرداخت تا سقف ِ 700 بیلیون دلارازدرامدهای ِ بانکی را، برای ِ انجام ِ این منظور، دربر دارد، زیرا بر آن است که ایجاد ِ تاثیری مثبت درنظام ِمالی کشورپول ِ کلان می خواهد؛ اما، هم د فتر ِ غیر ِحزبی ِ بودجه ِ کنگره وهم دفتر مدیریت و بودجه انتظاردارند که هزینه ی پایانی ِمالیات دهندگان ِ امریکایی بسیارکم ترازاین باشد. به راستی نیز، ما انتظار داریم که با گذشت ِزمان بسیاری از د لارهای مالیاتی را که سرمایه گذاری می کنیم – اگرنه همه ی آن ها را – به ما بازپس دهند.
آقای ِ بوش ازدرک ِ این واقعیت ناتوان است که علت ِ ریشه ای ِ بحران ِ مالی رکود ِ بازار ِ مسکن نیست. علت ِ ریشه ای ِاین بحران، آزمندی ِ دبیران ِکل ِ وال استریت، ازجمله وزیر ِخزانه داری کابینه ی بوش، ناتوانی ِحکومت از اعمال ِ مقررات ِ جاری ِ حمایت ازمصرف کنندگان وآزمندی و بی رحمی مقیمانِ خیابان ِ مِین استریت ِایالات ِمتحد ِ امریکاست که تلاش کرده اند تا راه ِ زندگی شان را با گرفتن ِ وام هموار کنند. حشرات ِ واشینگتن نشین، به شیو ی همیشگی، لایحه ِ تضمین ِ اضطراری (بِیل اوت) بانکداران را در
بسته بندی ِ تازه ای به نام ِ لایحه ی نجات ِ مِین استریت عرضه کردند. چنین است تعبیری که درواشینگتن از راه ِ برون رفت از بحران دارد. لایحه ِ سه صفحه ای ِ فاشیست مابانه ای که هنک پاولسًن پیشنهاد کرده بود، درمدتی کم تر ازیک هفته به صورت ِلایحه ی 450 صفحه ای ِ جالوت وار پرملاتی ازکاردر آمد که تصویب آن با فراهم آوردن ِ خوراکی چرب ونرم برای ِ تولید کنندگان ِ رم، سازندگان ِ تیروکمان های اسباب بازی ِ کودکان و فیلم سازان، حق السکوتی به همه ی مالیات دهندگان ِ امریکایی می پردازد و همزمان 120 بیلیو ن دلار بر بدهی های ِ ملی ِ امریکا می افزاید.رئیس ِ جمهور بوش،لایحه را، پیش از آن که مرکب ِ آن خشک شود امضا کرد شاخص بهای ِ سهام، پس از چند دقیقه 450 واحد سقوط کرد و بازاریان اعلام کردند که این قانون به کارنمی آید؛ اما چه باک، درمدتی کوتاه لایحه ی تضمین اضطراری ِ دیگری تدوین خواهدشد.
رئیس جمهور، جکسًن با بانک دارانی که مخاطره های بلامحل را پذیراشده و درد و رنج های ِ بسیاربرای ِ کشور به بار آورده بودند درجنگ بود. اومایل بود که درد و رنج هایی کوتاه مدت را برخانواده های امریکایی روا دارد، ولی نگذارد که این بانکداران در آینده آسیب هایی افزون تر را برمردم وارد آورند؛ اما، رئیس ِ جمور بوش وهمکاران ا ش دربانک ِ فدرال ریزرو وخزانه داری امریکا کوشیده اند تا چرخه ی سرمایه داری - محور ِ رونق ورکود را، درهمه ی دوره ی 8 ساله ی حکومت شان، برقرارنگه دارند.
کاهش ِ نرخ ِ بهره به یک درصد، بخشودگی های ِ مالیاتیی، مقررات زدایی ِ بیش از اندازه، وتشویقی که رئیس ِجمهوروبانک ِ فدرال ریزرو ازبورس بازی وخرج کردن ِ پول به مل آورده اند، بحران ِاقتصادی ِامروزی ِ ما را ازپی ِ خود آورده است. اگر بوش رئیس ِ جمهوری استواروبه لحاظ ِ معنوی نیرومند می بود
، به مردم ِ امریکا می گفت که بانکداران چه گونه کشورمان را ویران کرده ورکود ِعمیق ِ پیش ِ رو را به بار آورده اند. اوبرای ِ مردم شرح می داد که بحران ِدرراه درسی پردرد و رنج است که اکنونیان باید بیاموزند تا نسل های آینده ناگزیربه پرداختن ِکفاره ِ گناهان ِ زمامداران ِ امروز نباشند؛ اما او به اصرار از مردم ِ امریکا خواسته است که با حمایت ِ 820 بیلیون دلاری ِخویش، تضمین ِ اضطراری بانکداران را به عهده بگیرند واین اقدام درد و رنج های ِ مردم ِ امریکا را تا آینده ای بسیار دور به پیش خواهد راند. او آشکارا درآزمون ِ رهبری با شکست رو در رو شده و سزاوار ِ آن نیست که با آن سرو کهن ( اندرو جکسًن - م ) مقایسه اش کنند.
درچند هفته ی گذشته، سخنان ِ بسیار درباره ی بحران ِ بزرگ شنیده ایم. جیم کرامر گفته است که اگر لایحه ی تضمین ِ اضطراری به تصویب نرسیده بود، دومین بحران ِ بزرگ را تجربه می کردیم. این سخن مرا برآن می دارد که بکوشم تا شرایطی راکه پیش ازبحران ِ بزرگ 1930 پدید آمده بود بررسی و آن را با شرایط امروزمقایسه کنم. نموداری نگران کننده درپیش ِ روی ِ من است. داده های ِ مربوط به تازه ترین جریان وجوه نقد گویای ِ آن است که بدهی ِکل ِ بازار ِ اعتبارما 51 تریلیون وتولید ِ ناخالص ِ ملی ما3/14 تریلیون دلار است. بدهی ِ ما، برحسب ِ درصد ِ تولید ِ ناخالص ِ ملی، هنگام ِ رخ دادن ِ بحران ِ بزرگ درسال های ِدهه ی 1930، 260 درصد بود و حال آن که هم اکنون 356 درصد است. این افزودگی ِ بزرگ به تازگی نمایانی آغاز کرده است. واکر این تازه آغاز ِ نمایانی ِ آن باشد، آن گاه که در این روند پیشرفتی چشمگیر حاصل شود. فاجعه ای بس بزرگ پدید خواهد آورد. مشاهده ی جهش ِ عمودی ِ بدهیِ ِ وام ها در سال های ِ آغازین ِ دهه ی 1980، مرا به این نتیجه رهنمون می شود که کشور درشرایط ِ کامیابی دروغین می زیسته است. ساختمان های ِ
بسیار بزرگ، خوروهای ِ لوکس، ابزارهایی بافن آوری ِ برتر، آشپزخانه هایی با کفپوش ِ گرانیتی، خانه های ِ دوم وگذرانیدن ِ تعطیلات در خارج از کشور، به قیمت ِافزایش ِ این بدهی ها فراهم می شدند. چنین دارایی ها- یی به سرعت مستهلک می شوند ومصرف کنندگان شان وشرکت ها، از سرنا امیدی، دارایی هاشان را می فروشند تا بدهی شان را بپردازند که گلوهاشان رامی فشارد. روان شناسی ِ کشور ِ ما ازمصرف ِ بی اندازه تا بازپرداخت ِبدهی ها و پس انداز کردن، دگرگونی آ غازیده است.
روان شناسی ِ کشور ِما به زمانی بسیارافزون تراز آن چه من تصورمی کرده ام برای ِ فهم این نکته نیازمند بوده است . درامد ِ میانه ی واقعی هرخانوار ِ امریکایی هم اکنون 223/50 دلار است.این مقدار در سال ِ 2000، هنگامی که جرج بوش زمام ِ حکومت را در دست گرفت،577/50 دلار بود.حکومت ِ بوش دراین سال ها 4 تریلیون دلار بربدهی ِ ملی ِ کشور افزوده است. این نکته گواه آ ن است که مردم ِ کشور ِ ما نتوانسته اند آ ن قدر درامد به کف آورند که از پس ِ تورم ِ موجود درکشور بر آیند؛ و این آمار برپایه ی مقادی ِدروغینی است که حکومتیان منتشرکرده اند. گنجانیدن ِ آهنگ های ِ واقعی ِ تورم در این آمارها، وضعیت ِ خانوارهای ِ متوسط را ازاین نیزفاجعه بارترنشان خواهد داد. تنها راهی که مردم توانسته اند باگذرازآن شیوه ی زندگی شان را محفوظ بدارند گرفتن ِ وام برای ِخرید ِخانه، وشتابانیدن ِ به کارگیری ِ کارت های ِ اعتبارشان بوده است؛ و این کارها به معنی ِ بهبود ِ دروغین ِ شیوه ی زندگی است. کشور در بیست سال ِ گذشته با دروغ سرکرده است و اکنون زمان ِ آن رسیده است که تاوان ِ آن را بپردازد.
این واقعیت که بیش از 20 درصد بالایی ِ خانوارهاافزایش ِ ِ چشمگیر ِ درامد داشته اند ، از آن چه گفتم آزارنده - تراست.50 درصد ِ پایینی ها درسال های ِ حکومت ِ بوش، کاهش ِ درامد داشته اند ودرامد پایین ترین20درصد آن ها دراین مدت 6 درصد کاهش یافته است.شگفت آورنیست که مردم ِ کشورازاین تضمین ِ اضطراری در مورد ِ یک درصد بالایی ِ ثروتمندان ِ جامعه به خشم آمده اند .50 میلیون خانواراکنون درامدی کم ترازهشت سال پیش دارند. مدیران ِ کل ِ وال استریت حقوق ِ سالانه ای برابربا 30 میلیون دلاراندوخته اند، اما شرکت های - شان تنها درسال ِ گذشته 500 بیلیون دلار زیان دیده اند. امریکاییان ِ میانه حال باحقوق های ِدریافتی شان زندگی می کنند وبدون ِ گرفتن ِ وام نمی توانند به زندگی ادامه دهند. کاستن از این بار ِ باورناپذیر ِ بدهی ِ وام ها ممکن است به بحران ِ بزرگ ِ بعدی بینجامد.

آیا بحران درراه نیست؟
همرایی ِ مطلق درباره ی علت های ِ بحران ِ بزرگ وجود ندارد، اما برخی نکته ها درباره ی آن روشن شده است. من خواهم کوشید شرایط ِ امروزرا با شرایط ِ موجود درسال های ِ دهه ی 1920 مقایسه کنم.
1. گسترش ی عرضه ی پول دربانک ِ فدرال ریزرو درسالهای ِ دهه ی .1920
2. بنا بر دیدگاه ِ دبستان ِ اقتصادی ِ اتریش، بحران ِ بزرگ تنها به سبب ِ گسترش ِعرضه ی پول در بانک ِ فدرال ریزرو درسال های ِ دهه ی 1920 پدید آ مد که به رونقی ناپایدار که اعتبار بر انگیزنده ی آن بود انجامیده بود. هم فردریش هایِِک و هم لودویگ فًن میز ِس رخ دادن ِ ویرانی ِ اقتصادی را دراوایل ِ سال ِ 1929 پیشگویی کرده بودند. از دریچه ی نگاه ِ دبستان ِ اتریش، همین افزایش ِ عرضه ی پول موجب ِ آن شد که هم بهای ِ دارایی ها (سهام و اوراق ِ بهادار) وهم قیمت ِ کالاهای ِ سرمایه ای افزایش پیدا کند. بِن استرانگ، رئیس ِ بانک ِ فدرال ریزرو،کوشیده بود تا با نازل نگه داشتن ِ نرخ ِ بهره و ضعیف نگه داشتن ِ دلار ِ امریکا در برابرلیره ی استرلینگ، به انگستان کمک کند. نرخ ِبهره که به صورت ِ ساختگی نازل نگه داشته شده بود به سرمایه گذاری ِ بیش ازاندازه درمنسوجات، محصول های ِ کشاورزی وخودرو انجامید. در سال ِ 1927، استرانگ بار ِ دیگر نرخ ِ بهره را کاهش داد و این اقدام ِ او به افزایش ِ شدید ِ شاخص ِ بهای ِ بورس انجامید که تا فرارسیدن ِ بحران ِ بزرگ تداوم یافت. دراین هنگام، ودرسال ِ 1929، بانک ِ فدرال ریزرو سیاست ِانقباضی ِ دیرهنگامی را درپیش گرفت، اما دیگردیرشده، واز نگاه ِ مکتب ِ اتریش بحران ناگزیرشده بود. مداخله ی ساختگی درروند ِ فعالیت ِ اقتصادی، فاجعه ای بود که پیش ازوقوع بحران پیش آمده بود وتلاش های حکومت برای رونق بخشیدن به اقتصاد پس ازبحران ِ92 19تنها به بد تر شدن ِ وضع انجامید. مورای راثبارد برآن است که مداخله ی حکومت دراقتصاد، تنظیم ِ بازار را به تعویق انداخت و راه تا بهبود ِ کامل را دشوارکرد. آلن گرین اسپن، ازسال ِ3 200 نرخ ِ بهره را به مدت افزون بر یک سال به 1درصد کاهش داد. این اقدام به رونق ِ شدید ِ شاخص ِ بهای ِ بورس ِ املاک و بیرون کشیدن تریلیون دلاری ِ سرمایه های خریداران ِ این بورس ومصرف ِ بیش از اندازه ی سهام ِ آن بر بنیان ِ افزایش ِ بدهی های ِ بانکی انجامید. این رونق ِ جنون آسای ِ بازار ِ بورس را "مالکان ِ جهان " در وال استریت با سی دی ا ًها وام بی اس ها و دیگر معجون های جادویی شان که وام های ِ زیان آ ور را سودمند نشان می دادند شدیدتر کردند. تصمیم ِ کابینه ی بوش به اعمال نکردن ِ نظارت بربانک ها دراین زمان نیزبه پدید آ مدن ِ وضعیت ِ کنونی کمک بسیارکرد. شرایط ِ کنونی به راستی دشوارتراز شرایط ِ موجود پیش ازرخ نمودن ِ بحران ِ بزرگ اند؛ وبرپایه ی بورس بازی ِهشت ساله ی سهام و املاک پدید آ مده اند. میزان بدهی نسبت به درصد ِ تولید ناخالص ملی هم اکنون 356 درصد است وحال آن که این نسبت پیش از بحرانِ 9 192 ، 260 درصد بود.
3 . به کارگیری ِ بیش از اندازه ی وام که به رونق ِ دروغین انجامیده است.
4 . جفری کاپلان ِ نویسنده بر آن است که مصرف گرایی در سال های ِ دهه ی 1920 برامریکا چیره شده بود.
" تا فرارسیدن ِ سال های ِ پایانی ِ دهه ی 1920، صاحبان ِ کار وکسب ونخبگان ِ سیاسی ِ امریکا راهی برای ِ بی اثرکردن ِ خطرهای ِ دوگانه ی مسدود کردن ِ راه ِ رشد ِ اقتصادی وطبقه ی کارگر ِ رادیکال شده، با درافکندن ِ هردو به وضعیتی که مشاوری صنعتی آن را " کیش ِ مصرف گرایی " می نامید، یافته بودند؛ کیشی که معتقد بودند هر اندازه که به آن پایبند باشند باز م است." کمیته ای که هربرت هوور، رئیس ِ جمهور ِ امریکا، درسال ِ1929 برای ِ بررسی ِ دگرگونی های ِ اقتصادی ِ نوظهور تشکیل داده بود ، به گونه ای آشکار دریافت که: " با دادن ِ آگهی و به کار گیری ِ دیگر وسایل ِ تبلیغ ... کشش ِ چشمگیری در پهنه ی تولید پدید آمده که سرمایه ای را که درغیر ِ این صورت مسدود می ماند آزاد کرده است." اعضای ِ آ ن کمیته از این گشایش ِ پنداری استقبال و اعلام کردند: " به لحا ظ ِ اقتصادی گستره ای بی کران را در پیش ِ رو داریم؛ و آن این است که نیازها یی نوظهور وجود دارند که، به محض ِ ارضا شدن، به گونه ای پایان ناپذیرراه برنیازهای ِ نوظهورتر می گشایند.
5 . تا فرارسیدن ِ سال ِ1929، ثروتمندترین یک درصد ِ امریکاییان مالک 40 درصد ثروت کشورشده بودند ؛ وبالاترین 5 درصد ِ ثروتمندان 33 درصد ِ درامد ِ کشور را به کف می آوردند. پایین ترین 93 درصد مردم بین ِ سال های ِ 1923 و 1929، کاهش ِ چهاردرصدی درامد ِ قابل ِ تصرف ِ خویش را تجربه کردند. طبقه ی متوسط تنها20 درصد ِ امریکاییان را در بر می گرفت. جامعه به شدت به مصرف گرایش پیداکرده بود. تافرارسیدن ِ سال ِ 1929، افزو ن برنیمی از امریکا ییان سطح ِ زندگی ِ پایین تر از سطح ِ بخورونمیرداشتند. ثروتمندان ازنرخ ِ نازل ِ بهره برای ِ پیش پرداخت ِ سرمایه گذاری شان درسهام سود می جستند؛ پیش پرداخت ِ لازم ده درصد بود؛ بدین سان شخص می توانست سهامی به ارزش ِ 10000 دلار را تنها با پرداخت ِ 1000دلار خریداری کند وباقی مانده ی ارزش ِ سهام را با دریافت ِ وام بپردازد. با نرخ ِ بهره ِ به طور ِ ساختگی نازل نگه داشته شده و اقتصاد ِ پررونق، شرکت ها درپیش ِ رو بودن روزهای ِ خوش را پیش بینی ودرطرح های ِ بزرگ ِ توسعه ی سهام سرمایه گذاری می کردند. درسال های ِ دهه ی 1920، 1200 مورد ادغام انجام شده بود که نزدیک به 6000 شرکت رادربرگرفته بود. تا رسیدن سال ِ 1929، تنها200 شرکت ِ بسیار بزرگ نیمی از صنایع ِ امریکا را دراختیارگرفته بودند.
6 . همانندی ِ آزارنده ای میان ِآن چه در سال های ِ دهه ی 1920 درامریکا رخ نمود و آن چه درسال های اخیردر این کشور رخ داده است وجود دارد. در شرایط ِ امروزی 1 درصد از ثروتمندترین امریکاییان مالک ِ 21 درصد از ثروت ِ کشورند. 50 درصد ِ پایینی ِ جامعه کاهشی 4 درصدی در درامد ِ واقعی ِقابل ِ تصرف شان را در هشت سال ِ گذشته تجربه کرده اند. در رونق ِ دروغین ِ سال های ِ 1998- 2000، سرمایه گذاران ِ کوچک مبالغ ِ کلانی از وام های شان را دربورس بازی درشرکت هایی به کار گرفتند که هیچ گونه درامدی نداشتند؛ وهنگامی که این واقعیت آشکار شد می بایست درسی می گرفتند که یک عمر از یادشان نرود؛ اما آلن گرین اسپن نرخ ِ بهره را به 1 درصد کاهش داد و همه ی مردم را به وام گرفتن با نرخ ِتنظیم پذیرتشویق کرد. بورس بازی ِاملاک با فرارسیدن ِ سال 2005 اوجی کم نظیرگرفت؛ فروکش کردن ِ بازار ِ آ ن بورس هنوز درنیمه ی راه ِخویش است وتا پایدارشدن ِ قیمت ِ خانه هنوز دست کم یک سال راه باقی است و به 20 درصد کاهش ِ قیمت ِ بیش تر نیازمند است. با رسیدن ِبه آ ن قیمت ِ پایدارنیز قیمت ها هنوز درمقایسه با قیمت های ِ پیشین گران خواهند ماند. قیمت ِ خانه به هنگام ِ رخ دادن ِ بحران ِ بزرگ درسطح ملی کاهش نیافت. در ده سال ِ گذشته صدها مورد ادغام، به ویژه در پهنه ی امور ِ مالی رخ نموده است. الغای ِ قانون ِ گلاس - استیگال درسالِِ 1999که سناتور فیل گرام در برابر اجرای ِ آ ن قد برافراشته بود، تقویت ِ شگرف ِ صنعت ِ امو ِ مالی را میسر کرد. به همین دلیل است که بنیادهای ِ مالی ِ مااکنون بزرگ تر از آن شده اند که کارشان به شکست بینجامد و خود ِ آن ها اکنون در آستانه ی به زوال کشانیدن ِ اقتصاد ِ جهانی قرارگرفته اند.
7. بورس بازی ِ بیش از اندازه ِ گروهی کوچک از سرمایه داران ِ ثروتمند.
8 . کابینه های ِ وارن هاردینگ و کالوین کولیج را فاسدترین کابینه های ِ امریکا شناخته اند. کابینه ی کولیج متعهد به برقراری ِ حکومت ِ دست های ِ باز، بدون ِاتکا به مقررات بود. اوخطاب به همه ی امریکاییان اعلام کرد:" کاروکسب، کارو کسب ِ امریکایی است." نرخ ِ بالای ِ مالیات درسال ِ 1925 به 25 درصد کاهش یافت که نازل نرخ ِ بالای ِ مالیات نسبت به همه ی دهه های ِ پیش از آن بود. به سبب ِ نازل بودن ِ ارزش ِ دلار در برابر ِ لیره ی استرلینگ، صادرات رونق گرفت. نخبگان ِحاکم برجامعه بورس بازان وال استریت بودند. تنها 5/1 میلیون نفر از 120میلیون جمعیت ِامریکا دربازار سرمایه گذاری کردند. بِن استرانگ که می کوشید تا به انگلستان کمک کند، درسال ِ 1927 نرخ ِ بهره را کاهش داد. این اقدام تنور ِ بورس بازی را درسال های ِ 1928و1929 برافروخت. وام های ِ رهنی از 5/3 بیلیون دلادر سال ِ 7 192 به 5/8 بیلیون دلار درسال ِ1929 افزایش یافت. بهای سهام ازمه 1928تا سپتامبر1929،40 در صد افزایش پذیرفت. وهمزمان خرید وفروش ِ روزانه ِ آن ها از2 میلیون سهم به 5 میلیون سهم رسید؛ و شاخص ِ بهای ِ بازار ِ سهام درتاریخ ِ 3 سپتامبر 1929 به نقطه ی اوج ِ 381 واحد ونسبت ِ قیمت به در امد( نسبت ِ پی ای ) برابر با 23، بر پایه ی درامد های ِ نرمال شده رسید. بِن استرانگ دراکتبر 1928درگذشت. ازاین رو، او نتوانست شاهد ِ دشواری های ِ فاجعه باری باشد. که به سبب ِ سیاست های ِ بی رحمانه اش بر مردم ِ امریکا تحمیل شده بود. آلن گرین اسپن نیز آن قدرها خوش شانس نبوده است. او توانسته است شاهد ِ این واقعیت باشد که چه گونه کاهش ِ بی رحمانه ی نرخ ِ بهره، برپایه ی سیاست های ِ استرانگ به ویرانی ِ اقتصادی ِ سراسری در جهان انجامیده است؛ اما او همچنان ازسیاست های ِ استرانگ دفاع می کند. به هرحال، میراث ِ استرانگ همواره با فاجعه ی کنونی همپیوند خواهد بود. این نرخ های ِ نازل ِ بهره موجب ِ بالاگرفتن ِ جنون آسای ِ بورس بازی در سهام وسپس دربازار ِ مسکن شده است. باور ِ کابینه ی بوش به روا شماری ِ خودتنظیمی ِ بازار های ِ آزاد به پذیرش ِ ابلهانه ی مخاطره ها یی سربرزده از مبالغ ِ کلان ِ وام انجامیده است. به رغم ِ دو تنازع ِ ادامه یابنده و افزایش ِ کسری های ِ بودجه، کابینه ی بوش مالیات ِ صاحبان ِ ثروت را کاهش داد.
ارزش ِ دلاردرهشت سال ِ گذشته دستخوش ِ کاهشی چشمگیر شده که محصول ِ آن افزایش ِ صادرات بوده است. نسبت ِ قیمت به درامد دربازار به عدد ِ نجومی ِ 38 درسال 2003 رسید. هم اکنون نسبت ِ قیمت به درامد ِ 25 برقرار است که از مقدار ِ اوج ِ پیش از بحران ِ 1929 فراتراست. شاخص ِ بهای بازار ِسهام تافرا رسیدن ِ سال ِ 1932 به 41 واحد رسید که نسبت به 3سال پیش ازآن 89 درصد تنزل نشان می داد. نسبت ِ قیمت به درامد دربازار ِ سهام به کم تراز5 درنیمه ی دهه ی 1930 رسید. شاخص ِ قیمت ِ بازار ِ سهام تا25 سال پس از شروع ِ بحران، یعنی تا سال ِ 1954، به سطح ِ پیش از شروع آن باز نگشت. باشروع ِ سقوط ِ شاخص ِ بهای ِ بازار ِ سهام ، مدیران ِ کل ِ وال استریت کوشش بسیار برای ِ بازگردانیدن ِ رونق به بازار کردند.چارلز میشل، مدیر ِ کل ِ بانک ِ نشنال سیتی در 21 اکتبر ِ 1929، چند روز پیش ازبروز ِ بحران ِ بزرگ گفته بود: " مشکلی بنیانی در بازار ِ سهام نمی بینم. " جرج هریسًن، رئیس ِ هیئت ِ مدیره ی جدید ِ بانک ِ فدرال ریزرو، درسال ِ 1929 و اوایل ِسال ِ 1930، اعتبارات ِ کلانی را برای ِ نظام ِ بانکی ِ کشورفراهم آورد و کوشید تا آن نظام را دوباره به حرکت در آورد. در چند ماه ِ اخیر، خوب است چند باراز هنک پاولسًن، جان تِین ودیگر رهبران ِ پرهای وهوی ِ وال استریت شنیده باشیم که نظام ِ بانکی سالم و بی خطر است؟ بِن برنانک نیز درنرخ ِ بهره کاهشی چشمگیر پدید آورده، وپولی کلان به نظام ِ بانکی تزریق کرده است؛ او، همچنین دارایی های ِ مسئله دار را در ترازنامه ی فدرال منظورکرده است؛ اما، تابه امروز این اقدام ها کارساز ازکار درنیامده اند. شاخص ِ بهای ِ بازار ِ بورس، سی درصد از نقطه ی اوج ِ آن افت کرده، اما آن را بر پایه ی محاسبه های ِ پیشین، و بیش از میزان ِ واقعی، ارزش گذاری می کنند. سودها در رکود ِ پیش رو کاهشی چشمگیرخواهند یافت.
9 . پاسخ دهی ِ حکومت به این وضعیت، با سخت گیری بیش تر درتخصیص ِ اعتبار، افزایش ِنرخ های مالیات، وبستن ِ تعرفه های ِ گمرکی ِ بیش تر.
10 . بِن برنانک، متخصص ِ خود- خوانده ی بحران ِ بزرگ، به این نتیجه رسید که گام های ِخطای بانک ِ فدرال ریزرو درسال های ِ 1930 و1931 موجب شد که بحران ِ مالی بر بحران ِ فراگیر راه بگشاید. پس از سقوط ، بازار ِ سهام، درسال ِ 1931، بورس بازان شروع به فروختن ِ دلار و خریدن ِ طلا به جای ِ آن کردند و این اقدام شان به سقوط ِ پیوسته ی ارزش ِ دلار انجامید. بانک ِ فدرال ریزرو، نرخ ِ بهره را افزایش داد و30درصد ازعرضه ی پول کاست تا بر ارزش ِ دلار بیفزاید. سرمایه گذاران شروع به بیرون کشیدن ِ دلارهاشان از بانک ها کردند و بانک ها رو به ورشکستگی نهادند.تا فرارسیدن ِ روزهای ِ پایانی ِ سال 1932، 9000بانک ورشکسته شدند و مردم پول ِ نقد شان را درزیر ِ تشک ها پنهان کردند. سپرده های ِ بانکی ازتضمین ِ مالی بی بهره
ماندند و ازاین رو، هنگامی که بانک ها ورشکسته شدند، مردم آن چه را که درهمه ی عمر پس –
اندازکرده بودند ازکف دادند وکاروکسب ها ورشکسته شدند. ترس وهراس گریبان ِ ملت را گرفت.
بانک هایی که برجا مانده بودند نیز پول هاشان را اندوختند واز پرداخت ِ وام به صاحبان ِ کار و
کسب سر باززدند. آندرومِلون، وزیر ِخزانه داری، اعلام کرد:" به کارکردن پایان دهید؛ املاک
رابفروشید؛ ارزش ها تنظیم خواهندشد وشایستگان اجساد ِ آنان ار که شایستگی ِ کم تری دارند از
زمین برخواهند داشت." ؛ اما، به باور ِ برنانک، کوتاه آمدن ازتحرک بخشی به اقتصاد با سربا ز
- زدن ازافزایش ِعرضه ی پول خطایی بزرگ بود. ایالات ِ متحد ازانعطاف پذیری ِلازم برای ِ
تحرک بخشیدن به اقتصاد برخورداراست. درآن مقطع ِ تاریخی ایالات ِ متحد بزرگ ترین بستانکارجهان، ومازاد ِ تراز ِ بازرگانی ِآن 638میلیون دلاربود؛ اما، به جای ِ تحرک بخشیدن به عرضه
پول، حکومت کوشید تا کاروکسب های ِ امریکایی را با گذرانیدن ِ لایحه ی تعرفه ی گمرگی ِ
ا سموت- هاولی در ژوئن ِ 1930حمایت کند. برپایه ی این لایحه، مالیات برواردات افزایش یافت
که این اقدام با مقابله به مثل ِ کشورهای ِ دیگر رودررد شد وبه رکود ِسراسری درجهان کمک ِ
بسیارکرد. درسال ِ 1933، بازرگانی ِ جهانی 67 درصد کاهش یافت. هربرت هوور، نرخ بالای
مالیات 25 درصد را درسال 1932 به 63 در افزایش داد. همه ی این اقدام های ِ خطای ِ حکومت
به حرکت ِ مارپیچی ِ پایین رو دراقتصاد ِ کشور انجامید. درسال ِ 1930، تولید ِ ناخالص ِ ملی
4 /9 درصد کاهش یافت وآهنگ ِ بیکاری از2/3 درصد به 7/8 درصد رسید. درسال 1931، تولید
ناخالص ِ ملی بازهم5/8 درصد کاهش یافت و آهنگ ِ بیکاری به 9/15درصد افزایش پذیرفت. بد
ترین سال ِ بحران سال ِ 1932 بود که در آن تولید ِ ناخالص ِ ملی 4/13 درصد کاهش یافت و
آهنگ ِ بیکاری به 6/23 رسید.
11 . پس از انتخاب ِ فرانکلین روزولت به ریاست ِ جمهوری درسال ِ 1932، برنامه های ِ نیو دیل ِ
او این احساس را درمردم ِ کشور برانگیخت که کشوردرحال ِ پیش روی است؛ اما، آهنگ ِ بیکاری
همچنان افزون بر 14 درصد درسراسر ِ دهه ی 1930 باقی ماند. طرح های ِ روزولت برای ِ
بازتوزیع ِ ثروت وانتقال ِ آن ازثروتمندان به تهی دستان، بازرگانانی میلیونربه نام های ِ دوپونت
وجِی.پی.مورگان رابه طراحی ِ کودتایی نظامی برای ِ سرنگونی ِ روزولت وبرقراری ِ حکومت
فاشیستی برانگیخت. آنان کوشیدند تا ژنرال اسمِدلی باتلررا قانع کنند که برایش ارتشی 500هزارنفر
- ی و پول ِ کلان فراهم خواهند کرد. این طرح با گزارش ِ ژنرال به کنگره درباره ی آن نقش ِ بر
آب شد. گاه درماندگی به اقدام هایی ازسر ِ ناچاری ره می گشاید. بحران، به راستی، تاسال ِ 1939
که ایالات ِ متحد ا بیلیون دلار ، برای ِ فراهم کردن ِ تسلیحات ِ جدید به منظور ِ آماده شدن برای
جنگ، وام گرفت ادامه یافت.
7











12.تا به امروز، درگیرودار ِ بحران ِ مالی ِ کنونی، کسی نمی تواند بانک ِ فدرال ریزرو یا حکومت
امریکا را، به سبب ِ پاسخگو نبودن به بحران ِ مالی ِ کنونی، ازطریق ِ تزریق ِ نقدینگی به نظام مالی
یا کاهش ِ نرخ ِ بهره، متهم کند. نرخ ِ تنزیل درسال ِ گذشته از 75/4 درصد به2درصد کاهش یافت.
بانک ِ فدرال ریزرودر9ماه ِ گذشته ترازنامه اش را افزون بر1تریلیون دلارافزایش داده است.حکومت
امریکا پرداخت ِ 3/1 تریلیون دلار ِ دیگر از درامدهای ِ مالیاتی را برای ِ پیش گیری از پوکیدن ِ
نظام ِ مالی ِ کشور ازدرون متعهد شده است. پرسشی که هنوزبی پاسخ مانده این است که آیا این اقدام
ها مسیری معیٌن را پی می گیرند؟ آیا شرایط ِ کنونی آن چنان دشوارند که سرنوشت ِ مارا درمعرض
رکود ِ چشمگیر یا بحران ِ احتمالی قرارمی دهند؟ کشورمان 6/9 تریلیون دلاربدهی، سالی600 بیلیون
دلارکسر ِ بودجه، 53 تریلیون دلارتعهد ِمالی ِ پرداخت نشده ، 600بلیون دلارکسری ِ تراز ِ بازرگانی
، 6 درصد تورم، دوجنگ، هریک با 12بیلیون دلاردر ماه هزینه درپیش ِ رو، وارزی ضعیف دارد. از
این رو، ما با بنیان های ِ نیرومند ِ قتصادی به این دوره ی پرخطر ِاقتصادی گام ننهاده ایم. ایم.
3 1.د رچند سال ِ گذشته کنگره بسیارحمایتگراترشده است. فروش ِ بندرهای ِ ایالات ِ متحد به ابوظبی
متوقف شده است، انتقال ِ تملک ِ یک شرکت ِ نفتی ِ ایالات ِ متحد به یکی از شرکت های ِ نفتی ِ
چین نیز. گفتگوهای ِ بازرگانی درسطح ِجهانی به تازگی، بدون ِ رسیدن به هیچ گونه توافقی، به
بًن بست رسیده است. بازرگانی ِ آزاد درمعرض ِ تهدید قرارگرفته است. به نظر می رسد که مردم ِ
کشورمان در آینده ی نزدیک باراک اًباما را به ریاست ِ جمهوری بر گزینند. کنگره نیز به طور ِ
قطع دراختیار ِ حزب ِ دمکرات خواهد بود. آقای ِ اًباما به روشنی گفته است که مالیات ِ کسانی را
که درامدهای ِ افزون بر0 25هزاردلاردرسال دارند وصاحبان ِ شرکت ها راخواهد افزود. طرح
های ِ او پوشش ِ بهداشتی ِ همه ی مردم ِ امریکا وابتکارهای ِ بزرگ برای ِ انجام ِ هزینه های ِ
آموزشی وزیربنایی را دربردارد. باوجود ِ کسری ِ چشمگیر ِ بودجه، کنگره ی حمایت گرای، افزایش
مالیات ها در آینده وابتکارهای ِ نیازمند به هزینه های ِ کلان، چهارسال ِ آینده سال ها یی با دشواری
کم نظیر برای ِ اقتصاد ِ ایالات ِ متحد خواهدبود. درپیش ِ رو بودن سال هایی همانند ِ سال های ِ
آغازین ِ دهه ی 1930 وحشت انگیزاست. کابینه ی آینده ممکن است به آسانی به خطاهایی درتعیین ِ
خط ِ مشی دست زند وبدان سبب بحران بزرگ ِ دیگری به بار آورد. گسترش ِ بی کران ِ نبود ِ قطعیت بسته ی تضمین ِ اضطراری ِ 820 بیلیون دلاری، دردهای ِ کشورمان را درمان نخواهد کرد.هنک پاولسًن دارایی های ِ مسئله دار را ازهرکدام از بنیادهای ِ مالی ِ امریکایی ِ موجود درسراسر ِ جهان به بهایی که هنوزتعیین نشده است خریداری خواهد کرد. بسیاری ازمردم ِ تیزهوش، ازجمله جان هوسمن، نوریِل رابینی وکریس والِن، به این نتیجه رسیده اند که این طرح به کارنمی آید. بانک ها نیاز به تزریق ِ مستقیم ِ سرمایه دارند تا بتوانند روند ِ ترمیم ِ آسیب هاشان را آغازکنند. رخدادهای ِ روزهای ِ آینده اعمال ِ همه ی این ا قدام های ِ بیهوده را تشدید خواهد کرد. ومالیات دهندگان ِ امریکایی هرگزبازپرداخت ِ این 820 بیلیون دلار را نخواهند دید. کسی چه می داند آخرین بار که برنامه ی این حکومت کارایی داشته چه زمانی بوده ا ست؟ سیاست مداران ِفاسد، دیوان سالاران ِ واشینگتن نشین، گربه های ِ چاق وچله ی وال استریت، مفسران ِ دیرفهم ازدرک این واقعیت که بازی پایان یافته اند ناتوان مانده اند. نظام ِ مالی ِ ما را، به کل، برپایه ی نیرنگ، دروغ وبدهی بنا نهاده اند. تنها عاملی که این نظام را برپا نگه داشته است، ایمان ِ کورکورانه به حکومت ورهبران ِ نظام ِ مالی برای انجام ِ اقدام ِ درست است؛ واکنون مردم ِ سراسر ِ جهان دریافته اند که این رهبران دروغ می گفته اند واعتماد کو رکورانه شان به آنان به بیلیون ها قطعه متلاشی شده است. هم اکنون هجوم ِ جهانی به نظام ِ بانکی جریان دارد. تصویرهایی ازبحران ِ بزرگ، مردمی رانشان می دهند که درجلو ِ بانک هاصف کشیده اند تا پول شان را از آن ها بیرون بکشند. ما دردورانی متفاوت زندگی می کنیم که بیرون کشیدن ِ پول از بانک ها به سبب ِ بی اعتمادی به آن ها، نه چند روزبلکه، چند ثانیه زمان لازم دارد. شرکت ها واشخاص ِ ثروتمند ِ شناخته شده، با فشاردادن ِ دکمه ها، بیلیون ها دلارپول را از بنگاه های ِ مالی ِ متزلزلی که وضعیتی خطرناک دارند بیرون می کشند. بانک هایی که 30 تا 40 برابر ِ موازنه ی نقدی ِ خود کمک دریافت می کرده اند، درسراسر ِ جهان ورشکسته می شوند. امریکاییان ِ میانه حال، آن چه را که رخ می نماید درنمی یابند و خداوندان ِ ثروتمند ِ بنیاد های ِ مالی نمی گذارند که آنان از روند ِ رخدادها آگاه شوند. بازار درهفته ی گذشته به سرمایه گذاری وارن بافِت د رجنرال الکتریک خوش آمد گفت. البته درسی ان بی سی هیچ کس نپرسید که چرا سهام ِجنرال الکتریک را، پس از بازخرید ِ بیلیون دلاری ِ آن ها به بهای ِ نزدیک به 30 دلار، به قیمت ِ نازل ِ ده سال پیش فروخته اند، در شرایطی که نرخ ِ بازاری ِ بهره 4 درصد است، به آقای ِبافِت 10درصد بهره پرداخته اند وپس ازده ها سال افزایش پرداخت ِ سود ِ سهام افزایش ِ سود ِ سهام افزایش آن رامتوقف کرده اند. وضع ِ جنرال الکتریک بسیاربدترار آن است که کسی مایل به پذیرش ِ آن باشد. حکومت های ِ سراسر ِ جهان نا امیدانه می کوشند تا مدٌ ِ ناکامی ها را فرو نشانند، اما اعتماد به طرح ِ پونزی ازمیان رفته است.درپشت ِ صحنه، بن برنانک وهنک پاولسًن سخت در تلاش اند تا نقدینگی ِ بسا برای ِ پیشگیری از نا بودی ِ نظام ِ مالی را فراهم آورند. کاهش ِ هماهنگ شده ی بهره در گستره ی جهانی، به سان ِ راه ِ چاره ی بازپسین، بزودی انجام خواهد شد. نخستین بارپس ازسال های ِ بسیار شاهد ِرخدادی بوده ام که آینده ای نویدبخش را برای ِ آینده ی کشورمان به نمایش می گذارد. به رغم ِسخنان ِرئیس جمهوربوش، هنک پاولسًن، بِن برنانک، نانسی پلوسی، بارنی فرانک، همه ی مفسران ِ سیاسی ان بی سی وابرثروتمندان ِوال استریت، توده های ِ مردم ِ امریکا به ستیزی پایداربا لایحه ی تضمین ِ اضطراری قد برافراشتند. من درمی یابم که "نسل ِ من" سرانجام آماده ی پذیرش ِ پی آمدهای ِ شیوه ی خودخواهانه اش درسی سال ِ گذشته شده است. ماده گرایی ِ جنون آسایی که نشانه ی نسل ِ دستخوش ِ رونق ِ کودکانه بود، اکنون پایان می پذیرد. این شرایط بربسیاری از آنان تحمیل می شود، اما بسیاری دیگر از نیزخود آن را برمی گزینند. نبود ِ کمک هادرگستره ی جهانی چونان دعایی تازه بر زبان ِ این نسل جاری خواهد شد. وآن را به صرفه جویی و زیستن درحٌدی فروترازامکانات ِ خویش رهنمون خواهدشد. روان شناسی ِ جهان درمدت ِ دوهفته دگرگون شده است. رهبران ِ ما آن چنان عرق در اجرا ی ِِبرنامه های ِ خویش اند که معنی ِ این دگرگونی ِ روان شناختی رادرنمی یابند. آشفتگی و هرج ومرج بربازارهای امروزی حاکم شده است . مردم ِ ایالات ِ متحد درون نگری درپیش خواهند گرفت و آرامش را درساده زیستی ِ بیش ترخواهند جست. این دگرگونی برای ِ جامعه ی ما سرانجامی سودمند به بارخواهد ؛ اما نتایج ِبی درنگ ِ آن برای ِ کشورمان ویرانگرخواهد بود.
وضع دشوار ِ نظام ِ مالی ِ کنونی ِ ما ازآ ن جا سرچشمه می گیرد که اگرهمگان درمحدوده ی امکانات خویش زندگی کنند، اقتصاد ِ کشورمان نابود خواهد شد. هزینه کردن ِ پول ِ نداشته ی ملی است که کشور ِ " بزرگ " ِ ما را درسه دهه ی گذشته به پیش کشانیده است. ما همواره روی ِ این نکته حساب باز می کنیم که حکومت ِ مان درمحدوده ی امکانات اش زندگی نمی کند. ازاین رو، کسر ِ بودجه درکشورمان تداوم خواهد یافت و ممکن است شتاب بیش ترنیزبگیرد؛ اما، مصرف کنندگان به کوته فکری وبی رحمی ِ بانک ها، شرکت های ِ معامله کننده با کارت ِاعتبار، خرده فروشان وخودروسازان وابسته بوده اند وبه کمک ِ آن ها توانسته اند درحدٌی فرا تراز امکانات شان زندگی کنند. این بخش از رویای ِ امریکایی اکنون رو به زوال نهاده است. بانک ها وام نمی دهند؛ شرکت هایی که با کارت ِاعتبار معامله می کنند خط اعتبارشان را می بندند؛ خرده فروشان فروشگاه ها شان راتعطیل می کنند؛ خودروسازان فروش ِ اعتباری ِ خودروهاشان را متوقف می کنند. بخش ِ دوم ِبحران ِ اقتصادی ِ ما به تازگی آغاز شده است. من که نزد ِ یک خرده فروش ِ بزرگ جعبه ویک خانه ساز ِ بزرگ و معتبر در سطح ِ ملی کار کرده ام ، شاهد ِ دست ِ اول ِ این واقعیت بوده ام که فرض های ِ غیر ِ واقعی ونادرست در باره ی مسئله ی رشد به گرفتن ِ تصمیم های ِراهبردی ِ ویرانگری می انجامد که پی آمد های ِ منفی ِ عمده ای برای ِ این قبیل شرکت ها دارد. تعطیلات ِ فصلی ِآینده بد ترین تعطیلات برای ِ خرده فروشان درطول ِ دهه های ِ بسیارخواهد بود. بیش ترخرده فروشان 50 تا75درصد ِ سودشان را درماه های ِ نوامبر ودسا مبرگرد می آورند. درروزهای ِ آغازین ِسال 2009، بهمنی ازخرده فروشان ِ ورشکسته فرو خواهد افتاد. خرده فروشان ِ بزرگ جعبه که طرح های ِ توسعه شان را برپا یه ی تقا ضا، به مثابه ی فریبی استوارشده برپایه ی وام دهی، بنا نهاده اند زیان های ِ کلان خواهند دید و تعطیل ِ فروشگاه ها شان را با فرارسیدن ِ سال ِ 2010آغازخواهند کرد. خودروسازان همچنان با کاهش ِ فروش درسطوحی که هرگز درخیال نیزنمی گنجیده است، رودررو خواهند شد. هرسه شرکت خودروسازبزرگ ِ امریکایی ممکن است تا سال 2010 ورشکسته شوند. قیمت ِ خانه همچنان کاهش خواهد یافت. 2 یا3 خانه گستر ِبزرگ تا سال ِ 2010 ورشکسته، وصدها خانه گستر کوچک نابود خواهند شد. سازه گستران واحدها ی تجاری و فروشگاه ها دردهه ی پیشین بیلیون ها دلاروام گرفته اند. با ورشکستگی ِ اجاره نشینان و وجود نداشتن خواستاران ِ واحدهای ِ اجاری، صدهاتن ازاین سازه گستران ِ بزرگ ِ معتبردرسطح ِملی اعلام ِ ورشکستگی خواهند کرد.این آسیب ها هنوز8500 بانک ِ ایالات ِ متحد را دربرنگرفته اند. هنگامی که این بحران پایان یابد، ممکن است 5000 بانک یا کم ترازآن درکشور باقی بمانند. تا سال ِ2010 آهنگ ِ رسمی ِ بیکاری به راحتی از مرز ِ 7 درصد خواهد گذشت وشاید به 8 درصد نیزبرسد. برپایه ی محاسبه ی آهنگ ِ بیکاری درزمان ِ وقوع بحران ِ بزرگ، ما تا کنون به آهنگ ِ 15 درصد نیز رسیده ایم. این نسبت ممکن است به 20 درصد نیزبرسد. نسبت ِ قیمت به درامد دربازاربیش تراز 20 است. درسال ِ0 200 سودها تنزلی چشمگیرخواهند یافت وبدبینی نا منطقی شاید شاخص ِ روند نمای ِ بهای ِ سهام ِ داو را به مقدار ِنازل ِ سال ِ 2002، یعنی 7200 برساند. این مقدار 28 درصد نازل تراز سطح ِ امروزی و50 درصد نازل نرازمقدار ِ معمول ِ آن، یعنی 1400خواهد بود.
حتی اگر به گونه ای بتوانیم از رکود ِ واقعی بپرهیزیم نیز، چند سال ِ آینده برای ما سال هایی دردبارخواهند بود. مسئله این است که آیا خواهیم توانست به سان ِ ملتی نیرومند ترازپیش از این گردنه دشواربیرون آییم؟ یا این که ازآن همچون ملتی ضعیف و رو به زوال گذرخواهیم کرد؟ سخن ِ ران پاول را می توان فریاد ِ اعتراض کشور ِ بزرگ مان دانست:"... کوتاه سخن، مسئله این است که آیا ما هیچ دراندیشه ی آزادی هستیم؟ دراندیشه ی احساس ِ مسوولیت و پاسخگو بودن هستیم؟ به این نکته توجه کرده ایم که حکومت ورسانه های مان خریداری شده اند و بهای ِشان پرداخت شده است؟ به این موضوع توجه کرده ایم که امریکاییان ِ میانه حال را برای ِ کمک به چاق وچله ترین گربه های وال استریت وحکومت به تاراج می برند؟هیچ به این نکته ها توجه کرده ایم؟ آن گاه که سفلگان سقوط کنند ما به پیکار برخواهیم خواست، حتی اگرمعنی ِ این کارمان قد برافراشتن دربرابرهرپاره ازاندیشه ی منطبق برراه ورسم حکومت ورسانه ها باشد. روزها یی که برما می گذرند به ما خواهند گفت که چه گونه مردمی هستیم ، وچه گونه کشوری خواهیم داشت." زمان ِ آن فرارسیده است که شهروندان ِ کشورمان داروی ِتلخ ِاین روزهای ِ دشواررا پذیراشوند ، اما از خطاهای مان درس بیاموزند وکشور ِ بزرگ مان را، به همراه ِ راه و رسم ِ مردم سالاری که پایه گذاران اش در اندیشه ِ آن بودند به راه ِ درست برگردانند.

برگرداننده: علی رضا جباری(آذرنگ)
11/8/1387(08/11/2)

توضیح: نظر می رسدکه شاخص های ِ قیمت ِ بازارییّ بورس، در این جا حتا با معیار دلار: به جای ِ واحد نیز نازل تر از سطح ِ معقول باشند، به هر حال ترجیح دادم در بیان ِ آن ها به متن وفاداربمانم-م.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد