logo





طفلی به نام شادی

سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۱ مه ۲۰۱۰

م. سحر

این شعر کوتاه همچون یک یاد داشت موزون نیمایی
در حاشیه ء شعر کوتاهی از استاد شفیعی کدکنی ثبت افتاد.
م.سحر
http://msahar.blogspot.com/


طفلی به نام شادی
در بطن ِ مادری ست که در راه است
کوهی به دوش دارد ، مام
سنگین و سرخ فام
می کوبد
خواب ِحرامیان را
می آشوبد
باگام هایش ، آهنگین
راه از عبور او رنگین
طفلی به نام ِ شادی می آید
زیرا هماره بارورست آن مام
زیرا ـ اگرچه دیرانجام ـ
در تیرگی نمی پاید
مام وطن دوباره
با ماه و باستاره
سخن می گوید
تا گاهواره
تا نفس آفتاب گرم ودرخشنده
آبستن ست و ره می پوید
می آید
می آید
طفلی به نام شادی در بطن ِ اوست
می زاید
می زاید
شادی به گاهواره خود خواهد آرمید
پستان ِ مام میهن را خواهد مکید
برخواهد خاست
وین ظلمت از جهان
خواهد رمید
آن صبح ِ دلنشین و سراینده و سرور آمیز
آن انتظار شور انگیز
فردا
روشن تر از شکفتن ِ صد کهکشان
برآسمان ِنیلی ی ایران خواهد رُست
فردا
پس از گذشتن این دودِ زهربار
گرد و غبار کهنهء اندوه و دُرد ِ دهشت را
از پشتِ پلک های خدا خواهد شست

طفلی به نام شادی
در بطن مادری ست که می زاید

...........................................
پاریس 6.5.2010
م.سحر
.............................
شعری که مرا به نوشتن قطعهء بالا برانگیخت این بود :

طفل گمشده

طفلی به نام شادی
دیریست گمشده ست
با چشمهای روشن براق
با گیسویی بلند
به بالای آرزو
هرکس از او نشانی دارد
ما را کند خبر
این هم نشان ما
یک سو خلیج فارس
سوی دگر خزر

شفيعی كدكني

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد