logo





جهانی شدن

دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۱۰ مه ۲۰۱۰

شاپور رشنو

مقدمه
پدیدۀ جهانی شدن ، به مثابه یکی از واقعیتهای کنونی به اندازه ای پیچیده و غامض است که تحلیل و تبیین آن تحقیق را با دشواریهای بسیار مواجه ساخته است. در واقع هم در زمینه اسباب و علل بروز جهانی شدن و هم در مورد تکوین و پیامدهای آن پاسخهای متفاوت و بعضاً متناقضی ارائه شده است. به عبارت دیگر جهانی شدن به همان میزانی که در میان جامعه روشنگری و دانشگاهی از معروفیت برخوردار بوده و موضوع بحث روز است ، دارای ابهامات زیادی هم از جنبه معرفتی و هم از بعد روشی میباشد. همچنین مباحث جزم گرایانه و ایدئولوژیک است. طبیعی است که هر یک از دیدگاهها و رویکردهای مطرح شده در مورد جهانی شدن توجیهات خاص خود را دارند.

تعریف جهانی شدن :
قبل از اینکه به تعریف جهانی شدن بپردازیم لازم است تفاوت بین جهانی شدن و جهانی سازی را روشن کنیم. واژه جهانی شدن ، واژه ای بی طرف و خنثی به نظر می رسد و حاکی از یک فرآیند جهانی است ، اما در ذیل این واژه دو جریان متفاوت در حال رخ دادن است یکی جهانی شدن که یک فرآیند یا به اصطلاح معمول یک پروسه است و دیگری جهانی سازی که یک پروژه است. جهانی شدن به عنوان یک پروسه به وضعیتی اشاره دارد که جهان ما به واسطه رشد نیروهای درونی نظام تولید و سیر ضروری تاریخ معاصر از سر می¬گذراند. اما جهانی سازی برنامه ای سیاسی است که کشورهای مرکز و در رأس آنها ایالات متحده امریکا برای جهان تدارک دیده اند و می خواهند با ابزار سیاسی و نظامی آن را به پیش ببرند. حال با شناخت این موضوع به تعاریفی که از جهانی شدن شده است ، می پردازیم :
1. جهانی شدن به معنای بین المللی شدن است ؛ در این تعریف افزایش سطح ارتباطات تجاری و صنعتی مبنا قرار گرفته است. دلایل فراوان در صحت این تحول عظیم بویژه در نیمه دوم قرن بیستم وجود دارد.
2. جهانی شدن ، گسترش آزادی ها در ارتباطات «میان ملتی» و «میان دولتی» است. نقش دولت ها در افزایش سطح مراودات میان شهروندان به شدت کاهش یافته است. ملت ها با سهولت بیشتری به یکدیگر دسترسی دارند.
3. مفهوم جهانی شدن به جهان شمولی تعبیر شده است که نزدیک به بحث قاعده مندی روابط میان ملتها و دولتها است. در چنین شرایطی کالاها ، افکار ، رویه ها و خدمات در اختیار همگان قرار می گیرد و جزایری از کشورها و شهرها نه تنها به موراد مشابهی فکر می کنند بلکه کالا و خدمات مشابهی نیز مصرف می نمایند.
4. جهانی شدن به غربی شدن برمیگردد. به عبارت دیگر جریانهای فکری سیستمهای تولیدی ، مبانی سرمایه گذاری و روشهای جدید تولید ثروت در غرب و به خصوص در کشورهای اصلی سرمایه داری مانند امریکا ، انگلستان ، آلمان و ژاپن جهانی شده و جنبه عمومی پیدا می کنند.
5. جهانی شدن به غیرزمینی و غیرفضایی شدن روابط بین المللی و بین الدولی اطلاق می گردد که در آن جغرافیا و مرزها ملاک نیستند و سازماندهی تولید و سرمایه گذاری و نشر افکار بر اساس مرزبندی های سنتی و جغرافیایی و قومی و ملی صورت نمی پذیرد.

قدمت خاستگاه جهانی شدن :
از دهه 1980 به بعد در محافل دانشگاهی مطرح می شود. فرهنگ آکسفورد در سال 1990 واژه جهانی سازی را در زمره کلیات جدید معرفی می کند. به نظر دیوید هلدا اگرچه واژه جهانی شدن امروزه یک موقعیت همه جایی بودن را کسب نموده است ولی این مفهوم فی نفسه مفهوم جدیدی نیست. ریشه های آن را در آثار اندیشمندان قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ، از مارکس و جامعه شناسی چون سن سیمون تا دانشجویان ژئوپلیتیک چون مک ایندر که درپی شناسایی این موضوع که چگونه مدرنیته جهان را یکپارچه می سازد قرار دارد. اما فقط در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 بود که واژه جهانی شدن به تدریج تبدیل به یک اصطلاح دانشگاهی شد و به صورت گسترده ای رواج پیدا کرد.

از حیث نظری: خاستگاه جهانی شدن را باید در زمینه هایی چون طرح نظریه مارشال مک لوهان در 1960 در خصوص دهکده جهانی و فشرده شدن جهان در کتاب اکتشافات و ارتباطات و نیز در اندیشه نظریه پردازان نظریه همگرایی ، مانند کر ، دانلوب ، هاربیسون جستجو نمود. به زعم آنها منطق نظام صنعتی در قالب فرآیند صنعتی شدن ، نیروی محرکه ای است که زمینه را برای همگرایی و یکپارچگی جوامع فراهم نماید. علاوه بر الهام نظری که نظریه جهانی شدن از نظریه همگرایی می گیرد ، نظریه های کلانی چون نظریه امپریالیسم لنین ، نظریه وابستگی در اشکال قدیم و جدید آن ، نظریه نظام جهانی و نظریه نوسازی اجتماعی و اقتصادی و سیاسی نیز تاثیر گذارده بوده اند. به لحاظ عملی پایان یافتن جنگ سرد ، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و فراگیر شدن حرکت های دموکراتیک در مقیاس جهانی به رشد و گسترش ابعاد نظری مباحث مربوط به جهانی شدن کمک نموده اند.
از حیث فرآیند: جهانی شدن به عنوان نوعی فرآیند ، به رغم گسست هایی که داشته است ، فرآیندی قدیمی تلقی می شود. نزدیک ترین قدمتی که برای آن قائل هستند ، اوایل قرن شانزدهم و شروع دوره تجدد است. گیدنز جهانی شدن را در ادامه فرآیند تجدد مطرح می نماید و رابرتسون سال های (1750 و 1400) را دوره اول جهانی شدن می داند ؛ واترز در بحث بحث فرآیند جهانی شدن به طرح سه احتمال می پردازد.
1. جهانی شدن فرآیندی است که از ابتدای تاریخ بشر وجود داشته و از همان زمان تاثیرات آن رو به فزونی بوده است ، اما اخیراً یک شتاب ناگهانی در آن پدیدار شده است.
2. جهانی شدن با نوگرایی و توسعه سرمایه داری همراه بوده است اما اخیراً یک شتاب ناگهانی در آن به وجود آمده است.
3. جهانی شدن یک فرآیند متأخر است که با سایر فرآیندهای اجتماعی نظیر فراصنعتی شدن ، فرانوگرایی یا شالوده شکنی سرمایه داری همراه است.

جنبه های مختلف جهانی شدن :
پدیده جهانی شدن دارای ابعاد و لایه های متعددی است که میان آنها چهار بعد دارای ماهیت ویژه ای است که عبارتند از ابعاد اقتصادی ، فرهنگی ، سیاسی و به طور مختصر به تشریح آنها می پردازیم.
1. بعد اقتصادی جهانی شدن :

جهانی شدن از بعد اقتصادی یعنی ادغام عمیق تر و تعامل سریع تر اقتصادهای مختلف از طریق تولید ، تجارت و معاملات پولی بانک ها و بنگاه های چندملیتی ، با افزایش مداوم نقش بانک جهانی و صندوق پول جهانی (IMF) و نیز در این اواخر سازمان تجارت جهانی (WTO). گرچه نظام سرمایه داری همواره درصدد جهانی کردن خود بوده است و تا عصر حاضر چند موج جهانی شدن وجود داشته (از جمله دوره 1914-1870 که کاملاً مستند شده) گفته می شود که تجارت ، جریان های سرمایه و پیشرفت و نقل و انتقالات تکنولوژیک از دهۀ 1970 ژرفا و گستردگی بیشتری یلفته است.
2. بعد فرهنگی جهانی شدن :

یکی دیگر از ابعاد جهانی شدن بعد فرهنگی و تاثیرات آن بر ساختار سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی ملتها و کشورهاست. بسیاری از روشنفکران و تحلیل گران ، پدیده جهانی شدن را با توجه به بعد فرهنگی و اثرات اجتماعی آن مورد توجه قرار داده اند ؛ از بعد فرهنگی ، جهانی شدن بیشتر ناظر بر فشردگی زمان و مکان پیدایش شرایط جدید برای جامعه جهانی و جهانی شدن فرهنگ است. این بعد بر اقتصاد و سیاست تفوق دارد و عمده توجه آن به روی مشکلاتی تمرکز دارد که فرهنگ جهانی با بهره گیری از رسانه های جمعی برای هویت های ملی و محلی به وجود می آورد. مبنای تحلیل طرفداران فرهنگ جهانی ، بر این اصل مبتنی است که رشد فزاینده فناوری وسایل ارتباط جمعی ، اینترنت و ماهواره ها ، موجب فشردگی زمان و مکان و نزدیکی فرهنگ کشورها شده و از این طریق یک فرهنگ مسلط در سطح جهانی تشکیل داده است.
3. بعد سیاسی جهانی شدن :

از لحاظ سیاسی ، گسترش اقتصاد جهانی توانایی دولت ملی را برای کنترل و ادارۀ امور داخلی محدود می سازد. از سوی دیگر با ظهور و گسترش اختیارات نهادهای جهانی ، تحولات چشمگیری در حوزۀ قدرت و حاکمیت دولتهای ملی رخ نموده است ؛ سازمان ملل متحد ، بانک جهانی و ... از جمله بهترین بازیگران سیاسی در سطح بین المللی شده اند. افزایش اقتدار این گونه نهادهای جهانی تا حدی نتیجۀ پیدایش مسائل عمدۀ جهانی مانند مسئله گرم شدن جهان ، افزایش جمعیت ، مسائل زیست محیطی و غیره است که دولتهای ملی به خودی خود از عهدۀ حل آنها بر نمی آیند. همچنین توسعۀ حقوق بین المللی محدودیت هایی برای آزادی عمل سنتی دولتها در عرصه روابط بین الملل ایجاد می کند.
4. بعد علمی و فنی جهانی شدن :

یکی دیگر از ابعاد مهم جهانی شدن بعد علمی و ارتباطاتی آن است. زمانی که واژه جهانی شدن مطرح می شود برای بسیاری از افراد مسئله فناوری و انقلاب ارتباطات را تداعی می کند. به عبارت دیگر در حوزه فنی و تکنولوژیک از وقوع انقلاب صنعتی سوم سخن می رود. (انقلاب صنعتی اول در دهه 1750 تحولی در تکنولوژی تولید بود ؛ انقلاب صنعتی دوم در نیمه دوم قرن نوزدهم تحولی در تکنولوژی ارتباط و توزیع ایجاد کرد و سرانجام انقلاب صنعتی موج سوم در پایان قرن بیستم تکنولوژی اطلاعات قابل دسترسی را به شیوه ای انقلابی و بی سابقه دگرگون ساخته است.

رویکردهای نظریه جهانی شدن
رویکرد محافظه کارانه :

این رویکرد معتقد است جهانی شدن پدیده ای قدیمی است که با سیمایی تازه وارد صحنه بین المللی شده است. این پدیده در گذشته نیز وجود داشته و حتی از برخی جهات در فاصلۀ سالهای 1914-1870 اقتصاد جهانی بازتر و یکپارچه تر از وضعیت کنونی بوده است. پس از آن جا که امر جدید و نوینی در دنیا حادث نگردیده دیدگاه های طرفداران پدیده فراگیر جهانی شدن تنها یک توهم است ، این رویکرد ، منطقه ای شدن را به عنوان یک پدیدۀ جدید بیش از جهانی شدن باور دارد.

رویکرد لیبرال :
این رویکرد معتقد است جهانی شدن روند تکامل مدرنیته و تجدد است که تدریجاً الگوی تجدد را در شکل آن در جوامع انسانی محقق می سازد. این رویکرد طیف گسترده ای دارد اما بارزترین دیدگاههای رویکرد لیبرالی بر این اصل استوار است که عنصر دولت و ملت همچنان در عرصۀ روابط بین المللی تأثیرگذار خواهد بود ، و در نتیجه فرآیند جهانی شدن در عرصۀ روابط بین المللی تاثیرگذار خواهد بود ولی در نتیجه فرآیندهای جهانی شدن حاکمیت ملی کشورها محدود می گردد و از اختیارات آنها کاسته می شود.

رویکرد رادیکال :
این رویکرد هم جهانی شدن را ادامۀ همان روشهای گذشته می داند. وضعیت جدید را مرحله تازه ای از تداوم امپریالیسم به حساب می آورد. گروههای فکری مختلف و طیفهای بسیار گسترده از این رویکرد هواداری می کنند که در جهانی شدن دیدگاههای مشترکی دارند ؛ مارکسیستهای کلاسیک و رادیکالیستهای مذهبی در طیف این رویکرد قرار دارند. این دیدگاه در یک چشم انداز کلان جهانی شدن را پروژۀ از پیش تعیین شدۀ ایالات متحده و آن را مترادف امریکایی شدن جهان می دانند. از منظر این دیدگاه امپریالیسم آخرین مرحلۀ سرمایه داری و جهانی شدن آخرین مرحلۀ امپریالیسم است.

رویکرد جهان گرایان افراطی :
این رویکرد طرفدار سرسخت جهانی شدن است و معتقد است جهانی شدن ، پایانی بر بسیاری از نهادهای سنتی است و منجر به کمرنگ شدن عنصر دولت و ملت در روابط بین المللی می شود ، حاکمیت بیشتر نهادهای کشورها را ذایل و بازار را جایگزین آن خواهد ساخت و زمینۀ گسترش هر چه بیشتر نهادهای فراملیتی تولید ، تجارت و امور مالی را فراهم می کند. بر اساس این رویکرد نهادهای غیردولتی ، بنگاه های خصوصی و فراملیتی سازوکارهای اصلی جهانی شدن هستند.

پیامدهای جهانی شدن :
- جهانی شدن باعث توسعۀ بازارها در ماورای مرزهای ملی خواهد شد و به طور طبیعی رقابت در این نوع بازارها به مراتب مشکل تر از بازارهای داخلی خواهد بود. این پدیده منجر به تخصصی شدن فعالیت ها و به تبع آن یک نوع تقسیم کار بین المللی می شود.
- با جهانی شدن سرمایه با آزادی بیشتری حرکت خواهد کرد و به مناطق بیشتری خواهد رفت که در آنها استعداد بالاتری وجود داشته باشد.
- ایجاد فضای رقابتی میان بنگاههای داخلی و خارجی باعث افزایش کارآمدی می شود.
- جهانی شدن باعث انتقال فناوری در ماورای مرزهای ملی خواهد شد.
- شرکتهای خارجی باعث بارور شدن شرکتهای مشابه خود کشور میزبان می شوند.
- در فرآیند جهانی شدن نیروی کار ماهر برنده است. در اقتصاد آن نیز کسانی که مهارتشان در سطح مهارتهای جهان سوم باشد ولو در جهان اول زندگی کنند ، مزد جهان سومی خواهند گرفت.
- جهانی شدن منجر به از بین رفتن سیاستهای توسعۀ درون نگر و خودکفایی خواهد شد.
- شرکتهای خارجی در فرآیند جهانی شدن به کارگران در استخدام خود دستمزد بیشتری داده و تمایل به صادرات دارند.
- کشورهایی که محیط مناسبی برای فعالیتهای اقتصادی در کشورشان بوجود آورده اند ، روند خروجی مهاجرت از کشورهایشان کمتر بوده است.
- بسیاری از مخالفین جهانی شدن در کشورهای در حال توسعه با همکاری سودمند متقابل مخالفند و با اصلاح ساختار اقتصادی در تضاد هستند ، زیرا همکاری متقابل اقتصادی با محیط بیرون نه تنها موقعیت سوددهی داخلی آنها را متزلزل می کند بلکه به تقلیل تأثیرگذاری قدرت سیاسی آنان می انجامد.

موافقان و مخالفان جهانی شدن :
رویکردهای نظری گوناگون به فرآیند جهانی شدن در عمل با پیدایش دو دسته ، یعنی موافقان و مخالفان جهانی شدن همراه است. از آنجا که پدیدۀ جهانی شدن چه از بعد نظری و چه در عمل موضوعی مورد مناقشه است ، بررسی دیدگاههای موافقان و مخالفان آن می تواند به شناخت دقیقتر این پدیده کمک کند.

موافقان جهانی شدن :
عمده ترین بحث جهانی شدن که با دوران جدید سیاست جهانی نیز سازگاری دارد از این قرار است.
1. سرعت تغییرات اقتصادی جهان زیاد است که موجب ایجاد یک سیاست جدیده شده است ؛ دولتها دیگر واحد بسته ای نیستند و نمی توانند اقتصاد خود را کنترل کنند. اقتصاد جهانی در مقایسه با گذشته به یکدیگر وابسته تر شده است.
2. ارتباطات نحوۀ برخورد با بقیۀ جهان را بطور اساسی دچار تحول کرده است. در حال حاضر ما در جهانی زندگی می کنیم که حوادث در یک بخش از آن جهان ، سریعاً قابل دیدن در آن سوی جهان است.
3. امروز بیش از هر زمان دیگر یک فرهنگ جهانی وجود دارد ، به گونه ای که اغلب مناطق شهری در جهان شبیه به یکدیگرند.
4. جهان روز به روز از تجانس بیشتری برخوردار می گردد و اختلافات بین افراد در حال از بین رفتن است.
5. یک جامعۀ مدنی جهانی یا جنبشهای اجتماعی و سیاسی در حال ظهور است و وفاداری افراد از دولت به نهادهای فرعی دولتی ، و نهادهای بین المللی مستقل می شود.
6. فرهنگ جهانی وطنی در حال گسترش است ، انسانها جهانی می اندیشند و محلی زندگی می کنند.

مخالفان جهانی شدن :
1. یکی از اعتراضات شاخص به جهانی شدن این است که این واژه یک واژۀ نامشخص برای اشاره به آخرین مرحلۀ سرمایه داری است.
2. اعتراض دیگر این است که جهانی شدن دارای تأثیری ناموزون است. این تئوری یک تئوری غربی است که تنها در مورد بخش کوچکی از جامعه قابل اعتماد است.
3. جهانی شدن ممکن است آخرین مرحلۀ امپریالیسم غربی باشد. این همان تئوری قدیمی نوسازی است که در ظاهری آراسته و لباسی جدید مورد بحث قرار گرفته است.
4. تعداد قابل توجهی بازنده در فرآیند جهانی شدن وجود دارد. تکنولوژی همراه جهانی شدن بصورت خودکار به نفع اقتصادهای غنی در جهان کار می کند و منافع آنها را بر منافع اقتصادی در حال توسعۀ ملی مرجع می دارد.
5. همۀ نیروهای جهانی کننده لزوماً نیروهای خوبی نیستند. جهانی شدن اقدامات قاچاق مواد مخدر ، تروریستهای بین المللی و سندیکاهای تبهکاری را تسهیل می کند.

پی نوشت ها:
1. علیرضا ازغدی ، سیاست خارجی جمهوری اسلامی ، نشر قومس ، ص53
2. غلامرضا غفاری و ... ، جامعه شناسی تغییرات اجتماعی ، انتشارات نویه ، صص 358 و 359
3. جهانی شدن و رسانه ها ، رحمان سعید و علی اصغر کیا ، ص9
4. محمود سریع القلم ، ایران و جهانی شدن ، انتشارات مرکز تحقیقات ، صص 26 و 27
5. والنتین مقدم ، جنسیت و جهانی شدن ، ترجمه فیروزه مهاجر ، فصلنامه زنان شماره ص7
6. داوود نادمی ، بررسی تطبیقی رویکردهای جهانی شدن ، نشریه جامعه شناسی ایران
7. حسین بشیریه ، دیباچه ای بر جامعه شناسی سیاسی ایران ، نشر نگاه معاصر ، صص 162 و 163
8. ماهنامه اطلاعات سیاسی اقتصادی ، شماره 167 و 168



google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


محمد
2010-05-24 12:11:12
تشکر از شما

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد