logo





" از مادر بودن "

و "پس خدا آدم را به صورت خویش آفرید"

چهار شنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۳۸۹ - ۰۵ مه ۲۰۱۰

جهانگیر صداقت فر

یکی‌ می‌‌زاید
و از سر خودخواهی‌
به پس پشت صباحی چند
بی‌ تامل
به امان خدا می‌‌سپاردش.
یکی‌ می‌‌زاید
و با امید پناهی به گاه پیره سری - [ یا به امر غریزه ]
تنها
توان جوانی خود را به کار می‌‌گماردش.
یکی‌ میزاید، اما
و بی‌ آنکه توقعی به تلافی،
بی‌ لحظه ای دریغ - از خشت تا خشت -
در آغوش جان به صمیم دل می‌‌فشاردش:
از جان خویشتن عزیزتر می‌‌شماردش.

****

وا حسرتا و دروغا، ولی‌
که به معنا
این هر سه مادرند؛
حقیقت واقعه این است، به راستی‌، که دو از این سه
از راز یگانه‌ترین عشق راستین
بی‌ خبرند.

*****

"پس خدا آد م را به صورت خویش آفرید"

تورات، سفر پیدایش، آیه ی 28 باب اول
مرا به جرم کدام معصیت
به دوزخ زیستن
کفاره مقرر داشتی؟
گناه من همه پارسایی بود و
دست به سینگی دراطاعت مطلق.

***

هم از بیم آتش عقبی
عصیان را در نهاد، نهان داشته بودیم؟
یا اولوالعزمی تو
تلقین ِ بی یقینی زیرکانه بود
و استیلای تو بر بسیط کون و مکان
مگر ترفندی فریبنده.

****

اذان ِ اناالحق را گلو به تیغ می کشند
زیرا که تو
یگانه خداوندگار جهان بودی.

آن سوی میزان عدل
فقدان ِ ثقل ِ رقیب
ترجمان ِ واقعه می شد:
که تو اقتدار ِ مطلق ِ کهکشان بودی.

نفس ِ دانستن
وجسارت ِ پرسیدن، حتا ـ
عقوبتی گران داشت:
زیرا که تو تنها کمال ِ عقل زمان بودی.

***

عصیان را در نهاد ِ جان پنهان می کنیم
مباد
قدیسان تو با حربه ی عصیان ِ کفر
پشتاپس دامهای جهل
در کمین باشند.

***

هلا لایزالی دسیسه یی شگرف!
اگرم به گناه هشیاری
جزای جهنم مقدر است،
به چه نیت
پس
تو خود، الگو به هیات خویشم بریده یی؟
به چه نیت، پس...؟

تیبوران 10 نوامبر 2004

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد