استاد محمد بهمن بيگي درگذشت. بزرگمردي كه گردن نهادن به اسارت را به حماسهاي شكوهمند بدل كرد تا بازشناختن قهرمان از ضد قهرمان، به كاري سخت بدل گردد، به عبور از پل صراط.
*
«رود آموي درشتي راه اوي» به زیر پای سمند مردی که به سوی بیگانگی میتاخت «پرنیان همی» شده بود تا قدرت تاویل آدمی را به فرشتگان بنمایاند.
بنگرید اینک انسان: هر نام را به چندین وجه باز میخواند، باژگونه
و مجاز را بر صدر حقیقت مینشاند.
*
بهمنبیگی بزرگ درگذشت. زندگی او شاید تکرار زندگی پلنگ در روز دهم* بود. وارث ایلخانی بزرگ جنوب که به روزگاری نه چندان دور به سمبل قوم خود بدل گشت.
و دریغا دریغ!
هرگز نتوانست سطوت ایلخانی را به وارثان آن بازگرداند.
چه، راه شکوه ایل از بخارا نمیگذشت.
*
بزرگا! مردا! که گردن نهادن به اسارت را به حماسهای شکوهمند بدل کردی؛
به بدرقهی تو!
به درگاه ایل میگرییم!
در آستانه مجاز و حقیقت
و سراب و آب
*
و جوانان ایلت به هلهله بازمیخوانند:
سرود رجعت از راهی که هُدیخوان از آن گذشته بودی.
و به توبه، روی برمیتابند از هفت آتشی که کس را تطهیر نکرد،
تا در سنگهای اورخون، به نمازی دگر تیمم کنند.
و حقیقت از دست رفته را
به رجعت بزرگ خود باز خوانند.
بزرگا!
مردا!
---
* - یوزپلنگها در روز دهم نام داستان کوتاهی از زکریا تامر نویسنده سوری. این داستان توسط نگارنده به ترکی ترجمه شده است.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد