logo





لحظه های پرخطر و الويت ها

يکشنبه ۲۹ فروردين ۱۳۸۹ - ۱۸ آپريل ۲۰۱۰

فرهاد یزدی

گفتگوی تلاش با فرهاد يزدی
این حکومت در حال واژگونی است. جنبش سبز برای این که بتواند خود را به عنوان جایگزین صالحی به ملت معرفی کند، دیگر نمی تواند تنها به عنوان مخالف حکومت عمل کند. این جنبش نیاز به ارایه برنامه و موضع گیری در مسایل مهم داخلی و خارجی دارد. به عنوان نمونه برنامه رهبران جنبش سبز برای مهار نیروهای امنیتی و نظامی چه خواهد بود؟ چگونه می توان مسایل اقتصادی را بهبود بخشید؟

تلاش ـ نمايندگان رسمی ايران و کره شمالی به نشست امنيت اتمی جهانی به ميزبانی ايالات متحده آمريکا، دعوت نشدند. اين اقدام برای ما چه معنائی دارد، به ويژه پس از اين که اين دو کشور طبق مواضع رسمی اخير دولت آمريکا از ليست کشورهائی که در خطر حمله اتمی نيستند، حذف شده اند؟

فرهاد یزدی ـ جامعه جهانی خواستار ادامه مذاکره با ایران و کره شمالی در باره مساله هسته ای آنان می باشد. کره شمالی دست به آزمایش بمب هسته ای زده است. ایران هنوز دارای جنگ افزار هسته ای نیست، هرچند ظن بسیار می رود که برای دست یافتن به چنین قابلیتی تلاش می کند. اما مذاکرات چند سال گذشته ثابت کرد که هیچ یک از دو رژیم قادر به رسیدن به توافق با جامعه جهانی در این مساله نیستند. عدم دعوت این دو کشور به نشست امنیت اتمی جهانی به معنای این است که در نهایت، جهان این دو رژیم را مانند گروه های تروریستی، دارای توان بالقوه استفاده از این جنگ افزار می داند. یا دستکم، این دو رژیم علاقه ای به برقراری قوانینی که بتوانند امنیت این جنگ افزار را مستحکم کند، ندارند.
برای ایران – جدا از جمهوری اسلامی – بسیار مهم است که امنیت هسته ای در جهان استوارتر گردد. در فاصله نزدیکی از ایران، روسیه هنوز هم دارای بزرگ ترین زرادخانه هسته ای جهان است. در فاصله کمی از ایران، هندوستان نیز دارای جنگ افزار هسته ای قابل ملاحظه است. برآورد می شود که اسراییل میان سد تا دویست بمب اتمی داشته باشد. ایران از سه جهت در محاصره نیروهای مسلح آمریکا قرار دارد. این نیروها به پیچیده ترین و کارآراترین جنگ افزارهای هسته ای مجهز هستند. در همسایگی ایران پاکستان دارای بمب اتمی است و از این که در نزدیکی مرز ایران دست به آزمایش اتمی زند، ابایی نداشته است. با در نظر گرفتن بی ثباتی شدید داخلی پاکستان، همراه با گروه های بسیار پر قدرت تروریستی فعال و نبود دمکراسی جا افتاده در آن کشور، پاکستان همراه با کره شمالی جهان را با خطرناک ترین سناریوی هسته ای روبرو می کنند. اکنون این پرسش پیش می آید که چرا ایران بدون داشتن جنگ افزار هسته ای به عنوان یک عامل بی ثباتی هسته ای معرفی شده و به عنوان نمونه از پاکستان سخنی به میان نمی آید؟
هر چند ثابت شده که سازمان های امنیتی پاکستان دستکم در گذشته با گروه های مختلف تروریستی فعال در آن کشور و افغانستان همکاری داشته اند، در دو سال گذشته حداقل در ظاهر نشان داده اند که آماده همکاری برای ایجاد ثبات در منطقه بوده اند. در همین دوره ایران از لبنان گرفته تا سوریه، فلسطین، خلیج فارس، عربستان، یمن و حتا در همسایگی درعراق و افغانستان به عنوان عاملی بی ثباتی معرفی شده است. در مساله هسته ای نظام با بی سیاستی، نخست اروپا را از خود راند تا جایی که از آمریکا نیز برای تحریم جمهوری اسلامی پیشی گرفته است. پس از آن روسیه متحد نزدیک خود و چین بزرگ ترین شریک تجاری را نیز از خود راند. رییس انرژی اتمی ایران به طور رسمی اعلان کرده است که شکست مبادله سوخت 5/3 درصدی با سوخت با غنای 20 درصد به خاطر نبود اطمینان به فرانسه و روسیه انجام نگرفت.
اکنون این پرسش مطرح می گردد که چرا رژیم دست به سیاست های چنین ویرانگری می زند؟ پاسخ کوتاه در این است که رژیم منافع خود را (بنا بر برداشت خودشان) بر منافع ملی ایران ترجیح داده و می دهند.

تلاش ـ نماينده دولت روسيه در اين کنفرانس، و به دنبال چنين مواضعی، تصويری احتمالی از وضع منطقه در صورت حمله اتمی به ايران و امکان وقوع جنگ سوم جهانی ارائه داد که در صورت به واقعيت پيوستن چنين احتمالاتی می تواند تصوير واقعی و هراس آوری برای همگان باشد.
ممکن است اين سخنان تأثير بازدارنده ای بر روی کسانی که پرونده حمله نظامی به ايران را کماکان روی ميز خود دارند، داشته باشد، اما آيا می تواند به منزله اطمينان خاطری برای رژيم ايران در ادامه سياست های خود از جمله پی گيری سياست اتمی به شيوه ی احمدی نژاد يعنی سراسر تحريک آميز باشد؟

فرهاد یزدی ـ هیچ کس از جنگ سودی نمی برد. حمله ی نظامی احتمالی به ایران برای کشور ما فاجعه آمیز و برای غرب بسیار پر هزینه خواهد بود. تمامی منطقه می تواند به آشوب کشیده شود. یک پارچگی سرزمینی ایران با خطر جدی روبه رو خواهد شد.
غرب خواهان حمله نظامی به ایران نیست. غرب خواهان ثبات است. از سوی دیگر غرب و به ویژه آمریکا چاره ای ندارند که در برابر چنین رژیمی، حتا اگر تنها برای تهدید باشد، امکان استفاده از تمامی گزینه های خود را داشته باشند. البته گزینه نخست برقراری تحریم های اقتصادی بیش تر خواهد بود. در ایران، به غیر از بخش بسیار کوچکی کسی خواهان جنگ نیست. نیروهای مسلح ایران که از توان خود در مقایسه با دشمن فرضی آگاه هستند، خواستار جنگی که جز نابودی کامل امکانات آنان نتیجه دیگری ندارد، نمی توانند باشند. اما رژیم با خطر از هم پاشی در داخل روبروست، امری که غرب هم از آن نیک آگاه است.
رژیم حساب می کند که لازم است تا آن جایی که ممکن است توجه عمومی را از مسایل داخلی به سوی مسایل خارجی هدایت کند. با برانگیختن ناسیونالیسم ایران، رژیم امیدوار است که ملت مسایل داخلی را به فراموشی سپرد. از سوی دیگر، رژیم نیز می داند که غرب بدون وقوع حادثه غیر معمول ویا غیر قابل انتظار، در حمله به ایران بسیار محتاط عمل خواهد کرد. البته اسراییل زیر فشار داخلی تندروها، می تواند دست به چنین حمله ای بزند و امیدوار باشد که در نهایت از چتر دفاعی آمریکا استفاده کند. از این رو، رژیم اسلامی با مقداری اطمینان از این که حمله نظامی اتفاق نخواهد افتاد، دست به تحریک و بالا بردن شدت بحران زده است. تا چه اندازه می توانند این بحران را مهار کرده و نگذارند که از کنترل خارج شود، روشن نیست. یا تا چه اندازه بحران هسته ای بر بی ثباتی موجود در منطقه خواهد افزود و نتایج مخرب آن برای ایران به طور دقیق چه خواهند بود نیز روشن نیست.

تلاش ـ در آخرين نوشته خود گفته ايد: «مخالفان و جنبش سبز بايد به جهانيان بفهمانند که سياست های خارجی رژيم منحصر به خود رژيم است و تهی از هواداری ملی است.» بديهی است پيش از فهماندن بايد موضع درست را يافت. اما قبل از آن که به چگونگی اين موضع بپردازيم، بفرمائيد معنای پوشيده در اين سخن در لحظه کنونی چيست؟ مهمترين چالش در برابر «مخالفان و جنبش سبز» کدامست؛ حفظ ايران در برابر خطر حمله نظامی و يا در صورت تحريم های سخت تر جلو گيری از روند بی ثباتی و از هم پاشيدگی يا ادامه مبارزه با رژيم کنونی؟

فرهاد یزدی ـ این حکومت در حال واژگونی است. جنبش سبز برای این که بتواند خود را به عنوان جایگزین صالحی به ملت معرفی کند، دیگر نمی تواند تنها به عنوان مخالف حکومت عمل کند. این جنبش نیاز به ارایه برنامه و موضع گیری در مسایل مهم داخلی و خارجی دارد. به عنوان نمونه برنامه رهبران جنبش سبز برای مهار نیروهای امنیتی و نظامی چه خواهد بود؟ چگونه می توان مسایل اقتصادی را بهبود بخشید؟ از آن میان نیز باید جنبش سبز بتواند موضع خود را با بحران هسته ای و یا امکان حمله نظامی و یا تحریم اقتصادی روشن کند. جنبش سبز باید بتواند برنامه هایی را ارایه دهد که نوید کاستن از بحران در سیاست خارجی را به همراه آورد.
روشن است که ایجاد کننده بحران، امکان حمله نظامی و یا تحریم های اقتصادی همه در نتیجه سیاست های رژیم هستند. بزرگ ترین عامل بی ثباتی ایران، رژیم جمهوری اسلامی است. حتا اگر حمله نظامی هیچگاه انجام نگردد، به احتمال بسیار زیاد، تحریم های فزاینده قطعی خواهد شد. در چند روز اخیر چین و روسیه نتیجه مذاکرات گروه 1 + 5 را "سازنده" توصیف کردند. امری که در این چند ساله سابقه نداشته است. با در نظر گرفتن وضعیت وخیم اقتصادی کشور، این تحریم ها بدون شک کشور را با بحران شدیدتر روبرو خواهد کرد که می تواند از هم پاشی را همراه آورد. از این رو، برای حفظ یک پارچگی سرزمینی ایران و کاستن از روند از هم پاشیدگی، مبارزه با رژیم کنونی در کانون مساله قرار دارد. اگر این بحران نیز امروز تخفیف پیدا کند، با بودن این رژیم در قدرت، بحران نوینی آفریده خواهد شد. این رژیم قدرت درک این مطلب را ندارد که حفظ منافع درازمدت هر کشور، بايد بالاترین دل مشغولی هر رژیمی باشد. رژیم اسلامی با چنگ و دندان بدنبال حفظ خود می باشد. حال بهای چنین امری برای ایران چه مقدار باشد، برای اين رژيم مهم نیست.

تلاش ـ هر قدر هم در بنيان اين دو روند مبارزه با هم مربوط و در پيوند باشند، بازهم در لحظه های مشخص خطر و در سياست روز، در سايه اولويت يکی بر ديگری، مواضع و سياست های روز نمی توانند يکی باشند. به عنوان نمونه سه سال پيش هنگامی که خطر حمله نظامی به ايران به اوج رسيد، سايت تلاش به ياری و راهنمائی هم نظران نزديکتر خود از جمله شما، به اين موضع رسيد که: در صورت حمله به ايران موقتاً مبارزه با رژيم اسلامی را به کنار نهاده و در صف دفاع از کشور ايستادگی خواهد کرد. آيا شعار آن روزهای «تلاش» «نه جنگ، نه جمهوری اسلامی و نه تجزيه ايران!» امروز هم ـ در صورت جدی، عينی و بالفعل بودن خطر حمله به ايران ـ اعتبار دارد؟

فرهاد یزدی ـ بالاترین وظیفه ملت، پاسداری از یک پارچگی سرزمینی کشور است. این کار را با اهدا خون و مال به دست می آورند. استواری همبستگی ملی که در دمکراسی بیش از رژیم های دیگر ممکن می گردد، اجرای چنین وظیفه ای را ساده تر می کند. در یک کشور مردم سالار، دولت نمی تواند به دلخواه خود به ماجراجویی چه در داخل و چه در خارج از کشور، دست زند. حکومت های خودکامه که بزرگ ترین دلمشغولی آنان حفظ رژیم است، از چنین آزادی برخوردار هستند. از این رو مبارزه در راه برقراری نظام مردمسالار، به امنیت ملی ایران در درازمدت می افزاید. این مبارزه ایست در چند جبهه ی بهم پیوسته.
شعار آن روز"تلاش" امروز نیز معتبر است. هیچ ایرانی نه خواستار جنگ است و نه تجزیه ایران. با گذشت زمان، هر روز بر هواداران "نه جمهوری اسلامی" نیز افزوده می گردد. اقلیت هوادار ناچیزی برای رژیم باقی مانده است. هر روز ملت بیش تر نقش مخرب رژیم در امنیت ملی ایران را درک می کند و متوجه می شود که با کوتاه تر شدن عمر این رژیم، امکان بسیار دارد که مصائب ایران نیز کم تر شوند.

تلاش ـ جنبش سبز و مخالفان حکومت اسلامی کنونی بسيار متنوعند، چه از نظر مبانی فکری و چه به لحاظ دلايل و انگيزه های سياسی که مبنای مبارزه شان با اين حکومت را سامان می دهد. علاوه بر اين درجه ی نارضايتی و مخالفت مردم با اين رژيم امروز گستره و عمق بی سابقه ای نسبت به اين سه دهه يافته است، بگونه ای که شما خود در نوشته اتان اشاره نموده ايد، که حتا احمدی نژاد ديگر نمی تواند روی برانگيختن احساس ملی گرائی مردم ايران حساب کرده و توجه آنها را از مبارزه و مخالفت داخلی با خود باز دارد. با وجود اين برخی از سران کنونی جنبش سبز تلويحاً و آقای کروبی به صراحت اعلام داشته اند که در صورت خطر حمله به ايران همه در کنار هم در برابر حمله کننده خواهيم ايستاد. آيا اين همان چيزی نيست که احمدی نژاد و خامنه ای هم می‌خواهند؟

فرهاد یزدی ـ چنان که در بالا نیز اشاره شد، کسی خواستار حمله به ایران نیست و به طور مسلم در برابر آن دست به دفاع زده خواهد شد. تلاش در این مرحله باید جلوگیری از فاجعه به صورت امکان حمله نظامی به ایران باشد. راه بسیار موثر برای جلوگیری از چنین حمله ای روشن کردن این مطلب است که سیاست های ماجراجویانه رژیم، ربطی به ملت ایران ندارد. یا به سخن دیگر در صورت تعویض نظام اسلامی، این سیاست ها دنبال نخواهد شد. این مهم بر دوش جنبش سبز است که به تواند چنین آگاهی را در سطح جهانی منتشر کند.
در این مرحله ملت ایران به طور کامل مطلع است که مسئوليت بخش بسیار بزرگ بحران کنونی بر دوش رژیم اسلامی سنگینی می کند. اگر چنین حمله ای صورت گیرد، از دید ملت ایران، نظام اسلامی مسئول آن خواهد بود. از این رو با این که بدون شک ناسیونالیسم ایران به پاسخگویی دست خواهد زد، همبستگی با حکومت چنانچه در جنگ ایران و عراق مشاهده شد، به وجود نخواهد آمد.

تلاش ـ ارزيابی از چنين مواضعی از سوی چنين چهره هائی چه بايد باشد، مبارزه منطقی همراه با درک درست از اولويت های لحظه، يا روحيه ی ضد غربی و تلاش برای حفظ نظامی که خود را در نهايت متعهد به حفظ آن می دانند؟

فرهاد یزدی ـ امنیت ملی ایران حکم می کند که این رژیم هرچه زودتر از صحنه خارج شده تا پیش از این که ایران را با فاجعه غیر قابل جبران روبرو کند. اما خروج زود رس رژیم می تواند ایران را با بی ثباتی شدید روبرو کند. از این رو لازم است که رهبری جنبش سبز و یا دستکم بخش هایی از آن بتوانند خود را به عنوان جایگزین معتبر به ملت به شناسانند.
چهره ضد غربی جمهوری اسلامی برای ایران که غرب را متحد طبیعی خود می داند، جز هزینه سنگین چیزی به بار نیاورده است. دگرگونی در سیاست ضد غربی بدون تردید با استقبال غرب روبرو خواهد شد و بحران در سیاست خارجی ایران به شدت فروکش خواهد کرد. همزمان ایران را قادر به استفاده از تکنولوژی بسیار پیش رفته غرب خواهد کرد. جنبش سبز که در نهایت به دنبال نجات ایران است، اکنون باید شجاعت شکستن پوسته ی ضد غربی جمهوری اسلامی را داشته باشد. ملت نه در دوران خمینی و نه اکنون غرب را به عنوان دشمن تلقی نکرده و نمی کند.

تلاش ـ و اما در مورد احتمال قوی تر تحريم های سخت تر. امکان توافق جهانی در اين باره به چه ميزان است؟ مواضع هر دسته از کشورهای قدرتمند حاضر در صف فشار ـ آمريکا، روسيه، چين، اروپا، کشورهای عربی منطقه و اسرائيل و... متأسفانه و دردا که صف طولانی است ـ بر حکومت اسلامی در باره کدام سياست عليه ايران چيست؟

فرهاد يزدی ـ این بار به نظر می رسد که توافق جهانی برای وضع تحریم های جدید قابل دسترسی باشد. روسیه بیش تر براثر سیاست های ماجراجویانه ی رژیم به سوی غرب تمایل پیدا کرده است. در درجه دوم، روسیه بر مبنای منافع ملی خود تا اندازه ای از حکومت اسلامی حمایت می کند و نه بیش تر. افزون برآن در تظاهرات ضد حکومت در ایران، شعارهای ملت بر علیه روسیه نیزسر داده شد. روسیه درک کرده که سیاست های حمایت آمیز آنان از جمهوری اسلامی، از نظر ملت، مخالفت با مردم ایران تعبیر شده است. بهای حمایت از نظام کنونی، از دست دادن امکانات در آینده ایران خواهد بود. بهای سنگینی که به نظر نمی رسد بیش از این روسیه آماده پرداخت آن باشد. چین و آمریکا روابط پیچیده ای دارند. از یک سو آمریکا با چین دارای روابط گسترده بازرگانی است. بیش از یک تریلیاد از قرض خارجی آمریکا به عهده چین است. از سوی دیگر با قدرت گیری چین، آن کشور به بزرگ ترین رقیب استراتژیک آمریکا بدل شده است. چین حاضر نیست ثبات جهانی که حفاظت از آن و هزینه ی آن بر دوش آمریکاست را به خطر اندازد. حتا در مورد تایوان که از نظر چین بسیار مهم است، از دایره احتیاط خارج نشده است. اگر تامین نفت چین تضمین شود، اهمیت بازرگانی و استراتژیک ایران در محاسبات چین قابل رقابت با غرب نیست. چین ممکن است که در شورای امنیت به نفع غرب رای ندهد، اما از حق وتوی خود نیز استفاده نخواهد کرد که به معنای تایید عملیات غرب خواهد بود.
کشورهای عربی منطقه خلیج فارس همراه با مصر از تحریم های سخت تر که ایران را با بی ثباتی داخلی روبرو کند حمایت می کنند. این کشورها، همراه با غرب و اسراییل امیدوارند که تحریم های جدید که بیمه، بانکداری و شرکت های وابسته به سپاه که کمابیش تمامی بنگاه های تولیدی و بازرگانی بزرگ ایران را تشکیل می دهند، به اندازه ای موثر باشد که فروپاشی رژیم اسلامی را شتاب بخشد.

تلاش ـ در آينه سياست تحريم های سخت تر عده ای، به ويژه اروپائيان، امکان جلوگيری از حمله نظامی را می بينند، که اين حمله از سوی برخی دائماً مورد تأکيد و حمايت قرار می گيرد. تجربه عراق نشان می دهد که اين تحريمها می توانند، در صورت از نفس افتادن همه امکانات کشور و رژيم و نفرت فزاينده مردم، به يک حمله نهائی برای «خاتمه دادن» کامل بی انجامد. آيا در اين صورت اين مقدمه آن نخواهد بود؟

فرهاد یزدی ـ چنین به نظر می رسد که غرب برای جلوگیری از دسترسی نظام اسلامی به بمب اتمی، عزم کرده است. این کار یا باید از راه تحریم اتفاق افتد و یا در نهایت با حمله نظامی، زیرا ثابت شده که مذاکره فایده ای نداشته است. بدون تردید راه نخست ارجح است. از دید غرب، درست یا غلط راه دیگری باقی نمانده است.
برخلاف عراق در دوران صدام حسین، جنبش سبز در مخالفت با وضع موجود، سرزنده و شاداب است. با افزایش ضعف حکومت و خلاء ایجاد شونده، قدرت این جنبش با تمام تنوعی که در داخل آن وجود دارد، به خودی خود، رو به افزایش خواهد گذارد. دستکم می توان امیدوار بود که در دوران تحریم ها و پیش از هر حمله نظامی، رژیم اسلامی به صورتی که می شناسیم، از مسند قدرت کنار گذارده شود.


تلاش ـ صرف نظر از خطر حمله، شما در نوشته های هشدار دهنده تان همواره بر هزينه های سنگين داخلی تحريم ها نيز تأکيد داشته ايد؛ بی ثباتی فزاينده و در نهايت از هم گسيختن شيرازه های کشور و قدرت سياسی و فراهم آمدن زمينه شورش هائی که هيچ معلوم نيست، نتايج و پيامدهای آن برای بقای ايران چه باشد. به اين ترتيب آيا در هر صورت نتيجه هر دو سياست يکی نخواهد بود؟

فرهاد یزدی ـ چنین پیش آمدی بستگی به شدت و ضعف تحریم ها و درازای زمان آن دارد. شکی نیست که تحریم ها مسایل اقتصادی کشور را حادتر خواهد کرد. نرخ بیکاری و تورم هردو افزایش خواهند یافت. تولید داخلی کاهش یافته و به احتمال زیاد شبکه توزیع و پخش کالا مختل خواهد شد. اگر این وضع تا مدتی ادامه یابد، شورش و بی ثباتی پیامدهای تلخی برای ایران خواهد داشت.
اما از یاد نبریم که مخالفت همه جانبه علنی بر علیه نظام موجود در ایران خود را به نمایش گذارده و تجربه عملی مبارزه صلح آمیز ده ماهه را پشت سر دارد. این جنبش ثابت کرده که توان ادامه مبارزه را دارد. به احتمال زیاد توان مقاومت این جنبش برای مبارزه، از توان دوام حکومت پیشی می گیرد. امید واقعی وجود دارد که در آینده نه خیلی دور شاهد تغییر رژیم اسلامی (به صورتی که می شناسیم) در ایران باشیم.

تلاش ـ با سپاس فراوان از شما

منبع: www.Talashonline.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد