به یادِ برادر شیرینم کاک عادل
این شعر را با صدای شاعر بشنوید
کتابهایم را بخرید
شعرهایم را بخوانید
دوستشان بدارید
باز خوانیدشان
به دیگران نشانشان دهید
در هر بزم
در هر نشست
از آنها به ستایش سخن گویید
و من در پاسخ ِ این حُسن ِ ذوق ِ شما
به شما قول میدهم که زین پس
تنها ز شیرینیهایِ زندگی
صحنه هایِ شاد
بَزمها و عروسیها
رنگها و روبوسیها
سخن گویم
به شما قول میدهم
که دیگر ز من
از جنگ و خرابیها
از دلالهایِ مرگ
آنان که خونِ عزیزانِمان را
در بازار خرید و فروش میکنند
نخواهید شنید
به شما قول میدهم که زین پس
هرگز
به ملاقاتِ آن جماعتِ در بند
که به دنبالِ هر بازجویی
در خونِ خود میغلتند
و هاوارشان آسمان به هم دَرَد
نروم
راستش را که بخواهید
تقصیر ِ خودشان است
چرا بنده و جناب عالی را شکنجه نمیدهند؟
به شما قول میدهم که به بی عدلی و زور پشت کنم
نگاهشان نکنم
واقعبینانه که بنگریم
باری
تا بوده چنین بوده
چه جایِ امیدهایِ بیهوده
ایدآلهایِ شهر ِ نور و آزادی
آنجا که انسانها به هم برادرند
که نیازی دیگر به قهرمان نیست
که کسی دیگر زندگی اش را نخواهد داد
برای یک زندگی ِ بهتر
آنجا که انسانها
و شقایقها
و ماهیها
با هم در هماهنگی
زندگی میکنند
پیر میشوند
و میمیرند
به شما قول میدهم
رضا هیوا
۱۳۷۹
Reza Hiwa
2000-xx.xx#xx.xx