پیش از تو شهر بود و
خموشی
و خشکسال،
گلهای سرخ
دیر نمی ماندند،
و سهره های باغ نمی خواندند!
بانوی من
تو آمدی
تو با شمیم نرگس وزنبق
از راه آمدی
و با دهان بسته،
زیبا ترین سرود جهان را،
چنان خواندی
که شهر را نفس نوبهاری ات
از خشکسال تیره رهانید
و سبز کرد.
و غنچه های سرخ
در چار سوی شهر
شکوفا شد.
بانوی من،
تو آمدی و منظره زیبا شد
تو آمدی و فصل تماشا شد!
بامن بگو، بگو
با من بگو
درعطر واژه هات چه رازی بود
که عاشقان جهان
درهرکجای خاک که بودند،
پیغام آشنای تورا درسکوت سبز
شنودند
و در چهار گوشه ی عالم
برای تو
ترانه سرودند!؟
و ناگهان:
تاریخ را پیام سکوت تو
فتح کرد!
بانوی من بگو،
بامن بگو که
برق کدامین ستاره ی سحری
در چشم آشنای تو سوسو زد
که پرتو نگاه تو میهن را
درعمق آن سیاهی و تاریکی
به دلپذیر ترین آفتاب
فراخواند؟
به روشنایی و شادی!
به مهر و آزادی!
***
شب،
با موجی از خروش و هیاهو
از پشت بام شهر گذر می کند،
ودستهای سبز و توانایت
قانون عشق را
پر شور می نوازد
و آوازت
با موج های باد خبرچین
تا دشتهای دورسفر می کند:
از خاک آفتابی پامیر
و جلگه های آمو دریا
تا پای تپه های پریشان گیسکان *
ومادران غمگین
از بلخ تا حجاز
وز گنجه تا یمن،
هرشب خیال سبز تو را
درخواب
دیدار می کنند
ونام آشنای تو رابا غرور
درقصه های بومی
تکرار می کنند!
تا کودکان خاور نزدیک و دور
تو را بیاموزند،
و راه سبز تورا تا بهار
بپیمایند!
نام تو روشنایی را
آواز می دهد.
وعشق و آشتی را،
در جلگه های منتظر مشرق
پرواز می دهد!
***
بانوی من،
پیش ازتوشهر بود و خموشی
و شب، ستاره ها را
در چادری کبود
پیچیده بود
پیش ازتو روزگارغریبی بود!
چنگ سکوت صدایی نداشت
وشیر
شیر میهن،
"شیر گرسنه خفته به غوغای آسیا"
ایران؛
در حلقه ی محاصره دیوان
خمیازه می کشید
خرد و خراب و خسته و ویران.
پیش ازتو ما نمی دانستیم
چقدر بازو داریم.
وآفتاب و عشق،
باما چقدر فاصله دارند؛
چقدر نزدیکند!
پیش از تو ما نمی دانستیم
که زندگی با ما
همسایه است!
تو آمدی
تو آمدی و با نفس سبزت
مارا به ما رساندی
و با دهان بسته،
زیبا ترین سرود جهان را،
چنان خواندی
که شهر را صدای بهاران
از سرد سال تیره رهانید
و سبز کرد
و شاخه های خشک زمستان را
از خوشه های برف تکانید و سبز کرد
حتی کویر را
گویی به آب تازه رسانید و
سبز کرد
بانوی من
اکنون جهان ِ خسته ی خواب آلود
دراتنظار توست
بیا بیا که بمانی
تا آخرین ترانه ی سبزت را
در کوچه های شهر بخوانی!
* منطقه ای نزدیک براز جان
یازدهم ژانویه 2010
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد