logo





نگاهی به‌ مبارزات زنان درکردستان ايران

سه شنبه ۱۱ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۲ مارس ۲۰۱۰

گلرخ قبادی

2 / 3 / 2010
مدتهاست که‌ اين سوالات ذهن خيلی از مبارزين را به‌ خود مشغول کرده‌ است.
‌چرا مبارزه‌ برای حقوق زنان کردستان؟
مختصات اين مبارز ات کدام است؟
برای پاسخ و بررسی اين سوالات لازم است به اختصار هم که شده به‌ چند مسئله‌ بپردازم. ابتدا بررسی و سابقه‌ مبارزاتی زنان کردستان ايران و سپس وضعيت کنونی اين مبارزات وآينده‌ آن.

بررسی اين اين مبارزات

جامعه کردستان سالهاست که‌ تحت ستم‌های گوناگون، طبقاتی، ملی، مذهبی و . . . قرار دارد. مضاف بر اين ستم‌ها، بايد به ستم جنسی بعنوان معضل بزرگی در جامعه کردستان اشاره کرد. مبارزه‌ برای رفع ستم ملی همواره‌ درصدر قرار گرفته‌ و به‌ اصل جدايی ناپذير مبارزات اين ملت تبديل شده‌ است. اگر تاکنون همه‌ اقشار و طبقات گوناگون اين ملت برای سرنگونی حاکميت ديکتاتوری و رفع ستم ملی مبارزه‌ کرده‌‌ است. اکنون اين مبارزه‌ ابعاد تازه‌تری، همچون حقوق ستمديدگان، رفع ستم ملی و رفع ستم جنسی بخود گرفته است. ستم جنسی در کردستان سابقه‌ای طولانی و تاريخی دارد. مبارزه با اين ستم در تاريخ اين مبارزات‌، معمولا موکول به‌ بعدها و يا بعد از دست يافتن به‌ دولت ملی شده‌ است‌.
اکنون مطالبات جنبش زنان هم‌ رديف و همزمان با خواستهای جنبش ملی، طبقاتی و مذهبی و . . . بيان می‌گردد. زيرا تاريخ مبارزات زنان کردستان و تلاش مبارزين‌ اين راه‌، ثابت کرده که‌ بدون در نظر گرفتن حقوق زنان هيچ حاکميت دمکراتيکی در ايران و‌ کردستان برسميت شناخته‌ نخواهد شد.‌ اشاره‌ای مختصر به‌ تاريخ اين مبارزات و خواستهای زنان اين امر را بوضوح روشن خواهد ساخت.
تاريخ مبارزه زنان به‌ سالهايی برميگردد که‌ مستوره‌ اردلان را پرورش داد و او را همچون يک زن کردستانی به اولين زن‌ تاريخ نويس خاورميانه‌ تبديل کرد.
به‌ مبارزات زنان در جنگهای گوناگون کردستان که‌ با لباس و هويت مردانه‌ در جبهه‌ ها شرکت ميکردند.
به‌ مبارزات ‌ زنانی بر ميگرددکه‌ زنی همچون قدم خير1[1] را به‌ رهبری قيام پشتکو رساند. و يا به‌ مادرانی که‌ در خانه‌ و به‌ تنهايی و با پيوستن مردان به‌ صفوف مبارزه‌، برای زنده‌ ماندن بچه‌هايشان و ادامه‌ زندگی و‌ در نهايت برای زنده‌ ماندن ملتشان پرمشقت‌ترين زندگی همچون، بيکاری، جنگ، تجاوز، گرسنگی و آوارگی را به‌ جان خريدند. اين رويدادها را هم بندرت تاريخ نويسان بحساب مبارزات زنان و تلاش زنان برای زنده‌ ماندن ملتی و ادامه‌ نسل جديد بحساب آورده‌اند. زيرا تاريخ نويسان ما اغلب مرد هستند1[i] و تاريخ جنگهای مسلحانه‌ خودشان را مينگارند و آنرا به‌ اسم خود ثبت ميکنند، وکوشش و مبارزات زنان را دراين راه‌ ناديده‌ مينگرند.
تاريخ زنان کردستان به‌ سالهايی برميگردد، که‌ زنانی دلسوز و مبارزی همچون حفصه‌ خان2[2]، ميناخان3[3] و ده‌ها زن ديگر علاوه‌ بر کمک به‌ رفع مشگلات زنان در ايجاد مدارس دخترانه‌ و تلاش برای فرستادن دختران به‌ مدارس در عرصه‌های ديگر مبارزه‌ کردند.
اين تاريخ به‌ سالهايی برميگردد که‌ زنان روزنامه‌ نگار و نويسنده‌ و شاعر و خواننده‌ و هنرمند تابوها را شکسته‌ و تلاش کردند خود را در عرصه‌‌های گوناگون هنر‌ ظاهر کنند. مانند روشن بدرخان4[4] شاعر و روزنامه‌ نگار، مريم خان5[5] خواننده خوش صدا و محبوب مردم و سرانجام زن ناشناس و انديشمند قرن حاضر خانم روناک ياسين6[6] (1920_2002‌ ) محقق، اسطوره شناس، تاريخ نگار، منتقد و استاد دانشگاههای هاروارد و دوبلين . و ده‌ها زن ديگر.
اين تاريخ به‌ سالهايی برميگردد که‌ زنان کردستان همراه‌ با زنان جهان برای بدست آوردن حقوق خود به‌ پا خواسته‌ و مبارزه‌ کردند. برای برابری ميان زنان و مردان و رشد افکار و عقايد فمنيستی درکردستان ‌و شناسايی آن به‌ مردم تلاش کردند. سرانجام اين تاريخ به‌ سالهای اخير و امروز ميرسد،که‌ انديشه‌ و خواستهای زنانه‌ وارد عرصه‌های ادبيات، سياست، اجتماع و اقتصاد در کردستان شده‌ است. اما اين تلاشهای ارزنده‌ چه‌ يادگاری برای ما به‌ جای گذاشت و چه‌ درسهايی را به‌ ما داده ‌است.

دوران سلطنت پهلوی

با تکيه‌ بر اين تاريخ وادامه‌ اين تلاشها بود که دختران و پسران کردستان در دهه‌ 40 و 50 شمسی مبارزات خود را با الهام از مبارزات جهان، ايران وکردستان و با ايدئولوژی چپ و مارکسيستی، به‌ رشد آگاهی و متشکل خود کردن همت گماشتند. اين جوانان آگاه‌ تشکلهای گوناگون و مخفی را بوجود آوردند.
عده‌ای از اين جوانان از همان اوايل با مبارزات چريکی آن دوران جهان و ايران مرزبندی کرده‌ و با پيروی از خط مشی توده‌ای، با جهت گيری کارگری و تلفيق آن با مسئله ملی جاری در کردستان فعاليت را آغاز کردند. بدين ترتيب اين جوانان ضمن تلاش در بوجود آوردن يک تشکيلات منسجم، برای گسترش فعاليتهای خود در ميان کارگران و زحمتکشان روستاها و شهرها و زنان زير پوشش شغلهای گوناگون مانند معلمی، کارساختمانی، کشاورزی و... به‌ فعاليت پرداختند. سرانجام تصميم جمعی اين مبارزين منجر به‌ تشکيل سازمان چپ و مارکسيستی کردستان بنام کومه‌له‌ شد.
با شروع تظاهرات برای سرنگونی رژيم شاه‌ و شرکت زنان در تظاهراتها و اعتراضات برای آزادی زندانيان سياسی، عرصه‌ تازه‌ای از مبارزات زنان شروع شد. آنها مبارزاتشان را از کنج خانه‌ها به‌ خيابانها کشاندند و پذيرای رشد افکار چپ و مترقی شدند. با جهل و عقب ماندگی و قوانين مذهبی و مرد سالاری مبارزه‌ کردند. سرانجام خيلی از سدها و تابو ها را شکستند، و بدين ترتيب در همه‌ عرصه‌های گوناگون مبارزه‌ شرکت کردند.

سال 1357 و شروع انقلاب

با شروع انقلاب ما شاهد دوگرايش فکری برجسته، مذهبی _ چپ و سوسياليستی در جامعه ايران و کردستان، بوديم.

گرايش مذهبی:

مسلمانان طرفدار خط فکری رهبرشان مفتی زاده ‌را در بر ميگرفت و در تشکيلاتی به‌ اسم مدرسه‌ قرآن متشکل بودند. نقش و شرکت زنان در اين تشکيلات بسيار ضعيف بود. اين گرايش از همان ابتدا از ديد شريعت اسلام سنی (بقول خودشان" اسلام ناب محمدی" نه‌ اسلام خمينی)، با زنان و آزاديهای آنها مبارزه‌ ميکرد. با تحت فشار گذاشتن و اذيت وآزار زنان تلاش می‌کردند از مبارزات زنان مبارز جلوگيری کنند. بعنوان مثال جلوگيری از رفتن زنان به‌ مساجد برای شرکت در جلسات اعتراضی، شرکت در تظاهراتها و فعاليت و رفت و آمد زنان به‌ مقرهای سازمانهای سياسی و....... .
رعايت حجاب اسلامی بعلت اينکه‌ جزو آداب و سنن مذهب سنی نبوده‌، نه‌ دردوران ‌تظاهراتها و نه‌ بعد از انقلاب و آزادی شهرها مطرح نشد. اين امر در سال 1359 بعد از ‌اشغال کردستان توسط جمهوری اسلامی و حمله به ‌آزاديهای مردم،‌ قانونا به‌ مردم تحميل شد.

گرايش چپ و سوسياليستی:

اين گرايش که‌ سابقه‌ نسبتا طولانی در ايران وکردستان داشت، از همان روزهای اول انقلاب در کردستان بعنوان گرايش اصلی اين‌ مبارزات مطرح گرديد.
عوامل موثر نفوذ و گسترش اين گرايش عبارت بودند از:
خواست مسئله‌ ملی، وجود اکثريتی سنی مذهب ، نفوذ واعتبار احزاب چپ ، همچون کومه‌له‌ ، چريکهای فدايی خلق وپيکار و...... ، عضويت زنان و مردان جوان در اين سازمانها و بوجود آمدن محيطی آزاد برای رشد افکار چپ و آزاديخواهی در ميان جوانان و مردم، و به‌ تبع آن عقب نشاندن گرايشات مذهبی و عقب مانده‌ جامعه‌، همگی‌ اينها و مسائلی ديگر از اين نوع سبب شدند که‌ اوضاع کردستان در مقايسه‌ با شهر های ايران در مبارزه‌ با جمهوری اسلامی شکل ديگری بخود بگيرد.
با شروع انقلاب وعلنی شدن احزاب، دو حزب اصلی کردستان حزب دمکرات کردستان و کومه‌له‌ شروع به‌ فعاليت کردند، وتوانستند به‌ نيروی با نفوذ در جامعه‌ کردستان تبديل شوند.

حاکميت جمهوری اسلامی

با بقدرت رسيدن جمهوری اسلامی وصدور اولين فرمان خمينی درمورد حجاب اجباری، زنان کردستان هم همراه‌ با زنان ايران برعليه‌ اين فرمان، تظاهرات وسيعی بر پا کردند‌. در اين تظاهرات برای اولين بار و بعد از به‌ قدرت رسيدن جمهوری اسلامی به رهبری خمينی شعار، نه‌‌ روسری نه‌ توسری ، مرگ بر اين ديکتاتوری سر داده‌ شد. چند روز بيشتر از حاکميت اين رژيم نگذشته‌ بودکه‌ اولين جنگ کردستان از شهر سنندج شروع شد. با شروع اين جنگ زنان در بيمارستانها و کمک رسانی به جبهه‌ها و‌ تامين مايحتاج مردم، از طريق بنکه‌ها (تشکيلاتهای محلات) نقش‌ برجسته‌ای را ايفا کردند.

شورای زنان

‌‌اولين دستاورد زنان در اين دوره‌ تشکيلاتهای علنی زنان تحت عنوانهای شورای زنان ويا اتحاديه‌ زنان وتشکيلات زنان (کوری ئافره‌تان)، دراکثر شهرهای کردستان بود. اين تشکيلاتها‌ درارتباط با يکديگرکارهای هماهنگی را پيش ميبردند. هدف آنها بسيج زنان روشنفکر برای رشدآگاهی مردم وتشکل‌ زنان در روستاها ، حاشيه‌ شهرها، کارگاههای قالی بافی و.... به‌ منظور مبارزه‌ برای احقاق حقوق اجتماعی بود.



حمله‌ به‌ دستاوردهای مردم

با حمله‌ جمهوری اسلامی به شهرهای کردستان در28 مرداد سال 1358 وآمدن جلاد جمهوری اسلامی خلخالی وصلب آزاديهای مردم و برچيدن تشکيلاتهای دمکراتيک و غير قانونی کردن فعاليتهای سازمانها و احزاب اپوزيسيون، جنگها وکشتارها و اعدامها شروع شد. جوانان زيادی در سراسر کردستان دستگير شدند، و در مدت زمان کوتاهی حکم اعدام آنها بدون محاکمه‌ صادر و اجرا شد. درتمام اين مدت زنان با تحصن و تظاهراتهای خيابانی و راه‌پيمايها‌ پای ثابت مبارزه‌ با اين اعدامها بودند. ولی اين جلادان زمان به‌ هيچ مادر و فرزندی رحم نکردند.
نيروی پيشمرگه‌ برای مقابله‌ با حکومت و حفظ دستاورهای انقلاب تشکيل‌ شده‌ و از شهرها خارج و به‌ روستاها روی آور شدند.
تشکيلات پيشمرگان را مردان جوان تشکيل دادند و زنان مبارز در شهرها تشکيلاتهای مخفی را باز سازی کرده‌ ‌و‌ به‌ فعاليتهای‌ خود در ميان مردم شهر و روستا ادامه‌ دادند. همزمان به‌ ديگر وظايف تشکيلاتی هم مانند ارتباط برقرار کردن بين تشکيلاتهای شهرها، ارتباط با نيروی پيشمرگ‌، جمع آوری کمکهای مالی و تدارکاتی، چاپ و پخش نشريات و اخبار سازمانها، انتقال مبارزين از شهرهای ايران به‌ مناطق آزاد پيشمرگان و دهها فعاليت ديگر از اين نوع را انجام می‌دادند. در اينجا جای خود دارد که‌ فعاليت مادران و همسران پيشمرگان را همچون نقطه‌ برجسته‌ مبارزات اين دوران در نظر داشته‌ و از آن قدردانی کنيم.


يورش جمهوری اسلامی در سال1360

اين يورش‌ با موج خفقان و حکومت نظامی اعلام نشده‌ای شروع شد که‌ هر صدايی را در گلو خفه‌ کرد. با حمله‌ به‌تشکيلاتها موج دستگيری و اعدامها دوباره‌ از سر گرفته‌ شد و در اين رابطه‌ زنان زيادی دستگير و مورد تجاوز و وحشيانه‌ترين شکنجه‌ها قرار گرفتند و بسياری از آنان‌ اعدام شدند. تعداد زيادی ازاين زنان هم به نيروی پيشمرگ تشکيلاتها بخصوص تشکيلات کو‌مه‌له‌ که‌ بيشترين زنان فعال و مبارز را با خود داشت پيوستند .

مبارزه‌ مسلحانه زنان‌

پيشمرگه‌ شدن زنان و پيوستن به‌ صف مبارزه‌ مسلحانه‌ خود مستلزم مبارزه‌ با مرد سالاري وعقب ماندگي‌ها در جامعه‌ بود. زيرا اين عرصه ‌تا آن مقطع در تاريخ کردستان عرصه‌ای مردانه‌ بود و پا گذاشتن به‌ اين عرصه و شکستن اين سد مبارزه‌ای سخت را هم در سطح جامعه‌ و هم در صفوف تشکيلاتها ميطلبيد.‌ گرچه‌ با توجه‌ به‌ تاريخ زنان کردستان ما اولين مبارزين مسلح اين راه‌ نبوديم. ولی اين دوره‌ دارای خصوصيات مشخصه‌ای بود که‌ آنرا با تاريخ خود متمايز ميساخت.
ü زنان‌ مصمم و آگاه برای سرنگونی رژيمی ديکتاتور و بنياد نهادن جامعه‌ای سوسياليستی‌ مبارزه‌ ميکردند.
ü زنان نه‌ تنها به‌ مثابه‌ فرد و به‌ منظور نيروی کمکی و پشت جبهه‌ که‌ سنتا وظيفه‌ زنان بوده‌ ظاهرشدند بلکه‌ بصورت جمع رزمنده‌ و با وظايفی برابر با مردان نيز خود را تعريف کردند.
ü مبارزه‌ برای برابری حقوق زنان و مردان را در دستور کار خود قرار داده‌ بودند.
‌ بدينسان دور تازه‌ای ازمبارزات‌ زنان درکردستان آغاز شد. در تاريخ کردستان اين تابو شکنی بنام زنان کومه‌له‌ و کومه‌له‌ ثبت شد.



جمهوری اسلامی در کردستان هيچگاه‌ آرامش بخود نديد

اگر جمهوری اسلامی توانست هرگونه‌ صدای آزاديخواهی را درايران با موج عظيم دستگيريها وکشتارهای وحشيانه‌ و اعدامها خفه‌ کند. اما درکردستان هيچ گاه‌ نتوانست آرامش به‌ خود ببيند. با اينکه‌ تشکيلاتی در شهرها باقی نمانده‌ بود، ولی زنان در تجمعات کوچک دور هم جمع ميشدند و با رفتن به‌ مناطق آزاد و کسب خبر، اخبار پيشمرگان را به‌ يکديگر و مردم ميرساندند. در عمليات‌های نظامی پيشمرگان در داخل شهرها در امر خبر رسانی و مخفی کردن پيشمرگان و زخمي‌ها و رساندنشان به‌ محل‌های امن و امکانا به‌ شهرهای ديگر ايران برای معالجه‌ و د‌هها نوع از اين کارها به‌ ‌تشکيلاتها کمک ميکردند. ‌ کمکهای مالی جمع ميکردند و به‌ وسيله‌ زنان و مخصوصا مادران به‌ دست پيشمرگان ميرساندند. نشريات کومه‌له‌ و سازمانها را دست به‌ دست پخش ميکردند. زير پوشش تولد فرزندانشان روزهای تاريخی مانند روز جهانی زن، اول ماه مه، روز کومه‌له و همينطور جلسات بحث و... را برگزار ميکردند. اين فعاليتها زمانی انجام ميگرفت که‌ هر نوع تجمعی کاملا ممنوع بود. از شهرها و روستاها زنان به‌ صفوف پيشمرگان می‌پيوستند. اينها فقط گوشه‌ها‌ی کوچکی از فعاليت های اين دوره‌ زنان است. در همين جا بايد از تمام زنان روستاهای کردستان برای کمک و پشتيبانی بي‌دريغشان از پيشمرگان قدردانی کرد. اين دليران که به جرأت می‌توان گفت يکی از ستونهای اصلی سرپا ماندن جنبش حق طلبانه ملت کرد بودند با تمام توان خود تلاش داشتند به پيشمرگان کمک کنند. سفره‌ فقيرانه‌شان هميشه برای پيشمرگان باز بود. در تکاپو‌ بودند امنيت و آسايش آنها را فراهم سازند. زخميها را در خانه‌های خود مخفی می‌کردند،گروه‌های عملياتی را در محلهای امن مخفی می‌کردند، به‌ مادران‌مان کمک کرده‌ و آنها را به‌ گروههای پيشمرگان و فرزندانشان ميرساندند. و دهها وصدها فدارکاری ديگر. که‌ به راستی جای قدردانی است. ‌

وضعيت مبارزاتی در شهرها

دولت در د‌‌هه 60 زنان زيادی را مخصوصا به‌ دليل خويشاوندی با پيشمرگان (همسر، خواهر ، مادر) و سابقه‌ سياسی، از کار اخراج کرد. بسياری از آنها با کارهای ديگری مانند قالی بافی، خياطی و . . . زندگی فقيرانه‌ خود و فرزندانشان را مي‌گذراندند و همچنان تسليم ناپذير در برابر جمهوری اسلامی به‌ مقاومت و مبارزه‌ خود ادامه‌ ميدادند. دولت به‌ اين هم بسنده‌ نکرد. دهها خانواده‌ و صدها نفر را از خانه‌ وکاشانه‌ خود به‌ شهرهای دور افتاده‌ ايران تبعيد کرد. ولی اين زنان در آنجا هم آرام ننشستند و با مقاومت در برابر فشارهای رژيم وتبليغ بر عليه‌ جمهوری اسلامی و افشای سياستهای آنها طرفداری مردم منطقه‌ را به‌ خود جلب کردند.
جنگ ايران و عراق علاوه‌ برتاثيرات خانه‌مان سوزش بر جان و مال مردم، سبب ويرانی اقتصادی و بيکاری در ميان مردم شد. فشار اقتصادی بر مردم، و روی آوری زنان به‌ اشتغال بر اثر فشار و فقر مالی خود عاملی شد که‌ جمهوری اسلامی را عملا وادار به‌ عقب نشينی از محدوديتهای شغلی آنان نمود.
روی آوری دختران و زنان به‌ تحصيلات دانشگاهی وکسب تخصصهای گوناگون علمی و اجتماعی، عملا جواب دندان شکنی به‌ محدوديتهای دولت برای منع 124 رشته‌ دانشگاهی از زنان و بيکار سازی و اخراج آنها از مشاغل گوناگون و سعی در خانه‌ نشين کردن آنها بود. تحصيلات زنان و روی آوری آنها به‌ اشتغال و نيازهای اجتماعی سبب مطرح کردن خواستهای آنها شد. انکار خواستهای زنان از طرف دولت و بوجود آوردن محدوديتها و تدوين قوانين ضد زن همگی عواملی برای مبارزه‌ زنان برای بدست آوردن حقوق حقه‌ خود بودند که‌ با اعتراض از طريق نشريات،کتابها وسايتهای فمينيستی شروع شد. بدين شيوه‌ قوانين ضد زن جمهوری اسلامی به‌ زير سئوال کشيده‌ شد. جلسات و تظاهراتهای گوناگون همچون مراسمهای هشت مارس و نوشتن قطعنامه‌هايی در اين رابطه‌ و مشخص کردن خواستهای زنان سازمان داده‌ شد. مبارزه‌ با زن کشی و قتلهای ناموسی وآداب و رسوم عقب مانده‌ و افکار عشيرتی و مرد سالاری درکردستان آغاز شد. در نهايت تشکلهای دمکراتيک و علنی به‌ منظور مبارزه‌ برای خواستهای زنان بر پا شد. همگی اينها و دهها مورد ديگر نمونه‌هايی از پويائی و شکوفايی جنبش زنان است. ‌که فعالان و پيشروان ‌ خود را آبديده‌ کرده‌‌‌ است .
اين جنبش بعنوان بخشی از مبارزات سراسر ايران، و بخشی از جنبش زنان ايران و همراه‌ با آنها برای رفع ستم جنسی و قوانين تبعيض آميز دولتی ميان زنان و مردان و دهها قوانين نابرابر ديگر مبارزه‌ ميکند، و نيز بعنوان زنان کردستان برای رفع ستم ملی و جنسی هم در حال مبارزه‌ است. و از طرفی ديگر با مبارزات زنان ساير بخشهای ديگرکردستان هم سرنوشت بوده از آنها درس گرفته‌ و برآنها ‌تأثير داشته‌ و در اين راه‌ ميکوشد.
عقب ماندگی جامعه‌ کردستان که‌ ناشی از نبود مراکز صنعتی درکردستان وکمبود اشتغال برای زنان طبقات پائين اجتماع و عدم استقلال اقتصادی زنان در مقياس وسيع و همگانی و ناآگاهی توده‌ زنان به‌ حقوق حقه‌ خود، مبارزه‌ با افکار عشيرتی و مرد سالاری، چند همسری، ازدواج در سنين پائين، ژن به‌ ژنه‌ ( ازدواج بصورت تعويض دو زن از دو خانواده‌ با همديگر)، ختنه‌ زنان، خود سوزی، قتلهای ناموسی و دهها آداب و رسوم عقب مانده‌ و سنتی ديگر از مسائل و مشگلاتی است که‌ زنان در‌کردستان با آن دست به‌ گريبانند. ‌در سالهای اخير زنان مبارز و آگاه‌ به‌ شيوه‌های گوناگون به‌ مبارزه‌ با آنها برخواسته‌اند.
اگر به‌ زمينه‌های ديگری هم مانند شعر و ادبيات، موسيقی و فيلم زنانه‌ نگاهی بياندازيم، در فرهنگ کردی جايی ندارند. در زمينه‌ شعر و موسيقی گرچه‌ قدمهايی برداشته‌ شده‌ است ولی هنوز در‌ ابتدای کار است. اينجا بايد از سد شکنان اين راه‌ تقديرکرد. زيرا آنها نه‌ تنها نوآوران اين راه‌اند بلکه‌ مقاومين سرسخت مبارزه‌ با افکار مرتجعانه‌ و عقب مانده و مذهبی هم هستند.

درسهای اين مبارزات

مروری مختصر بر اين مبارزات نشان داد عليرغم فداکاريهای مبارزين اين راه‌ و انتخاب ايدئولوژی مارکسيستی و برابری طلبانه‌ و آزاديخواهانه‌ باز هم مطالبات زنان طی سالهای طولانی‌ زيرکوهی از مطالبات ديگر پنهان‌ ماند. اين سازمانها عليرغم اعتقاد و تلاش درستشان برای رفع ستم جنسی و دهها نابرابری ديگر، دست يافتن به‌ خواستهای زنان را فقط به‌‌ رفع مالکيت خصوصی و استقرار جامعه‌ سوسياليستی موکول کردند. به‌ مبارزات دمکراتيک زنان، برجسته‌ کردن خواستهايشان، و بوجود آوردن تشکلهايی در اين رابطه‌ بی توجه‌ بودند.گرچه‌ تلاش برای بوجود آوردن جامعه‌ سوسياليستی به‌ خودی خود و برای رهائی بشريت درست و غير قابل انکار است. ولی واقعيت اين است که‌ برای رسيدن به‌ اين جامعه‌ راههای طولانی در پيش است و از اين راهها بدرستی استفاده‌ نشده‌ است. اين امر و فشارها و خفقان جمهوری اسلامی سبب شده‌که‌ عليرغم تلاش بيدريغ زنان برای احقاق حقوق خود هنوز در ابتدای کارند و در هر تغيير و تحولی خواستهای آنها در‌ حاشيه‌ قرارگرفته‌ و به‌ بعدها موکول شده‌ است. مضاف بر اين در کردستان به دليل وجود ستم ملی ستم جنسی مورد توجه قرار نگرفته و بعنوان ستم مضاعف به رسميت شناخته نشده است. زنان کرد نيز همانند ديگر اقشار جامعه کردستان مورد ستم مضاعف قرار می‌گيرند.
عدم شناخت صحيح از جامعه کردستان سبب شده است که خصوصيات و راه‌حلهای مبارزاتی جنبش زنان را نتوانيم بدرستی دريابيم. در اينجا ميخواهم توجه‌ کساني که‌ مدعی هستند برجسته‌ کردن اين خصوصيت‌ها (تمايزات و تفاوتهای جنبش زنان در کردستان) سبب جدايی و تفرقه بين مبارزات زنان کردستان با زنان ايران و جهان خواهد شد جلب کنم. بنظر من برجسته کردن خصوصيات و ويژيگيهای مبارزه در مناطق و جوامع مختلف نه‌ تنها سبب ‌تفرقه‌ نخواهد شد بلکه‌ سبب دست يافتن به‌ تحليل درست و يافتن راه‌حلهای مشخص برای به پيش بردن مبارزه‌ای متحدانه‌ترخواهد شد.
در سالهای اخير و با رشد مبارزات زنان و آگاه‌ شدن آنها به‌ حقوق خود تشکلهای دمکراتيک هم با خواستهای زنان بوجود آمد.‌ گرچه‌ اين خواستها هنوز ابتدايی و در سطح تغيير بعضی قوانين دولتی بوده‌ و به‌ خواستهای اساسی نرسيده است، ولی تا همينجا هم بسی تلاش وکوشش فعالان اين راه‌ را نشان ميدهدکه‌‌ به‌ قيمت دستگيری،شکنجه، و نثار جان و مالشان بوده‌ است. ‌‌قدر مسلم اين است که‌ نه‌ اين خواستها و نه‌ هيچ خواست دمکراتيک ديگری با وجود و حضور جمهوری اسلامی به‌ ثمر نخواهد رسيد. ولی همگی اين تلاشها در آگاهی توده‌ها و افشای جمهوری اسلامی تاثيرات بسزايی داشته‌ و خواهد داشت.
دراينجا نبايد نقش برجسته‌ مردان و مخصوصا مردان آگاه و مبارز‌ را در مبارزه‌ با افکار عقب مانده و مرد سالارانه از نظر دور داشت که‌ تاکنون و در مراحل گوناگون اين مبارزات تاثيرات بسزايی داشته‌ است، زيرا بدون همياری و کمکهای آنها و بدون وجود ساير تشکلهای مبارزاتی، مبارزات زنان به‌ ثمر نخواهد رسيد.
انشعاب در ميان سازمانهای چپ در کردستان در سالهای اخير، گرچه‌ به‌ خودی خود نشانه‌ای از رشد افکار و نظرات گوناگون و رشد جامعه‌ است، و مي‌توانست سبب دامن زدن به‌ رشد افکار نو و پيداکردن راه‌کارهای تازه‌ مبارزاتی شود. اما متأسفانه‌سبب تشتت و عدم انسجام در مبارزات احزاب و توده‌ها‌ی مردم وهمچنين تشکيلاتهای زنان گشته‌ و در نهايت در پراکندگی مبارزات زنان بی تاثير نبوده‌ است. اکنون زنان بيش از هر موقعيت ديگری به‌ تشکيلاتهايی با خواستهای مشخص خود نياز دارند. اين خواستها بر مبنای نيازهای امروز جامعه‌ و خواستهای زنان بايد مطرح شود. در انقلابی ديگر و حاکميتی ديگر ما زنان هم بايد دارای برنامه‌ و خواستهای مشخص خود باشيم، و از هم اکنون در مورد آنها تبليغ کرده‌ وآن را به‌ آگاهی عمومی مردم و مخصوصا زنان تبديل کنيم. زيرا آگاهی فمينيستی و رشد مبارزات زنان به‌ مرحله‌ای رسيده‌ است که‌ ميشود اين انتظار را از فعالان جنبش در کردستان داشت ومنتظر برنامه‌ و پلاتفرم آنها بود.
بعنوان ختم کلام، زنان کردستان دارای تجربيات و تاريخ مبارزاتی خود هستند. در اين راه‌ فعالان و رهبران زيادی پرورش يافته‌اند. کردستان بنا به‌ وجود ستم ملی جنسی و عقب ماندگيهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارای مختصات مبارزاتی خود بوده‌ و تلاش فعالان اين راه‌ را با مشخص کردن خواستهای خود ميطلبد. اين جنبش بعنوان بخشی از مبارزات زنان با ساير اقشار و طبقات در ايران هم سرنوشت و بخش جدايی ناپدير اين مبارزات بحساب مي‌آيد و تا سرنگونی جمهوری اسلامی و رسيدن به‌ جامعه‌ای آزاد و دمکراتيک تلاش خواهد کرد. ازطرفی ديگر بدليل هم سرنوشتی مبارزاتی، زنان با ساير بخشهای ديگرکردستان، دست در دست اين مبارزات دارد.

01.03.2010

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد