logo





آیا « عبدالمالک ریگی »، جا پای « دادشاه » می‌گذارد؟

دوشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۸۸ - ۰۱ مارس ۲۰۱۰

همنشین بهار

حکومتی که همه ابزار قدرت را در اختیار دارد...

«عبدالمالک ریگی» را که مدعی بود «دادخواهی‌ش برای برابری و دمکراسی است اما، اعتنایی به شعور جمعی برای بکارگیری و شیوه مبارزه جمعی نداشت» و بیشتر شیعه ستیز و قصاص گر و ماجراجو بود تا یک انقلابی پاکباز ــ نباید با امثال حنیف و حمید اشرف و شکرالله پاکنژاد و الله قلی جهانگیری یکی پنداشت.
البته دبدبه و کبکبه صیادان‌ «عبدالمالک ریگی»، عینهو باد و بروت ساواک شاه در مقابله با به اصطلاح «خرابکاران» است.
وقتی مبارزین دلیری چون «دکتر اعظمی» و «سلیمان معینی» و «مرضیه اسکویی» و «فاطمه امینی»...به تنگنا می‌افتادند ــ شلاق به دستان رژیم شاه، خدا را هم بنده نبودند.

برای حکومتی که «اهل بخیه» است و به معامله تن می‌دهد و همه ابزار قدرت، از جمله پول و پله برای خریدن این و آن و تجهیزات بسیار پیشرفته‏ ی رصد کردن را در اختیار دارد، گیرانداختن مخالفین‌ش غیرممکن نیست. اگر جز این باشد غیرطبیعی است کما اینکه حضور و دوام «اسامه بن لادن» که دولت ایالات متحده و شرکاء به بهانه اقدامات او، کافه را به هم ریختند و عنان از کف دادند و مرزهای تازه ای از ویرانی و کشتار و اشغال به جا گذاشتند، تعجب برانگیز است. جتی برای کسانیکه با «تئوری توطئه» Conspiracy theory میانه ای ندارند نیز، تعجب برانگیز است که قدرت حاکمه ای مدعی است زمین و زمان را رصد می‌کند اما هنوز دربدر پی «بن لادن»ش می‌گردد!!
.......................................................................................

غرب دوچهره کاسبکار، به وقت لزوم چشمانش را می‌بندد.

• کنار کشیدن سازمان اطلاعات پاکستان (Pakistan’s Inter-Services Intelligenc (ISI از جندالله و، متقابلاً قطع حمایت جمهوری اسلامی از بلوچ‏های جدایی‏طلب در پاکستان،
• همدمی آخوندها با مقامات پاکستان بر سر طالبان و، همراهی در کنفرانس بين‌المللی افغانستان در لندن (۲۸ ژانويه ۲۰۱۰ّ)،
• قرار داد فروش گاز به پاکستان و،
• تفاهم‌نامه تجارت بين مرزی که ۳ روز پيش از دستگيری «ريگی» بين جمهوری اسلامی و پاکستان امضا شد ــ
همکاری ميان دستگاه های اطلاعاتی رژيم جمهوری اسلامی و پاکستان (پاکستان هم‫پيمان با آمريکا و غرب) را که پیشتر هم در تحویل برادر ریگی و... وجود داشت، به مدار تازه ای کشيد.

عوامل فوق، در کنار رويارويی اماراتی‌ها با دستگاه اطلاعاتی اسراييل (موساد) بر سر ترور «محمود المبحوح» فرمانده حماس در دوبی، رودست خوردن پاکستانی‌ها از آمریکا با اعلام استراتژی جدید اوباما در افغانستان و زد و بند پنهان رژیم با آمريکا (از جمله بر سر آمريکايی های زندانی شده در ايران)، همه و همه گيرافتادن «عبدالمالک ريگی» را که علاوه بر هویت قومی، از هویت مذهبی (سنی) دم می‌زند، تسريع کرده است.

زدوبند، آدم ربايی و استرداد پناهندگان، از قديم و نديم رواج داشته و نمونه هايی چون ملا مصطفی بارزانی و عبدالله اوجلان پيش روی ما است.
از اهداف سه گانه رژیم (استرداد رهبران مجاهدین خلق، ریگی، و احزاب کردی در کردستان عراق) که در هر مذاکرات، گریزش را می‌زند و روضه‌اش را می‌خواند، دوتای دیگر باقی است و می‌بینیم که شب دراز است و غرب دوچهره کاسبکار هم، به وقت لزوم چشمانش را می‌بندد.
.......................................................................................

جامعه جهانی به جای اینکه جانب مردم بپاخاسته را بگیرد، «ریگی» را پیشکش می‌کند.

گرچه برای خيلی ها، هدف وسيله را توجيه می‌کند و خوب هم توجيه می‌کند اما، هر عمل کثیفی را بنام مبارزه با ظلم نمی‌توان توجیه کرد.

عملکرد «عبدالمالک ریگی» که «بی توجه به مدنیت حاکم بر اندیشه انسان مبارز امروز، تنها تصویر عریان و بیرحم انتقام را نشانه گرفته و بر بوم سیاست‌ش می‌نشاند.» ــ قابل دفاع نیست اما، از حق انسانی و شهروندی او و همرزمانش باید دفاع کرد. باید به ربودن و شکنجه ی او اعتراض نمود و پرسید:
آیا به خطر انداختن جان مسافرین هواپیما و اجبار به فرود یک هواپیمای غیرنظامی خلاف تعهدات بین‌المللی نیست؟
الان که سه روز از ماجرای دستگیری «عبدالمالک ریگی» گذشته نه سازمان هواپیمایی بین‌المللی، نه دولت‌های اروپایی و آمریکایی، نه سازمان ملل، هیچکدام عملیات راهزنی هوایی رژیم را محکوم نکردند.

اینکه ابر و باد و مه و خورشید و فلک، به کار افتادند و شکلات «ریگی» را در دهان رژیم گذاشتند، آیا از یک زد و بند همه جانبه خبر می‌دهد؟ آیا سراغاز یک دوره از تبادلات خواهد بود؟
چرا جامعه جهانی به جای اینکه جانب قیام مردم به جان آمده را بگیرد به یك باره «ریگی» را به آخوندها پیشکش می‌کند؟
به تورانداختن سران اپوزیسیون ایران در دستور کار رژیم جمهوری اسلامی است و آینده نشان خواهد داد استعمار و ارتجاع بازهم به ساز همدیگر می‌رقصند و همنوایی می‌کنند.
برگردیم به «ریگی»
.......................................................................................

عصیان مردم ستمدیده واکنش حق کشی ها و بیداد حکومت جائر است.

در دوم آوریل ۲۰۰۷، صدای آمریکا VOA با نامی که گروه جندالله بر ریگی نهاده بود (رهبر جنبش مقاومت خلق ایران) ــ از وی پرده نمایی کرد.
نام «ریگی» کم کم بر سر زبان ها افتاد و یکى از شبکه هاى تلویزیونى سلطنت طلب بارها وى را «دکتر عبدالمالک» نام داد و حلوا حلوا کرد.
در همان سال ۲۰۰۷ شبکه خبری ABC نیوز، از قول منابع اطلاعاتی آمریکا و پاکستان، راست یا دروغ گزارش کرد که مقام‌های آمریکایی به طور مخفیانه به گروه ریگی توصیه کرده‌اند دولت ایران را بی‌ثبات کند.
در جولای ۲۰۰۸ نیز، یک روزنامه‌نگار آ‌مریکایی به نام «سیمور هرش»، Seymour (Sy) Myron Hersh فاش کرد که مقام‌های کنگره آمریکا به طور پنهانی با تقاضای دولت بوش برای اعطای ۴۰۰ میلیون دلار کمک به گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی و بخصوص ریگی، به توافق رسیده‌اند.

در این واقعیت که در آمریکا و غرب و عربستان سعودی...و، به ویژه در اسرائیل، کسانی بوده و هستند که خواب پیش از ۲۲ بهمن ۵۷ را می‌بینند و پشت شعارهای حقوق بشری موضع می‌گیرند و امثال «ریگی» را هم باد می‌کنند و جلو می‌اندازند تردیدی نیست، اما واقعیت بزرگ تر، ستم رژیم آخوندی است که نه تنها دستاوردهای انقلاب بزرگ ضدسلطنتی را بر باد داده و بالاترین بهره را نصیب شرکت های غارتگر چند ملیتی و مدعیان صاحب اختیاری جهان کرده است، نه تنها حرث و نسل مردم را به تباهی کشیده و غنچه لبخند را بر لبان ستمدیدگان پژمرده است، به تروریسم دولتی و رافضی گری هم لعاب دین و ایمان زده و به ماجراجویی و سنی ستیزی (که آن روی سکه‌اش شیعه ستیزی است)، میدان داده است.

عصیان مردم ستمدیده و توسل به اسلحه و رفتن به کوه و کمر، واکنش حق کشی ها و بیداد حکومت جائر است.
اگر امثال ریگی دفاع از حقوق اهل سنت ایران را پیش می‌کشند و در بلوچستان که احساس برابر بودن با فارس ها خنده ‌دار است ــ همانند قهرمان بلوچ، «دادشاه سفیدکوهی» (دوست محمد)، حرفشان خریدار دارد ــ به انحصارطلبی و ستم دولتی مربوط است و تا در، براین پاشنه می‌چرخد، دهها «ریگی» هم دستگیر شوند، بی فایده است. هر روز غائله ای برپا می‌شود و البته استعمارگران که چون کوسه به فکر ریش‌اند، پشتش می‌روند و تدارک می‌چینند.
.......................................................................................

مشکل اساسی در بلوچستان‏ امثال «ریگی» نیست.
بد و بیراه به «ریگی» و اینکه از اول بدجنس و جیره خوار و شرور و بی سر و پا و نوکر اجنبی بوده، خودگول‌زنی و مردم فریبی است.
عوامل شخصیتی و خانوادگی نمی‌تواند به تنهایی رفتار امثال او را توضیح دهد.
عبدالمالک ریگی یک طلبه در حوزه دینی سراوان بود. چه عواملی باعث می‌شود فردی مثل او جامع المقدمات و سیوطی را کنار بگذارد و خنجر و کلاشینکف بردارد و در کوههای مرزی سه کشور: ایران، افغانستان و پاکستان موی دماغ جمهوری اسلامی شود تا در طی ۶ سال ۴۰۹ کشته و زخمی و ۲۳ اسیر به حسابش واریز شود؟
مشکل اساسی در بلوچستان (سرزمین فقر و بیکاری)، ‏ امثال «ریگی» نیست. ستم و بی‏عدالتی‏ای است که همیشه در آن منطقه حاکم بوده و هم‏چنان دارد با شدت بیشتری ادامه پیدا می‏کند.
از همین رو، بازداشت ریگی، نمی‫تواند پایان سناریوی وحشت و خونریزی، یا دادخواهی و انتقام، در منطقه تلقی شود.
عبدالمالک ریگی نباشد، «محمد ظاهر بلوچ» یا فرد دیگری در میان بلوچها، اسلام سلفی سنی را عَلم خواهد کرد و برخواهد خاست. هم‏چنان که پیش از عبدالمالک هم افراد دیگری بودند.
تا زمانی که ریشه‏ی اساسی حل نشود، آش همان آش و کاسه همان کاسه خواهد بود.
چون زمینه رویش و رشد «ریگی» وجود دارد، در غیابش، انتقام جویی باب خواهد شد و چنانچه سیکل خشونت ادامه یابد، چه بسا گروه موسوم به «جندالله» میدان فعالیت خود را از بلوچستان به داخل ایران هم بکشد...
«بیشترین عملیات گروه جندالله را افرادی انجام داده‫اند که خود را در اثنای عملیات منفجر کرده‫اند، این نشانگر عمق فاجعه‫ی ظلم و ستم در ایران زمین است و تنها راه مقابله با اینگونه سلاحهای انسانی از بین بردن اسباب و عللی است که جوان‌های اهل سنت را مجبور می‫سازد دست به چنین عملیات انتقام جویانه‫ی بزنند.»
عملیات گروه ریگی در حسینیه زاهدان، منطقه تاسوکی در جاده زابل به زاهدان و، کشتن مسافران عبوری در منطقه دارزین...، زشت بود اما زشت تر از آن، رفتار حکومت ظالمی است که به انحصارطلبی و خودبینی خو گرفته است.
«اگر مولوی عبدالقدوس تنها به جرم روشنگری جوانان اهل سنت منطقه‫ی محروم خویش اعدام نمی‫شد، برادر زاده‫ی او هرگز به فکر منفجر ساختن خود در حسینه‫ی زاهدان به هدف گرفتن انتقام خون عموی خود برنمی‫آمد!!»
عیسی به رهی دید یکی کشته فتاده
حیران شد و بگرفت به دندان سر انگشت
گفتا که که را کشتی تا کشته شدی زار
تا باز که او را بکشد آن که ترا کشت
.......................................................................................

آیا ایمان به صبح، جایش را به کفر خواهد داد؟

سر و صدای دستگیری عبدالمالک ریگی، با یکی دو مصاحبه و با مرور زمان، خواهد خوابید و ...، این نیز بگذرد اما لو رفتن و به تله افتادن او سئوالات بسیاری پیش می‌آورد:
• آیا طیف حامیان ریگی با تحویل دادن او احساس کرده اند که با حمایت از جندالله چیزی برایشان نمی‌ماسد و در پی هدفی بالاتر هستند؟
• آیا ریگی می‌تواند هدیه‌ای برای ایجاد اعتماد میان واشنگتن و تهران باشد؟
• چه اتفاقی افتاده که ریگی را به عنوان یک شکلات به جمهوری اسلامی تقدیم کرده و سایه امنیتی را از او سلب نموده اند؟
• آیا جمهوری اسلامی که در دست گروه جندالله گروگان دارد، با عبدالمالک ریگی به تفاهم می‌رسد و در نتیجه جندالله اسرا را آزاد خواهد کرد و سلاح را زمین خواهد گذاشت؟...یا بر عکس، شکنجه و آزار او، بر زخم مردم بلوچ نمک خواهد پاشید؟
• آیا رنج و شکنج زندانیان سیاسی و آنچه در جامعه و دانشگاهها گذشت، در گرد و خاک دستگیری ریگی، گم و گور خواهد شد؟
.......................................................................................

آیا ایمان به صبح، صبح روشنی که از دل شب تار طلوع می‌کند، جایش را به کفر خواهد داد؟ هرگز،
خورشید خواهد دمید، خروسان نيز در سحرگهان آواز نخوانند خورشيد خواهد دميد.

زیرنویس:

«دادشاه»، يكي‌ از نامدارترين ‌چهره‌هاي‌ ملي‌ در تاريخ‌ معاصر بلوچ‌ است.‌


دادشاه سفیدکوهی، از منطقه سفیدکوه واقع در مکران بلوچستان بود. بر اثر ستم خوانین، با آنان جنگید و با حمایت حکومت پهلوی از آنان، مبارزه دادشاه سمت و سوی ضدرژيمی پیدا کرد.
دولت مرکزی مدام نقشه می‌ریخت تا او را از سر راه بردارد اما به جایی نمی‌رسید، تا اینکه با سران محلی رویهم ریخت و به وسیله آنان کلکش را کندند.
بر اثر خیانت خوانینی که صحبت از مذاکره و گفتگو با دادشاه کرده بودند، در ۲۱ دی ماه ۱۳۳۶ او را به کمین گاه کشیدند و به رگبار بستند.
دادشاه تا امروز يكي‌ از نامدارترين ‌چهره‌هاي‌ ملي‌ در تاريخ‌ معاصر بلوچ‌ است‌ و زندگي‌ و مبارزه‌اش‌ در ترانه‌ها و سرودهاي‌ بيشمار نقل‌ مي‌شود و در سرتاسر بلوچستان‌ ورد زبان‌ مردم‌ است.‌ مبارزه دادشاه تأثیر زیادی بر ادبیات و تاریخ شفاهی بلوچها گذاشته است.

برخی از دوستداران عبدالمالک ریگی (که وی را مولوی خطاب می‌کنند و بزرگ می‌شمارند)، می‌گویند نباید چهره قهرمان جوان و مردمی بلوچستان خدشه دار بشود و عبدالمالک ریگی با «دادشاه» که بلوچ کش و ضعیف کش بود، مقایسه شود.

یادآوری کنم که در اوايل سال ۱۳۳۶ ه. ش. مأمورين آمريكايي و ايراني «اصل چهار» Point Four Program توسط گروه دادشاه كشته شدند و همین عامل، باعث فشار آمریکا بر دولت ایران شد تا کار دادشاه یکسره شود.

«كويين كارول» رئيس اداره اصل چهار كرمان و همسرش «آنيتا كارول»، «برستيل ويلسن»، مشاور حوزه عمران... «مهندس محسن شمس» (معاون ايراني ويلسن) و «هراند خاكچيان»، راننده جيب استيشن از اتباع كشور ايران، هنگام عبور از «تنگ سرحه» همگي به دست دادشاه و يارانش به قتل رسيدند.
.......................................................................................
«سیمورهرش»، روزنامه نگار و نویسنده آمریکایی افشا می‌کند.

سیمور مایرون هرش (Seymour (Sy) Myron Hersh) که مقالاتش معمولاً در نشریهٔ نیویورکر The New Yorker منتشر می‌شود، از روزنامه نگاران و نویسندگان آمریکایی است که موفق به کسب جایزه ادبی پولیتزر شده است.
او در سال ۱۹۶۹ از کشتار حدود سیصد تا پانصد نفر از غیرنظامیان ویتنامی توسط سربازان آمریکا و همینطور دودوزده بازی ارتش آمریکا در این مورد در روزنامه‌های ایالات متحده گزارش داد.
این گزارشها احساسات ضد جنگ ویتنام را در آمریکا برافروخت.

سیمور هرش با نوشتن مجموعه مقالاتی نشان داد که شکنجه‌کردن زندانیان عراقی برخلاف ادعای دولت آمریکا که اینکار توسط چندین سرباز آمریکایی «سرخود» انجام شده، با اطلاع بالادستی‌ها بوده‌ و دفتر دونالد رامسفلد وزیر دفاع آمریکا از آن خبر داشته است.

در جولای ۲۰۰۸ «سیمورهرش»، فاش کرد که مقام‌های کنگره آمریکا به طور پنهانی با تقاضای دولت بوش برای اعطای ۴۰۰ میلیون دلار کمک به گروه‌های مخالف جمهوری اسلامی و بخصوص ریگی، به توافق رسیده‌اند.

PREPARING THE BATTLEFIELD
The Bush Administration steps up its secret moves against Iran.
by Seymour M. Hersh July 7, 2008

Late last year, Congress agreed to a request from President Bush to fund a major escalation of covert operations against Iran, according to current and former military, intelligence, and congressional sources. These operations, for which the President sought up to four hundred million dollars, were described in a Presidential Finding signed by Bush, and are designed to destabilize the country’s religious leadership. The covert activities involve support of the minority Ahwazi Arab and Baluchi groups and other dissident organizations…
http://www.newyorker.com/reporting/2008/07/07/080707fa_fact_hersh

.......................................................................................

دستگیری چهار نفر در فرودگاه مناس Манас در رابطه با ریگی؟

هواپیمایی که «ریگی» با آن پرواز می‌کرد، وقتی در فرودگاه بین‌المللی مناس Манас اصلی‌ترین فرودگاه‌ کشور قرقیزستان (در ۲۵ کیلومتری شمال غربی بیشکک) به زمین نشست، نیروهای امنیتی آن کشور وارد هواپیما شدند و ۴ نفر را از میان مسافرین با خود بردند.

آیا دستگیری آنان در رابطه با لو رفتن ریگی بود؟
بخشی از گزارش روزنامه کمرسانت “Коммерсантъ» روزنامه پرنفوذ اقتصادی در کشور روسیه در مورد عبدالمالک ریگی
گزارش مزبور که پنج شنبه ۲۵ فوریه ۲۰۱۰ توسط الکساندر رئوتوف Александр Реутов / بک اوروزالیف Бек Орозалиев تهیه شده، به دستگیری ۴ مسافر هواپیما در فرودگاه «مناس» نیز، اشاره می‌کند. این روزنامه عکسی هم از مسافران هواپیما دارد که دارند اعتراض می‌کنند. گویا در فرودگاه بندرعباس، مامورین امنیتی جمهوری اسلامی دقیقا می‌دانستند ریگی و دوستش کجا نشسته اند، مستقیم سراغشان رفته و دستبند می‌زنند...

Примечательно, что после прибытия злополучного Boeing в Бишкек первыми на борт лайнера поднялись сотрудники киргизских спецслужб. Как рассказал "Ъ" источник в аэропорту "Манас", они арестовали четырех пассажиров. Однако не ясно, связан ли их арест с задержанием Абдолмалека Риги. Известно лишь, что в связи с принудительной посадкой своего самолета власти Киргизии никаких претензий Ирану не высказали.
http://www.kommersant.ru/doc-y.aspx?DocsID=1327742

Газета «Коммерсантъ» № 32 (4332) от 25.02.2010

هدف وسيله را توجيه می‌کند خوب هم توجيه می‌کند !

در برابر تز «الغايات تبرر الوسیله‏» که امثال ابوجهل و ابوسفیان رواج می‌دادند که همان «هدف وسیله را توجیه می‌کند» ماکیاول است، امثال محمد و علی معتقد بودند «الغايات النبيلة لا تبرر الوسائل غير النبيلة» یعنی نمی‌توان به هدف‌های شريف با وسائل غير شريف دست يافت.
در دیدگاه علی، استفاده از ابزار زشت برای رسیدن به پیروزی جایی نداشت. او بارها سوگند یاد کرد که چنین روشی را پیشه نخواهد کرد و تا زنده بود حتا در سخت ترین شرایط نبرد، چنین کاری نکرد و رهروانش را از انجام آن پرهیز داد.
مارکس نیز معتقد بود هدف (انسانی) وسیله (انسانی) را توجیه می‌کند. این یکی از زیباترین جملاتی است که اندیشمند بزرگ کارل مارکس نیز گفته و مرتجعین تاریخ با ناصادقانه ترین شیوه‌ها سعی در وارونه جلوه دادن معنی و قلب مفهوم عمیق آن کرده‌اند. آنانی که مفهوم زبان را می‌شناسند و به ویژه آن‌هایی که به عمق نگاه انسانی مارکس واقفند، می‌دانند که او چه می‌‌گوید. اتفاقاً بر عکس آنچه که به غلط متداول است، مارکس معتقد است که یک آرمان انسانی و یک هدف انسانی از آنجا که انسانی است به وسایل و ابزار انسانی نیز متوسل می‌شود. یعنی این هدف زیبا، نیازمند به کار گیری ابزار زیبا نیز هست. این هدف است که وسایل رسیدن به آن را توجیه می‌کند. امکان ندارد شما از طریق به کارگیری ابزار و وسایل خوب و زیبا به یک هدف زشت و غیر انسانی برسید. در این جا باز تأکید می‌کنم، هیچ‌گاه نمی‌توان برای رسیدن به یک هدف خوب و انسانی از اهداف غیر‌انسانی و زشت استفاده کرد.
«آن کس که وابستگی‌های سیاسی و ایدئولوژیکش را نفی کند خود را نفی می‌کند» ایرج مصداقی
http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?kategori=goftogoo
.......................................................................................
در برابر ستمگر و غیر ستمگر، رکوع و سجود ممنوع

آب گفت آلوده را در من شتاب
گفت آلوده که دارم شرم از آب
آب گفت این شرم بی من کی رود
بی من این آلوده کی زائل شود؟

اگرچه آنچه تعئین کننده‌است، نتیجه رابطه‌است (نه خود رابطه)
اگرچه رویارویی با دشمن گاه مذاکره با او را اجتناب ناپذیر می‌کند و نمونه های تاریخی از صلح حدیبیه و ولایت عهدی علی بن موسی رضا گرفته تا تنظیم رابطه امثال لنین و هوشی مین و عرفات...پیش روی ما است اما، زمین زدن دشمن، توجيهی برای دوّلا و راست شدن‌های مبتذل، آنهم نزد قاتلين پاک‌ترين فرزندان اين ميهن ستمديده، نبوده و نيست.
آنچه گاه ديپلماسی انقلابی می‌خوانيم چيزی جز همان فتوای «ريش و شامپو»، نيست که ‌اگر سياست و مصلحت ايجاب کند ريش، و البته سبيل را هم، در ... خر فرو کنيم و چون کار از کار گذشت بيرون آريم و گلاب زنيم و نماز، يا سرود انترناسيونال خوانيم...

«آيا به من دستور می‌دهيد برای پيروزی خود، از جور و ستم... استفاده کنم؟!
به خدا سوگند! تا عمر دارم و شب و روز برقرار است و ستارگان از پی هم طلوع و غروب می‌کنند، هرگز چنين کاری نخواهم کرد.
أَتَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ! وَاللهِ لاَ أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَميرٌ وَمَا أَمَّجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً!
نهج البلاغه، خطبه ۱۲۶
در برابر ستمگر و غیر ستمگر، رکوع و سجود ممنوع است.
«آن نمی‌دانم چه‌ی نمی‌دانم کجای همیشه موجود»، که به قول «آندره ژید» نمی‌توان او را در جائی جز همه جا دید ــ حسابش جدا است امّا، باور کنیم و من به‌ این به ‌اصطلاح «کفر»، ایمان دارم که آن حی لایزال نیز ـ برتر از سئوال نیست...
همنشین بهار

hamneshine_bahar@yahoo.com



google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


محمود
2011-01-09 18:54:04
با سلام
برای شناحت بیشتر ازماهیت الله قلی جهانگیری نامه او به حمینی را مطالعه بکنید.
متن کامل نامه الله قلی جهانگیری به خمینی

محضر حضرت آیت الله العظمی امام خمینی

حترام خاطرتان را به مطالب زیر معطوف میدارد. حوادثی در فارس در شرف وقوع است و جریاناتی زیرکانه در سر سودای بدست گرفتن قدرت و تحکیم موقعیت آمریکا در ایران را دارند که هر فرد علاقه مند به سرنوشت ایران و دوستداران انقلاب و حفظ دست آوردها و تعمیق و تحکیم آنرا با توجه به عملکرد مقامات مسئول که در ظاهر ابراز علاقه به برقراری جمهوری اسلامی مینمایند دچار حیرت و سردرگمی نموده است. بهنگام ورود خسرو قشقائی به فارس بخاطر تأیید امام و داشتن سمت نمایندگی و سوابق طولانی در دوستی با مصدق عشایر قشقائی با توجه به صداقت و پاکی خود تصور میکردند که شاید خسرو مهره مطلوبی در ماشین انقلاب و خدمتگزار مفید برای آنان خواهد بود. لیکن هنوز چند ماه از ورودش نگذشته بود که با انجام چند حرکت و مهمتر از همه حمایت از ستمگران فارس به دهقانان و عشایر جنوب نشان داد که دشمن آشتی ناپذیر آنان و دوست وفادار آمریکاست. از همان زمان با وجود مخالفت مقامات مسئول مملکتی عشایر دهها تظاهرات در سراسر فارس و اصفهان بر علیه خسرو قشقائی برگزار نمودند. و با اتحاد و یکپارچگی خود مانع از به ثمر رسیدن توطئه آنان در سمیرم و ایجاد جنگ در جنوب گردیدند. اما با کمال تاسف بخاطر حمایت تعدادی از روحانیون در فارس و تهران و جناحی از حاکمیت از وی به درخواستهای متعدد عشایر وقعی گذاشته نشد. زمستان گذشته تمامی خوانین جنوب را مسلح نموده و صراحتا به آنها میگوید که هیچ نگرانی از بابت عکس العمل دولت نداشته باشید جواب مقامات تهران و فارس با من. شما طوایفی را که حاضر به سر تسلیم فرود آوردن در مقابلمان نیستند مورد هجوم قرار دهید. که ثمره این عملیات غارت ده ها خانوار و بخصوص دو طایفه جانبازلو و نفر در ماهور میلاتین است.


بدنبال این هجوم تمامی عشایر، دهات و بلوکات در فارس و اصفهان دست به تظاهرات و تحصن و اعتصاب زده و خواهان سرکوب خوانین ضدانقلاب گردیدند. لیکن حمایت مردانی قدرتمند در حاکمیت و در فارس از آنان مانع رسیدن عشایر به خواستشان گردید و مقامات مسئول بجای رسیدگی به خواستهای مشروع غارت شدگان آنان را قاتل ایازخان قلمداد نمودند در حالیکه به شهادت تمامی مردم ستمدیده فارس این عنصر فاسد در اثر مقاومت مردم و دفاع از جان و مال و ناموسشان که مورد تهاجم خوانین به فرماندهی وی و رهبری خسروخان قرار گرفته بود معدوم گردید و اگر قاتلی میخواستند برای او بتراشند تمامی مردم مستضعف فارس را می بایست بازداشت مینمودند. خوانین که در آغاز روشنفکران عشایر و طوایف آگاه را بخاطر از بین بردن موانع اصلی از سر راه مقاصد آتی به بهانه مبارزه با کمونیزم و مبارزه با رعیت های نمک نشناس مورد حمله قرار میدادند تابستان امسال بی پرده و با حمایت آمریکا اعلام نمودند که ما خواستار سرنگونی حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و برقراری حکومتی متمایل به غرب هستیم. و اینک با کمکهای مالی که از آمریکا و سرمایه داران وابسته داخلی و لیبرالها دریافت مینمایند صدها مزدور مسلح در فارس جمع آوری نموده و با دستوراتی که از ناوگان آمریکا در دریای عمان دریافت می دارند در جهت پیشبرد نقشه های ایران برباد ده شان تلاش مینمایند. اینجانب بهنگام هجوم خوانین به ماهور و مقاومت عشایر در مقابل آنان طی نامه ای به آقای علی دانش منفرد استاندار وقت فارس هشدار دادم که آنان قصد درگیر کردن مردم با پاسداران و ایجاد آشوب در فارس و بهره برداری از آن در جهت اهدافشان را دارند. دلیل محکمی هم داشتم زیرا آنها صراحتا گفته بودند که اگر ما روشنفکران عشایر و طوایفی را که از ما فرمان نمیبرند سرکوب نمائیم بدون نگرانی داخلی شورشمان را پیگیری نموده ادامه آن باعث دخالت آمریکا از جنوب خواهد شد. امکان دارد که آیت الله خمینی برای مقابله با این هجوم از شمال کمک بخواهد. ما تا حدود اصفهان را اشغال خواهیم کرد از اصفهان به بالا مال خمینی و یارانش.


یکی از مسئولین سیای آمریکا یا مشاوران امنیتی کارتر اظهار داشته بود (ما باید با تحریک دو ایل بزرگ بختیاری و قشقائی و شیوخ عرب که در حوزه های نفتی مستقر بوده و بدور از دسترس آنارشیستهای تهران هستند جنوب را به آشوب کشیده و مناطق نفت خیز را اشغال نمائیم) حرکات خسرو قشقائی و مدنی و سرداران سیستان و بلوچستان چیزی جز تلاش در جهت جامه عمل پوشاندن به این نقشه های شوم نیست. متاسفانه دولت نیز با عملمکردهایش نشان داده است که نه توانائی مبارزه قاطع با امپریالیزم آمریکا و ایادی داخلی اش را داشته و نه یارای از بین بردن مشکلات اقتصادی و سیاسی که زمینه را برای رشد چنین نطفه های شومی فراهم می نماید را دارد. از یکطرف سرمایه داران وابسته به آمریکا به احتکار مواد غذایی و مورد نیاز مردم پرداخته و بکمک تحریم اقتصادی کشورهای امپریالیستی باعث گرانی سرسام آور و بالا رفتن هزینه زندگی گشته اند. و این گرانی و کسادی و فشارهای سیاسی را یکجا به رهبری نسبت میدهند و از طرف دیگر با مسلح نمودن ایادی شان نظیر اویسی و پالیزبان و تسلیح و تجهیز نوکرانشان در فارس و کرمان و بلوچستان و ایجاد تزلزل در ارکان حکومتی میروند تا زمینه را برای کودتا چه به شکل خزیده و یا نظامی هموار نمایند و اگر نتوانستند در کل ایران حکومتی طرفدار غرب بروی کار آورند دستکم جنوب را از ایران جدا سازند. در حالیکه مملکت چهار نعل بسوی یک چنین پرتگاهی میتازد عدم برخورد صحیح و اصولی مقامات مسئول با مسائل مملکت و از جمله حل مسالمت آمیز مسئله کردستان از طریق به رسمیت شناختن حقوق قانونی آنان در چارچوبه کشور ایران و فشارهای بی دلیلی که جهت محو آزادیهای اساسی توقیف مطبوعات و دخالت بی رویه ای که در جزئیات زندگی مردم به عمل می آید راه را برای گسترش تبلیغات آنان در جامعه و دلسرد نمودن مردم از انقلاب فراهم می نماید. در حوزه اقتصاد نیز بجای قطع کامل روابط اقتصادی سیاسی و نظامی با آمریکا و کشورهای استثمارگر اروپایی و برقراری روابط با کشورهای غیراستثمارگر و از بند رسته بی برنامگی بر جامعه حاکم است. تزلزل و تردید مقامات دولتی و نداشتن برنامه های چاره ساز باعث شده است تا سیاسیون و برنامه ریزان وابسته بجای حل این مشکلات مسائلی را اصل نشان داده و بمیان آورند که در اقتصاد و سیاست فرع هم به حساب نمی آیند. نتیجه آنکه مردمی که بخاطر دگرگونی بنیادی زندگی خویش چه در حوزه اقتصاد و چه مسائل روبنائی انقلاب نمودند هر نوع ندای آزادیخواهانه آنها بدست افراد غیر مسئول در گلو خفه شده و بجای سرکوبی ضدانقلابیون، انقلابیون از میدان بدر شدند و از نظر اقتصادی نیز علاوه بر بیکاری سیگار پاکتی سه تومان را بیست و هشت تومان میخرند.


اجازه بدهید تا وضعیت خود و قبیله ای را که در ایل قشقائی در آن زندگی میکنم برایتان تشریح بنمایم تا متوجه وضعیت حاکم بر فارس بگردید. طایفه ما شش سال قبل از انقلاب بخاطر فشارهائی که بآن وارد میشد و بخاطر حضور تنی چند روشنفکر بالنسبه آگاه و متوسط پی به ماهیت رژیم شاه برد البته تا آن تاریخ خود من بعنوان یک فرد طایفه بخاطر قرار داشتن در قشر متوسط جامعه ایلی و خصائلی که این در میان بودن در انسان بوجود می آورد تزلزل ها و تردیدهایی داشته و در گذشته اشتباهاتی نیز مرتکب شده ام. اما برعکس خیلی از انقلابیون 57 که به صف انقلاب پیوستنشان بعد از ۲۲ بهمن بود و اکنون صاحب مقام و موقعیت گشته و ادعا مینمایند که از هنگام تولد شعار مرگ بر شاه میداده اند طایفه ما کلا از سال ۵۲ به بعد شعار جاوید شاه را به مبارزه بر علیه شاه تبدیل کرده و در انقلاب نیز بیش از هر طایفه دیگری در فارس دخالت مستقیم داشته و حتی تعدادی از افراد طایفه در ۲۰ و ۲۱ و ۲۲ بهمن خود را به تهران، شیراز و اصفهان رسانیدند تا از انقلاب مسلحانه دفاع نمایند. پس از انقلاب نیز بیش از هر طایفه دیگری در فارس در مقابل عوامل آمریکا و خوانین مزدور قشقائی ایستادگی نموده است. امسال نیز در تمامی تظاهرات بر علیه خوانین در صف مقدم جای داشته و همراه با دیگر طوایف و عشایر آگاه و وطن دوست و هوادار انقلاب به خوانین ثابت نموده که جائی در فارس و در میان مردم ندارند و بهمین دلیل بیشترین لطمات را از خوانین دیده و اکنون نیز تهدید به غارت شده است. اما با کمال تاسف تک تیر حمله مقامات مسئول و بخصوص سپاه پاسداران بجای آنکه متوجه ناصرخان و خسروخان و خوانین ضدانقلاب باشد متوجه طایفه ماست. یعنی دقیقا خواست ناصرخان و خسروخان را که سرکوبی طوایف مخالف آنهاست اجرا مینمایند. تابستان امسال که ناصرخان و خسروخان قصد استقرار در ناحیه کمانه سمیرم را داشتند صدها جوان قبایل مختلف دره شوری مسلحانه در مقابل خوانین ایستاده و یا اعلام آمادگی برای مقاومت در مقابل آنان نمودند تا مانع از حضور آنان در منطقه شوند و سپس از فرماندار سمیرم تقاضای برپائی تظاهرات در سمیرم نمودند که اینک متن نامه و جواب فرماندار را در همین نامه برایتان مینویسم.


بسمه تعالی - فرماندار محترم شهرستان سمیرم با نهایت احترام ما افراد طایفه جانبازلو و دره شوری بمنظور اعلام پشتیبانی خود از مردم سمیرم و آمادگی در جهت سرکوبی جیره خواران امپریالیزم آمریکا یعنی خوانین مزدور قشقائی که بر علیه خط ضدامپریالیستی امام خمینی و تمامیت ارضی ما توطئه می نمایند از آنجناب تقاضای صدور اجازه راهپیمائی در سمیرم و قرائت قطعنامه ای را که در اینمورد تنظیم نموده ایم داریم. با تقدیم احترام طایفه جانبازلو

جواب فرماندار - ضمن تشکر برادران مجازند تا قطعنامه خود را در روز جمعه ۵۹-۴-۶ به مضمون پشتیبانی در جهت سرکوبی خوانین قرائت نمایند. ۵۹-۴-۴

لازم به یادآوری است که گرداننده این تظاهرات یکی از فرزندان شریف ایل قشقائی و طایفه ما به نام علی باز جانبازلو زندانی رژیم پیشین بود که بدنبال این راهپیمائی چند هزار نفره از طرف خوانین پیامی به مضمون زیر دریافت مینماید. ما به هر نحوی شده است تو را از سر راهمان برخواهیم داشت حتی اگر بوسیله پاسداران باشد، زیرا ما در همه جا نفوذ داریم. امام دردآور است ذکر این مطلب که چند روز بعد از این تظاهرات تعدادی از جوانان طایفه دره شوری دستگیر و زندانی و از جمله خود من سخت تحت تعقیب هستیم در حالیکه در همان تاریخ بار دیگر طی نامه ای حمایت خود را از امام در مبارزه علیه آمریکا و ایادی داخلی اش اعلام نموده بودیم و شرم آورتر از آن اینکه علی باز جانبازلو در دوم شهریور ماه جاری یعنی درست یک ماه پس از تهدید خوانین در حمله بدون دلیل پاسداران شهرضا به دهکده ما که اکثر آنان را فرزندان خوانین و ایادیشان تشکیل میدادند با دست خالی و بدون گناه به ضرب گلوله خوانینی که ملبس به لباس پاسداری بودند ناجوانمردانه شهید شد.

تعجب اور است شنیدن اینموضوع که بعضی از فرزندان خوانین به همراه پدر در اردوی ناصرخان مسئول کشتن پاسداران اند و برادری دیگر ملبس به لباس پاسداری گشته و مخالفین خط خسروخان را بعنوان کمونیست شکار مینمایند. امام برای ما هزار بار مردن بهتر از دیدن و شنیدن چنین اوضاعی است. برای آنکه بیش از این مزاحم اوقاتتان نگردم یکبار دیگر صراحتا اعلام مینمایم که ما از مبارزه امام بر علیه آمریکا و کوشش در جهت قطع روابط اقتصادی سیاسی و نظامی با کشورهای امپریالیستی و ایجاد ایرانی آزاد و مستقل و سرکوب عوامل آمریکا در فارس قاطعانه حمایت نموده و هرگونه درگیری داخلی و دامن زدن به اختلافات درون مردم را خدمت به امپریالیزم میدانم از آنجا که دستهائی در کار است تا با ایجاد درگیری بین مردم و پاسداران جنگ جدیدی را به مردم فارس تحمیل نماید و تمامی تلاش ما در جهت جلوگیری از تحقق چنین خواست شومی است از امام امت تقاضای صدور دستور اکید به پاسداران در مورد اعمال بی رویه ای که باعث محدودیت آزادی قانونی مردم ایران میگردد و جلوگیری از نفوذ خوانین و ایادی شان در این نهاد برخاسته از انقلاب و دستگیری و مجازات شرکت کنندگان در توطئه قتل علی باز جانبازلو و منع تعقیب افراد انقلابی و بیگناه را داریم.

با احترام الله قلی جهانگیری قشقائی - امضاء ۱۳۵۹/۶/۶
د.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد