logo





"ریشه یابی حضور ناموفق سبزها در ۲۲ بهمن"

يکشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۸۸ - ۱۴ فوريه ۲۰۱۰

سیاوش رضائیان

sivash-rezaeian.jpg
به باور من ما نباید به واکاوی این موضوع بپردازیم که "چرا حکومتی ها زیاد بودند؟" بلکه باید در پی پاسخی برای این مسئله بود"چرا سبزها کم بودند؟".
خودمان را فریب ندهیم نمایشی موفق از سبزها را شاهد نبودیم و این موضوع را هم نمی توانیم به یک فرد یا گروه یا طیفی نسبت دهیم. دلایلی که نگارنده برای کم تعداد بودن سبزها در روز ۲۲ بهمن برمی شمارد به ترتیب زیر می باشد:
۱. موسوی و کروبی را نمی توان رهبران تشکیلاتی جنبش دانست و قریب به اتفاق تاکتیک هایی که در طی مسیر جنبش سبز بدان عمل می شود توسط شهروندان عادی ویا فعالین مدنی مطرح می گردد. سرکوب نامتناهی در هشت ماه اخیر سکوت بسیاری از فعالین داخل کشور را به همراه داشته و در نتیجه پروژه ها و شعارهای برامده از خارج کشور خودنمایی کرده و در پاره ای از موارد در خیابانهای ایران به منصه ظهور در می ایند.البته این جانب قائل به مرزبندی بین داخل و خارج نیستم اما باید پذیرفت کسانی که سال ها از ایران دور بوده اند و بخصوص با شرایط عینی امروز جامعه ی ایران بطور کامل اشنا نیستند نمی توانند سازماندهندگان اعتراض های کف خیابان باشند. بعضی از انقلابیون ۵۷ که سودای انقلابی دیگر را در سر می پرورانند از انسوی مرزها و از طریق سایت ها و شبکه های ماهواره ای پربیننده مدل هایی را مطرح می نمایند که از قابلیت اجرایی چندانی برخوردار نمی باشند. و حتی عده ای خود را در قامت سخنگو یا مرتبطین جنبش دیده و اظهارنظرهایی بر خلاف اساسنامه ی نانوشته ی جنبش سبز می نمایند. البته نقش بسیاری از این عزیزان در مبارزات ازادی خواهی مردم ایران قابل چشم پوشی نمی باشد و تاریخ نیز در این مورد به قضاوت خواهد نشست ولی این مفروضات ما را از نقد این عزیزان باز نمی دارد-
۱-۱محسن سازگارا در برنامه ی تفسیر خبر ۱۴ بهمن به شیوه ی خاص خود این استراتژی را مطرح می کند:"بعضی از شهروندان تصمیم گرفته اند همانند اتفاقی که در رومانی افتاد محمود احمدی نژاد را در میدان ازادی دستگیر نمایند" و هم زمان در شبکه های اینترنتی نیز این موضوع مطرح می گردد. مطمئنا طرح این موضوع ان هم در برنامه ای که همگان واقفند که میلیون ها بیننده دارد و حداقل توده ی مردم از ان تاثیری ژرف می پذیرند از دو جنبه باعث ایجاد تردید در شهروندان و همچنین ریزش نیرو می گردد:
۱-۱-۱ بسیاری بدرستی این تصمیم را هرچه رادیکال تر شدن وحتی خشونت امیز شدن این جنبش قلمداد می کنند وبا این عمل مخالفت می ورزند مگر نه این که هیچ سیاستمداری با ان محافظان و طرفداران به راحتی تسلیم اپوزوسیون نمی شود؟
۱-۱-۲. سری دوم شهروندانی که فی نفسه با این طرح انقلابی مشکلی ندارند اما با تصور این که اجرای این طرح باعث خشونت بسیار شدیدتر از جانب حکومت می گردد و کشته های بسیاری برجای خواهد گذاشت از حضور خود و خانواده امتناع میورزند.
۱-۲. در بعضی سایت های تاثیرگذار مثل جرس مدل هایی از جمله "تروا" ارائه می گردد که از پختگی کامل برخوردار نمی باشد و این جاست که این سوال مطرح می گردد که از معدود مواردی که موسوی راهکاری تشکیلاتی ارائه می دهد و به صراحت از معترضین می خواهد با "حفظ هویت" به خیابان بیایند چرا پروژه ای غیرعملی بمانند "تروا"مطرح می گردد؟ احتمالا دلیل طراحان این بوده که اگر معترضان نمادها یا پلاکاردهاو...را از ابتدا نشان دهند بازداشت یا ضرب و شتم می شوند اما طبق همین مدل هم در یک لحظه ای(احتمالا در زمان شروع سخنرانی) سبزها باید نمادها را بر می افراشتند با چه منطقی در ان بازه ی زمانی(شاید هم مکانی) سرکوب وجود ندارد؟ و اصولا چگونه سبزها باید یکدیگر را شناسایی می نمودند. از بندبند این مدل براحتی می توان استدلال نمود که طراح این پروژه ان چه در کف خیابان های امروز ایران می گذرد را از نزدیک لمس نکرده است؟
و هم چنین در حالی که یکی از رهبران جنبش (مهدی کروبی) زمان و مکان حضور خود در راهپیمایی را بطور دقیق اعلام می کند شهروندان را به حضور در میدان ازادی ترغیب می نمایند.
"سبزها به سمت میدان ازادی حرکت کنند و با شروع سخنرانی احمدی نژاد به او پشت کنند در مسیری برعکس مسیر قبلی حرکت نمایند" این هم ایده ای بود که "جرس" بهمراه عدهای از فعالین اینترنتی ان را مطرح نمودند ایا با گذشت ۸ ماه از عمر جنبش سبز هم چنان باید نقشی سلبی را برای جنبش متصور بود و ایا با وجود دستاوردهای عظیمی که جنبش سبز در این مدت کسب نموده حداکثر کارکردش در این روز نیمه تمام ماندن سخنرانی احمدی نژاد و خودنمایی در مقابل چند خبرنگار خارجی بود؟ ایا بهتر نبود سبزها در مکانی دیگر تجمع می کردند و مانع از سوء استفاده های احتمالی می گشتند؟
۲. اظهارنظرها و بیانیه های کروبی و موسوی در هفته های منتهی به سالگرد انقلاب ۵۷ از جانب بخشی از جامعه که از قوای تحلیلی کمتری برخوردار است "عقب نشینی" و یا حتی "سازشکاری" تلقی شد. البته اتخاذ بعضی مواضع بینابینی که تفاسیر دوگانه از ان ها منتج می گردد نیز بر این ذهنیت دامن زد و تجربه ی بزرگی برای سران جنبش بود که با اتخاذ این رویکرد نیز حاکمیت از شدت فشار و سرکوب نمی کاهد. بلکه زمانی که دو طرف با برسمیت شناختن یکدیگر بر سر میز مذاکره نشستند می توانند امتیازهایی دهند و امتیازهایی بگیرند. شاید اگر ان زمان موسوی وکروبی بطور رسمی احمدی نژاد را "رئیس دولت" نظام بنامند و وی را مسئول شرایط بحرانی اقتصادی سیاست خارجی و...اعلام نمایند ودر مقابل امتیازهایی دریافت نمایند این صحبت ها برای کل جامعه قابل درک تر می بود.
۳. سرکوب بی سابقه در این هشت ماه بسیاری از فعالین سیاسی مدنی و دانشجویی را از تاثیرگذاری بر جامعه محروم نموده بسیاری بازداشت شده اند و قبل از ازادی تعهدهایی مبنی بر عدم فعالیتشان را امضا نموده اند (و غالبا منتظر احکام دادگاه می باشند) عده ای زیادی هنوز در بازداشت بسر می برند و بخشی نیز بارها و بارها به نهادهای امنیتی احضار گردیده اند و البته عده ای نیز با رویت این شرایط سکوت را ترجیح داده اند .مسلما هرچه که شعار "هر شهروند یک ستاد" یا "هر شهروند یک رهبر" را سر دهیم نمی توانیم تاثیرگذاری فعالین باتجربه تر بر جامعه را کتمان نماییم.
۴. احکام سنگین حبس و بخصوص چند حکم اعدامی که برای معترضین صادر گردید و دو حکمی که به اجرا درامد-حتی اگر محکوم شدگان به اعدام از معترضین پس از انتخابات نباشند- را می توان دلیلی بر خودداری بخشی از شهروندان از حضور در راهپیمایی دانست.
۵. محروم ماندن درصد زیادی از شهروندان از شبکه های خبری تحلیلی voa, bbc (بدلیل ارسال پارازیت) که بعنوان الترناتیو صدا و سیمای ضرغامی عمل می کردند نیز عاملی تاثیرگذار می باشد.
۶. بنظر می رسد با توجه به اطلاعیه ی نگران کننده ی مرکز امار ایران درخصوص خط فقر و شرایط پیشرو جنبش سبز نیاز به رویکردی دقیق و منسجم در مورد شرایط اقتصادی دارد که البته در صحبت های اخیر مهندس موسوی تا حدی به این موضوع پرداخته شده است.
گفتمان غالب در درون جنبش سبز دموکراسی از نوع لیبرال هست و باید با پرهیز از هرگونه انقلابی گری و خشونت طلبی و همچنین تعیین ننمودن بازه ی زمانی! برای این جنبش اجتماعی به سمت رویای صد ساله ی خویش گام برداریم.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


2010-02-15 19:07:16
Nasim Sadeghi‎
من فکر نمیکنم که جنبش سبز در ۲۲ بهمن شکست خورد ، بر عکس وقتی حکومت کودتا تا بن دندان مسلح و با بسیج تمام نیروهایش از سراسر کشور به میدان می آید ، یعنی با تمام وجود از این جنبش در هراس است ...
کمی واقع بین باشیم ... نه تلویزیونی ، نه رادیویی و نه تشکیلات منسجمی ... چگونه میخواستیم کاری کنیم که حکومت کودتا متوجه نشود ولی همه ی سبز ها بفهمند؟
گر چه نقد خود خوب و پسندیده است و موجب خواهد شد در آینده کمتر هزینه بدهم اما در ضمن مراقب باشیم در دام کودتاچیان سبز نما نیفتیم...

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد