یاید تمامش کنیم. این آیههای یأس که در پی 22 بهمن برخاسته است را باید تمام کرد. باید در مقابل حقارتهای تئوریزه شدهیی که حالا بانگ برداشتهاند جنبش شکست خورده است، ایستاد. باید شادی آن خوشنشینانی را که حالا همنوا با حنجرههای حکومت اسلامی برای مرگ جنبش ضیافت بر پا کردهاند بر هم زد. ما خسته نشدهییم. هرچند به مبارزان موسمی حق میدهیم خسته شده باشند، هرچند 22 بهمن چنان که آرزویش را داشتیم نبود با این همه همین 22 بهمن را میتوانیم به آموزهیی بدل کنیم که ما را در تداوم مبارزه یاری دهد.
بدبینی بینش، خوشبینی اراده
ما از 22 بهمن آموختیم که تبلیغاتمان را با ظرفیت جنبش هماهنگ کنیم. آنهایی که شعار فتح صدا و سیما و خانهی خامنهیی را میدادند بیش از همه در ایجاد توهم نسبت به مرحلهیی که جنبش در آن قرار دارد مقصر بودهاند.
اگر باور بر اینکه هیچ ارادهی مرکزی و غالبی بر این جنبش مسلط نیست در ما درونی شده باشد و اگر در اساس خودمان لااقل فهمیده باشیم وقتی از جنبشی افقی و بدون رهبری سخن میگوییم، از چه سخن گفتهییم باید این را دانسته باشیم که یکی از خصوصیات چنین جنبشی پیشبینیناپذیری آن است. نفهمیدن همین ویژگی بود که موجب شد در روز عاشورا برخی از فعالان جنبش آنچنان شوکه شوند که بیانیههای طویل در مذمت رادیکالیسم صادر کنند و باز نفهمیدن همین ویژگی بود که باعث شد حالا پارهیی تبلیغات توهمزا در برابر واقعیت واقعن موجود 22 بهمن بر باد رفته باشد.
هرچند تبلیغ برای تداوم حضور خیابانی لازم است اما آنچه بیش از همه مهم به نظر میرسد، تداوم مبارزه است. 22 بهمن هرچند با تبلیغات پیش از آن همخوانی نداشت اما نشانهیی بود از تداوم مبارزه البته در حد بضاعت مردمی که هشت ماه و به ویژه در یک ماه اخیر زیر مهمیز سرکوب مداوم و خشن حکومتی بودهاند. و در برابر حکومتی که این بار آمادهتر از همیشه نیروی سرکوبش را به میدان آورده بود.
باید بفهمیم و بفهمانیم که این جنبش بنا نیست همین حالا و اکنون بساط استبداد را برچیده باشد. مبارزه با استبداد، مسیری دشخوار و طولانی است که ما تا به این جای آن را با ارادهی جمعی پیمودهییم. 22 بهمن به ما آموخت مبارزه ادامه دارد.
در ستایش ناامنی
حوادث روز عاشورا و استقبال از 22 بهمن اما موجب شد ما خارج کشوریها بدانیم مبارزه را میتوانیم در اشکال موثرتری نیز پیش ببریم. آنچه که پیش از این جسته و گریخته در اشغال سفارت حکومت اسلامی در سوئد، حمله به کنسولگری حکومت اسلامی در هامبورگ، مسدود کردن کنسولگری حکومت اسلامی در فرانکفورت و بر هم زدن مراسم سفارت در حسینیهی پاریس آغاز شده بود، بعد از حوادث روز عاشورا و در استقبال از 22 بهمن با بر هم زدن مراسم حسینیهی سفارت در برلین، محاصره و قفل زدن درهای کنسولگری فرانکفورت، بر هم زدن کنسرت تبلیغاتی حکومت اسلامی در ایتالیا و هلند، حمله به سفارت حکومت اسلامی در سوئد، مختل کردن جشن 22 بهمن سفارت در برلین، مختل کردن جشن 22 بهمن کنسولگری در فرانکفورت، حمله به کنسولگری در هامبورگ و حمله به سفارت حکومت اسلامی در آمستردام (1) ادامه یافت.
حکومت اسلامی بعد از سالها آرامش، در خارج از کشور با حجم متداوم و استواری از ناامنی روبهرو شده است. این حق بدیهی و پیش پا افتادهی ماست که محیطی را که در آن زندگی میکنیم برای عوامل حکومت اسلامی ناامن کنیم. آنها حق ندارند به راحتی در میان ما پخش و پلا شوند. این آن فراخوانی است که 22 بهمن به ما داده است. فراخوانی در ستایش ناامنی.
ما میتوانیم
در آستانهی 22 بهمن تعدادی از زندانیان سیاسی آزاد شدند. همچنین اجرای احکام اعدام متوقف شد و سران دستگاه سرکوب در مصاحبهها و سخنرانیهای متعدد به یک عقبنشینی آشکار دست زدند. ما آموختیم که دیگر از کدخدامنشیهای سنتی کاری برنمیآید هرچند با انتشار خبر دیدار موسوی اردبیلی و هاشمی رفسنجانی با خامنهیی تلاش شد چنین توهمی پراکنده شود. اما ما میدانیم کسی زندانیان سیاسی را آزاد نکرد. ما آنها را آزاد کردیم. اگر مبارزه متوقف شده بود، اگر تن به چانهزنیهای پیشنهادی داده بودیم، اگر یک قدم کوتاه آمده بودیم چنین نمیشد. ما میتوانیم.
ما همچنین باید بدانیم آزادی زندانیان سیاسی و توقف اجرای احکام اعدام میتواند تنها یک عقبنشینی تاکتیکی از سوی حکومت اسلامی باشد. باید هوشیار بود. درست در لحظهیی که مبارزه متوقف شود دستگاه سرکوب درندهخوتر از پیش به میدان میآید. این مبارزه، مبارزهیی است به خاطر زندگی و درست مانند زندگی ناگزیر از ادامهی آن خواهیم بود. بر ناامیدی چیره شویم چرا که زندگی و مبارزه، مبارزه برای زندگی ادامه دارد.
پانوشت:
1 _ ممکن است در حجم اخبار منتشر شده خبری از این دست به چشم من نیامده باشد یا هنگام نوشتن این متن حافظه یارای یادآوری نداشته باشد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد