logo





۲۲ بهمن و نرخ غنی سازی اورانیوم

سه شنبه ۲۰ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۹ فوريه ۲۰۱۰

رضا هیوا

reza-hiwa.jpg
(اخطار به عزیزان در جنبش)

اعلام شروع غنی سازی در سطح ۲۰ در صد، درست دو روز پیش از ۲۲ بهمن، از سراسیمگی رژیم برای ادامه حیات خود خبر می‌دهد. دلایل ضحاک را بر شماریم:
یک) برگرداندن چشم ها در سراسر جهان از کشتارهای رژیم جمهوری اسلامی به مساله هسته ای و بر پا کردن یک دیوار دود تبلیغاتی که در آن کسی نه به تظاهرات مردم و نه به خونریزی هایی که ضحاک تدارک دیده می‌پردازد
دو) ساختن سناریوی "امپریالیسم" علیه ضحاک، که در آن نه تنها ضحاک از منافع "ملی" دفاع می‌کند بلکه آنها که ضد ضحاکند با امپریالیست ها هم دلند (و شاید حتی بیشتر!) این تدارکی است برای بالا بردن سطح سرکوب ها.
ضحاک حاضر به هر ماجراجویی، هر ترفند و مانوری هست به شرط آنکه تاریخ "به زباله رفتن" رژیمش را به تاخیر اندازد. تسریع و حتی تسهیل ساختن یک ائتلاف بین المللی علیه کشورمان تنها برای گل آلود کردن جو داخلی و ماهی گرفتن از آن، نشان می‌دهد که ضحاک در آخرین سنگر مقاومتش، حاضر است سراسر کشور را در خطر محاصره اقتصادی و حمله نظامی قرار دهد.
این هم از "ملی" بودن ضحاک! این یک کشف تازه نیست. سالهاست که سیاست خارجی جمهوری اسلامی تبدیل شده به ماشین بهانه سازی در دست ضحاک برای تصفیه های درونی و خفه کردن هر چه آزادی در کشور. آن چه که امروز اهمیت ویژه دارد این است که ماجراجویی نوین آقایان در آستانه یکی از مهمترین وعده های ملاقات مردم با تاریخ، روز ۲۲ بهمن، رخ می‌دهد. چند نکته را قابل توجه می‌دانم:
یک) افزودن بُعد "جهانی" به بحران و ساختن دیوار دود تبلیغاتی، تاییدِ گرایشی است که از بعد از عاشورا شاهدش هستیم: افزایش سطح تاکتیکِ همیشگی مرعوب سازی و سرکوبِ مردم، این بار احتمالا با توسل بیشتر به اتهامات جاسوسی.
دو) رژیم خواهد کوشید تا جنبش را متهم به "خشونت" کند. تمام دست اندکاران محلی و ملی جنبش باید هم در داخل کشور و هم به رسانه های سراسر دنیا تکرار کنند که "جنبش مردم ایران یک جنبش مسالمت آمیز است". انحصار خشونت با رژیم است.
سه) اگر چه مردم ایران پشتیبانی مردم جهان را از مبارزه شان برای کسب آزادی می‌ طلبد و از آن استقبال و سپاسگذاری می‌کند، ولی نه از هیچ دولت خارجی یاری گرفته و نه در پی چنین یاری هست. دخالت از طرف هر دولت خارجی خطری است برای استقلال میهنمان و جنبش. بر انداختن ضحاک و استقرار مردم سالاری کار خود مردم ایران است و بس.
چهار) جنبش آزادیخواهی در ایران، در ضمن ادامه نبرد با استبداد حاکم بر کشور، هر نوع محاصره اقتصادی بر علیه کشورمان را غیر انسانی و به عنوان حرکتی بر علیه مردم ایران می‌داند. فلج کردن اقتصاد کشور باعث افزایش رنج ملتی است که هم اکنون گذشته از سرکوب سیاسی روزمره زیر بار گرانی و بیکاری آرام می‌سوزد. محاصره اقتصادیِ جدید بهانه تازه ای به ضحاک می‌دهد تا خشم مردم را به سوی "دشمنان خارجی که مردمان را به گرسنگی محکوم می‌کنند" بر گرداند. محاصره اقتصادی بر علیه کشور ما اقدامی جنایت کارانه است به زیان مردم و جنبش و به سود ضحاک.
ضحاک زخمی است و منزوی. فرصت دادن به او اشتباهی است بزرگ. تظاهرات ۲۲ بهمن باید با تمرکز شعار روی "ولایت فقیه" و ضحاک، به همه مردم، و از جمله نیروهای سرکوب و بخشی از مترددین در حاکمه، نشان دهد که ادامه "ولایت وقیح" نا ممکن است. که باید هر چه زود تر اطرافِ ضحاک را خالی کرد. باید همه بدانند که بهای سیاسی "بیعت" و "پشتیبانی" از "رهبری که رفتنش مساله امروز و فرداست" بسیار گران خواهد بود. عید فطر را به خاطر دارید؟ هیچ یک از روحانیون حاضر نشد که نامش با نام ضحاک در اعلام آخرین روز ماه رمضان در کنار هم آیند. باید "ننگ آوری"، "خطرناکی" و در نهایت "بیهودگی" حمایت از ضحاک را به همه رده های دستگاه رژیم نشان داد تا که فروپاشی رژیم از داخل سرعت یابد. در روز ۲۲ بهمن سال ۵۷ من در حمله به پادگاه حشمتیه شرکت داشتم. از هیچ طرف کسی کشته نشد. بعد از دو ساعت ترقه بازی نخست سرباز ها و سپس فرماندهان تسلیم شدند.
برای فروپاشاندن رژیم از درون باید به میدانی کشاندش که نقطه قوی ما و نقطه ضعف اوست. باید بر ضعیف ترین حلقه زنجیر دشمن بی امان کوبید. و آن حلقه، که به دو راهی امروز جنبش تبدیل شده، مساله "ولایت فقیه" است و خود آقای ضحاک. شعار بر علیه هم این و هم آن باعث وحدت سراسری می‌شود. و این حضور سراسری، که بهمن وار افزایش می‌یابد، نقطه قوت جنبش است.
هر نوع سازشی که ادامه "ولایت" ضحاک را قبول کند سال ها جنبش را به عقب باز می‌گرداند و خون عزیزان مان را به هدر می‌فرستد. در زمان آقای خاتمی جنبش اصلاح طلبان تقریبا همه اهرم های مردمی قدرت را (مجلس، شهرداری ها، شوراها، مطبوعای…) در دست داشتند. لیک "ولی فقیه" به تنهایی، با به کار انداختن نهادهای زیر سلطه اش، سپاه، بسیج، قوه قضاییه، صدا و سیما… جنبش را به زانو در آورد. و دیدیم چه شد.
مردمی که از روز قدس رفتن ضحاک را می‌خواهند "افراطی" نیستند. افراطی کسانی هستند که چشم شان را به روی واقعیت بسته اند و هنوز فکر می‌کنند با نصیحت و دعا و … "آقا" را به عقل باز می‌آورند. که اگر "آقا" قبول کند با مدارای بیشتری با ما رفتار نماید و ملایم تر ما را تنبیه کند خیلی هم بد نیست… از هیچ که بهتر است!
آقای خاتمی بعد از سرکوب خونین دانشجویان وقتی دید که جنبش دارد نام ضحاک را به میان می‌کشد بلا فاصله صف خود را از صف "افراطیون" جدا کرد و آن چه که نمی‌بایست می‌بشود شد.
فردای روز انتخاباتِ خرداد ضحاک به احمدی نژاد تبریک گفت و از همه خواست او را به رسمیت بشناسند. اگر کسی می‌خواست به "فرمان رهبر" گوش کند احتیاج نداشت که هشت ماه انتظار بکشد. آقای کروبی که در طول جنبش زحمات بسیار کشید و افشاگری های مهم و تاریخی انجام داد هشت ماه بعد از شروع جنبش یک باره به یاد این "فرمان رهبر" می‌افتد و … دولت ایشان را برسمیت می‌شناسد. بازگشت به دوران سیاه "فرمان رهبر". ماجرای دفن قانون آزادی مطبوعات و "فرمان رهبر" را به یاد دارید؟ آن بار هم آقای کروبی باعث تعجب همگانی شدند. و چه توهینی بزرگتر از این به زکاوت مردم که ایشان "متعجب" می‌شوند که چرا مردم و رسانه ها این موضع "تازه" و یا "بیعت" می‌خوانند!
در "نخبه" بودن برخی از "نخبگان" جای شک بسیار است؛ "نخبگانی" که هنوز در جستجوی حرف دلشان هستند؛ "نخبگانی" که خیلی هم نمی‌خواهند "آقا" را عصبانی کنند، "نخبگانی" که چون میوه این رژیم هستند نمی‌خواهند دستی را که بشان نان داده و هنوز می‌دهد گاز بگیرند. مردم ما "نخبه" ها و امام زاده های فراوان دیده و اگر چه هیچ کس مردم را "نخبه" به حساب نمی‌آورد ولیکن سی سال مار گزیدگی روزانه توسط "ولی فقیه" تا اندازه ای مارشناس شده. برخی ها اسم این را می‌گذارند تجربه تاریخی.
حرف مردم (نا نخبگان) ازین ساده تر هم نمی‌تواند باشد:
یک) ما بی شماریم و صاحب این کشور
دو) ما دیکتاتور تاج دار را بر نیانداختیم تا آن را با دیکتاتور معمم عوض کنیم
سه) آقای خامنه ای را مقصر اصلی خونریزی های اخیر و ریشه استبداد در کشور است
چهار) ما از اصل "ولایت فقیه" بیزاریم و می‌خواهیم هر چه زودتر آن را در یک همه پرسی پر شکوه که آغاز تاریخ نوینمان خواهد بود دفنش کنیم.
پنج) علیرغم مسلمان بودن اکثریت کشور، ترجیح می‌دهیم که روحانیون به مساجد و حوضه های علمیه بازگردند و، همانگونه که کشورهای اروپایی برای رسیدن به مردم سالاری انجام دادند، دین از سیاست جدا شود.
شش) برابری کامل زنان با مردان. زنان ایران به عقب باز نخواهند گشت و به هیچ چیز جز برابری کامل حقوق بسنده نخواهند کرد. والسلام!
هفت) ایران در سراسر تاریخ کشوری چند ملیتی و چند فرهنگی بوده. باید همه ملیت ها، فرهنگ ها و زبان ها با برابری کامل و عدالت و احترام با هم زندگی کنند و نه بر اساس تبعیض و تقسیم کشور به "مرکز" و "حاشیه". این ایران نبود که زیباترین موزاییک را، چون تصویری از خود، به جهان هدیه داد؟ ایران فردا زیباترین "رنگین کمان" را به دنیا هدیه خواهد داد.
گوش هایمان را باز کنیم. مردم با ما هستند. دنیا با ماست. ضحاک هم در داخل و هم در خارج منزوی است. رژیم در مرحله فروپاشی است. در راس قدرت مدیران درجه اول رژیم شروع کرده اند به خارج فرستادن پول و خانواده شان. برخی شان زندگی تازه شان را در اروپا شروع کرده اند. فرصت دادن به رژیم به او امکان می‌دهد تا بر زخم هایش مرحم نهد، قوایش را متمرکز کند، مترددین را به صف باز آرد، و قوی تر از پیش بر قدرت نشیند. تنور تا داغ است باید کوبید.
آقای خامنه ای باید برود.
و این نه به نرخ غنی کردن اورانیوم ربط دارد و نه به محاصره اقتصادی.


رضا هیوا
پاریس
Reza Hiwa
2010-02-08#14.20
[زنجیره مقالات "ده روزی که جنبش را لرزاند" ادامه خواهد داشت. زمان تنگی و برخی شرایط اضطراری طلب می‌کنند که …]

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد