در 22 بهمن 1388 بار ديگر سال روز پيروزي انقلاب مردم بر سلطهي بيگانه، استبداد خاندان پهلوي و نظام ستمشاهي فرا ميرسد. 31 سال پيش در چنين روزي مردم گمان ميكردند كه با غلبه بر نفوذ استعمار و امپرياليسم كه نزديك به 150 سال سايهي شوم خود را بر حيات جامعهاي ايراني افكنده و نقشي تعيين كننده بر سرنوشت ايران ايفا كرده بود از يك سو و از سوي ديگر با برانداختن استبداد و ارتجاع داخلي، در هيئت نظام شاهنشاهي كه در پيوندي نزديك با بيگانگان قرار داشت و اغلب به صورت عامل آن عمل ميكرد، سرانجام دو مانع بزرگ تاريخي را كه ناقض استقلال ايران و مانع استقرار آزادي، عدالت و نظامي مردم سالارانه در جامعه بودند، از پيش پاي برداشته و زمينه را براي برداشتن گامهايي بزرگ در جهت پيشرفت و ترقي هموار ساختهاند. ولي استقرار نظام اسلامي يعني سلطه وحاكميت استبدادي، انحصاري و خودكامهي روحانيت مرتجع، خرافي و واپسگرا به زودي بر آنان آشكار ساخت كه هنوز يك نيروي تاريخيِ پُر قدرت و با نفوذِ ديگر، بر سر راه آنان در جهت تحقق آن آرمانهاي تاريخي، قرار دارد.
اين نيروي تاريخي كه ريشه در جامعهي كهن و سنتي ايران دارد و قرنها در تمام شئون جامعه نقشي فعال و مؤثر ايفا كرده است، از همان زمان جنبش تنباكو تا انقلاب 57، در مبارزه با نفوذ و سلطهي بيگانه و استبداد بومي، در ائتلافي تنگاتنگ با نيروهاي متجدد و مترقي كه به طور عمده به بخشهاي مدرن جامعهي ايران تعلق دارند، قرار داشت. ولي مبارزهي مشترك با دشمناني مشترك، تناقضها و تضادهاي اساسي ميان ماهيتِ اهداف و خواستهاي تاريخيِ اين دو نيروي مؤتلف را در پردهي استتار قرار ميداد.
با قرار گرفتن انحصاري روحانيت در مقام حاكميت بر جامعه و كوشش آنان در جهت تحقق اهداف و برنامههاي خويش در زمينههاي گوناگون سياسي، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و قضايي، آن تناقضها و تضادها خود را آشكار ساختند و به تدريج معلوم شد كه اگر نيروهاي متجدد و مترقي نگاه به جلو داشته و خواهان گام گذاشتن در راهي ميباشند كه جوامع مترقي و پيشرفته پيمودهاند- البته تا حد امكان با استفاده از تجربيات مثبت آنان و احتراز از تكرار اشتباهات و كاستيهاي راه پيموده شده- روحانيت واپسگراي مذهبي كه تفكرش ريشه در اعماق قرون گذشته دارد، خواهان بازداشتن جامعه از پيشرفت و بازگرداندن آن به شرايط و وضعيت زندگي در گذشتههاي دور ميباشد. شايد آشكار شدن اين تناقض و تضاد ميان اين دو نيروي اجتماعي براي تودههاي مردم، وظيفهي تاريخي انقلاب 57 بود.
روحانيت واپسگرا با قرار گرفتنِ انحصاري و استبدادي در مقام حاكميت، زمينهها و شرايط اشاعه و گسترش فساد، دزدي، رانت خواري، به يغما بردن ثروت ملي، تبديل اقتصاد كشور به اقتصاد خانوادگي و سوق دادن آن به ورطهي ورشكستگي و نابودي، گراني، بيكاري، ترويج اعتياد و فحشا و... را فراهم آورد و از سوي ديگر با اِعمال زور، ظلم و ستم، زندان و شكنجه و اعدام و كشتار دگر انديشان و در يك كلام حاكم گرداندن اوباشان بر سرنوشت مملكت و جان و مال مردم، ماهيت ارتجاعي، واپسگرايانه و ناتواني و بي لياقتي خويش را در ادارهي كشور به نمايش گذاشت تا حدي كه اكنون حتا قشرهاي عقبماندهي جامعه نيز به تدريج به اين نتيجه رسيده و ميرسند كه تنها راه رهايي از اين وضعيت اسفبار و خطرناك به حال خود و جامعه، سپردن هر چه زودتر اين نظام اسلاميِ خرافي و واپسگرا به بايگاني تاريخ است.
سالروز 22 بهمن در اين سال، آشكارا با سال روزهاي سالهاي پيشين تفاوتي اساسي دارد. اگر در سالهاي پيشين صحنه به طور انحصاري در تصرف حاكمان و در خدمت تبليغات دروغين آنان قرار داشت، در اين سال دو نيرو در صحنه حضور خواهند يافت. در يك طرف دولتيها و در سوي ديگر مردم.
جنبش نوين مردم كه هشت ماه پيش با تلنگرِ تقلب در انتخابات رياست جمهوري در خرداد 88 آغاز شد تا كنون دو مرحله را پشت سر گذاشته است. در مرحلهي اول جنبش موجوديت خود را اعلام داشت. مرحلهي دوم، مرحلهي تثبيت بود. جنبش در اين مرحله به حاكمان ثابت كرد و به مردم جهان نشان داد كه حاكمان اسلامي برغم فشار، تهديد، زندان، شكنجه، تجاوز جنسي، اعدام و كشتار نتوانستهاند و نخواهند توانست جنبش مردم را براي استقلال، آزادي، عدالت، حرمت انساني و مردم سالاري در هم شكنند يا حتا آن را تضعيف كنند. اين جنبش هر روز از روز پيش تواناتر شده و بخشهاي بيشتري از مردم را در بر ميگيرد. از سوي ديگر با هر فعاليت و اقدامي ماهيت اصلاح ناپذير نظام اسلامي را حتا براي قشرهاي عقبماندهتر جامعه آشكارتر ميسازد.
مردم در 22 بهمن امسال نيز مانند روزهاي تاريخي پيشين و نقطهي اوج آنها روز عاشورا، با صفوف گستردهي خود در شهرهاي مختلف و به ويژه در تهران در صحنهي مبارزه حضور خواهند يافت و بار ديگر همان گونه كه در 22 بهمن 57 به شاه مستبد و حاميان بيگانهاش نشان دادند به حاكمان مستبد و ظالم اسلامي نيز نشان خواهند داد كه آن هنگام كه مردمي بر آن مصمم گردند كه سرنوشت خويش را خود در دست گيرند هيچ نيرويي را در برابر ارادهي آنان تاب ايستادگي و مقاومت نيست. و چنين باد!
شوراي موقت سوسياليستهاي چپ ايران
بهمن ماه 1388
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد