logo





سالگرد قيام ۲۲ بهمن و طرح چند نکته

دوشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۸ - ۰۸ فوريه ۲۰۱۰

عمر ايلخانيزاده

omar-ilkhanizade.jpg
برگردان از متن کردی
22 بهمن 1357 شمسي روزیسست كه تا ابد در تاريخ مبارزات مردم ايران ميدرخشد. قيام جسورانه 22 بهمن، تخت و تاج رژيم سلطنتي را در هم كوبيد وبه نظام 2500ساله شاهنشاهي درايران خاتمه داد. در اين روز، توان، اراده و خواست واقعي مردم يك جاجمع شد وبه ميدان آمد. قیام هزاران صحنه حماسي فراموش ناشدني را خلق كرد و يكي از قدرتهاي خاورميانه و سپاهي عظيم و تا بن دندان مسلح و توانمند را به زانو در آورد. قيام بزرگ 22 بهمن نه فقط حکومت پهلوي را درهم پيچيد، بلكه رهبران اسلامي جنبش را نیز مشوش نمود.
قيام با تمام اسلوب، خواست و طرح اپوزيسيون اسلامي آن زمان متفاوت بود. به همين علت بود كه خميني و تمامي كلان آيت الله ها به تكاپو افتادند و فرمان استرداد سلاح و مهمات در دسترس مردم را با فتواهاي رنگارنگ مذهبي، صادر كردند. ارتش در هم شکسته را در آغوش كشيده و سریعاً كميته و نيروهاي خلع سلاح مردم را تأسيس نموده، قواره ارتش را حفظ كرده و مردم را از خيابان و پادگانها راهي منازل كردند. ارتش در هم شكسته بود اما رهبران اسلامي به هر شكلي آن را سد راه اراده و خواست مردم بپاخواسته نمودند. مردمي كه سرمست از پيروزي بر ارتش پرتوان نظام پادشاهي بودند، خوش باورانه پنداشتند كه كار تمام است، به سرعت آرام و رام شدند. جسارت و اراده قيام بدون رهبری 22 بهمن، خيلي زود و در فرداي قيام با تهديد، ارعاب و ضديت رهبران اسلامي روبرو شد. قيام در ميان سرمستي و خوشباوري قهرمانان خود محئ.ئ و زنداني شد و از آن زمان اهداف قيام عقيم ماند، آثار و نتایجش نيز بدون ترديد و دودلي، آماج هجوم و يورش رهبران اسلامي واقع شد. نظام پادشاهي در هم شكست، استبداداسلامي و ارتجاع ميخ خود را كوفته و بنيان حاكميتشان را برمبناي توهم قيام كنندگان استوار ساخته و مستحكم نمودند.
امروز 31 سال از آن روز ميگذرد و اکنون مردم ايران عليه اختاپوسي كه از فرداي قيام بر گرده شان سوار شد، به پا خواسته اند. دوباره مردم روبروي استبداد ايستاده اند.دوره اي نوين، مبارزه اي نوين و راهکاری نوين در دنيا و جامعه تحول يافته ایران، آغاز شده است. اينك كه همگان از تجارب و آموزه هاي قيام 57 ميگويند ، جا دارد كه ما هم به چند نكته اشاره بكنيم كه ويژگيهاي امروز كردستان نيز در آن طرح گردد.
1- اگر مبارزه و قيام 31 سال پيش عمر نظام پادشاهي در آن خاتمه یافت، اینبار بايد بگوييم ، دگرگوني با بودن حكومت جمهوري اسلامي و نظام ولايت فقيه ، محال است. مشخصه، هويت و ويژگي جنبش اين دوره، كنار زدن سيستم جمهوري اسلامي در ايران است. ميدانيم اين نگر ش از همين حالا مخالفيني جدی درميان اپوزيسيون دارد، همانگونه كه حاميان و پشتيبانانش هم زيادند. رهبران اصلاح طلب اسلامي اپوزيسيون، خيلي صريح بانگ تداوم جمهوري اسلامي سر ميدهند . اما بيش از هفت ماه از تظاهرات و مبارزات عمومي میگذرد و ارتقا و گسترش شعارها در راستای كنار نهادن اين رژيم، بيانگر آرزوي مردم برای سرنگوني جمهوري اسلامي است. سران حكومت نيز به دلايل متعدد اقتصادي، سياسي و فكري ، حاضر نيستند جداي ازگزينه حفظ وبقاي رژيم راهي ديگر را بر گزينند.
2- آرزوی مردم، دول منطقه و افكار عمومي جامعه جهاني در جهت رفتن اين رژيم است و کفه ترازو به این سمت سنگيني ميكند، تا جاييكه به عنوان خطر بزرگ امنيتي منطقه از آن نام ميبرند. تمامي نمودارها بر اين حقيقت دلالت دارند كه، جمهوري اسلامي نه ميتواند از اين ايزوله شدن بين المللي خود را برهاند و نه ميخواهد سازشي با بيرون و يا درون داشته باشد، هر كدام ازاين گزينه ها را عامل مرگ خود تلقي ميكند، و برعكس سياست سركوب و عدم سازش را امري بديهي و روتين دانسته و آن را تنها راه نجات خود ميداند.
3- در قيام گذشته ، كردستان تنها بخشي از ايران بود كه با ديد ترديد و گمان به رژيم و نظام آتی نگريسته و بدون هيچ تردیدی در مقابل خميني و رهبران اسلامي ايستاده و پرچمدار شعارهاي دمكراتيك شد و صريحاً مطالبات ملي خود را نیز به ميدان كشيد. بخش چشمگيري از شهرها و روستاهای کردستان از سوي خود مردم اداره ميشدند و مذهب دركردستان هيچگاه نتوانست به عنوان نیروی سیاسی مطرح شود و اگر اسلام سیاسی در گوشه و كنار نمودي مي يافت، خيلي ضعيف و ناتوان و در حاشيه بسر ميبرد و هر روز ضعيف و ضعيف ترميشد. ازاين رو نتوانستند مردم را خلع سلاح نموده و سلطهی خود را تثبيت كنند. برعكس جنبش كردستان و مطالباتش بانگ زلال آزاديخواهان ايران شد و کردستان به مستحكمترين سنگر اهداف مورد یورش و در گلو مانده قيام بهمن 57 مبدل گشت. همين ويژگيها بود كه كردستان را خار چشم سران جمهوري اسلامي ايران نمود و اينگونه درندانه مورد يورشش قرار دادند.
اگر در آن زمان در تمامي ايرا گفتمان تأسیس جمهوري اسلامي، هژمونی داشت، در جنبش امروز مردم ايران، انديشه "سكولاريسم" حرف اول را ميزند. اين واقعيت آشكار ما را به این نتیجه میرساند كه اين بار جنبش كردستان شانس اين را دارد كه بتواند اثری كارا و ژرف بر جنبش سرتاسري داشته و حقانيت خود را براي تمامي ملل ايران به ثبوت رسانيده و دگرباره تنها نخواهد ماند. این نکتهای است که باید تاحد زیادی به مردم کردستان تضمین دهد.
4- نكاتي كه فوقاً مورد اشاره قرار گرفتند، بيانگرآنند كه موضع و برخورد به جنبش دمكراسي خواهي امروزايران، ازسوي مردم كردستان نيازي عيني و مبرم است. به باورما اين اعلام موضع، بايد دومحور مهم ومشخص را دربرگيرد كه عبارتند از: اول: مردم کردستان با روشني و صراحت خواستهاي ملي خود را فرموله نموده واعلام نمايند. البته اين مطالبات براي كسي نا آشنا وغريب نيستند، بايد درطرح و مطالبه آنها پيگير و جدي باشيم. طرح این خواستها را امرعمومی تلقي نموده وهيچكس و جرياني به ميل خود قادربه عدول ويا پشت گوش انداختن آنها نباشد. دوم كردستان بايد قورس و قایم بر كسب آزادیها و حقوق دمكراتيك و انساني متعارف و شناخته شده در دنياي مدرن و دمکراسیهای امروز جهان پافشاري نمايد. اساسي ترين این خواستها را به پلاتفرم و اهداف مشترك همه اپوزیسیون ایرانی تبديل نموده و پيگيربودن خود براي تحقق آنها را به همگان اعلام نمايیم. براي تثبيت اين دو محور وظيفه همه ماست كه با اقدام عمومي و نمايشات اعتراضيِ مدني، توجه همه مردم ايران را به سوي كردستان جلب نمائيم. تنها در چنين حالتی است كه جنبش كردستان با وزن وسنگيني خود به ميدان خواهد آمد. ما نميتوانيم ونبايد تنها يكي ازاين دومحوررا برجسته کنیم، و يا بدون توجه به اعتراضات عمومي اجتماعي، چنين بپنداريم كه فريادمان شنيده شده و بهاي درخور و شايان به آن داده خواهد شد.
5- امروز كردستان ميتواند هم نقش اساسي و مهم در اعتراضات دمكراسي خواهي درايران ايفا نمايد و هم براي كسب حقوق ملي خود گام اساسي بردارد. دو دليل عمده براي اين مهم می بینم. اول اينكه مردم كردستان 31 سال است كه دربرابر اين حاكميت ديكتاتورمقاومت ميكند واگرچه دارا ي فرازوفرود خاص خود بوده، اما تسليم نشده است. اين ايستادگي اتوريته اي معنوي به كُردستان بخشيده به شكلي كه در ميان تمام آزاديخواهان ايران جایگاهی ويژه دارد. دوم اینکه مردم كُردستان هيچ توهم و ترديدي نسبت به هيچكدام ازجناحهاي حاكميت جمهوري اسلامي نداشته و ندارند و گاه زمانی است كه حساب خود را با آنها روشن كردهاند. رمز اتحاد و يكپارچگي كردستان در مقابل رژيم اسلامي هم در همين روشن بینی عمومی است . در جنبش کردستان رويكرد "اصلاح طلبي اسلامي" فاقد وجاهت، پايگاه و موقعيت است و در اين سرزمین هيچ جنبش مذهبي شانس تفوق برجنبش رهايي ملي و دمكراسي را ندارد.
كردستان مي تواند تكيه گاه و پرچم دار مطالبات ملي ساير ملل تحت ستم ايران باشد و جنبش امروز ايران را توانمندتر و پر محتوا تر نمايد.
عليرغم وجود فاكتورهاي مهم مذكور، بايد بگوئيم كه جايگاه و نقش كردستان وتثبيت موقعيت كُرد تنها درگروهمبستگي وهمصدايي اش است. بويژه هماهنگي احزاب سياسي واقدام مشترك ميتواند اين گره كورها را بگشايد. معتقديم هيچ طرفي نبايد به تنهايي به ميدان برود و يا با پيش كشيدن اختلاف نظر وتفاوت سليقه، نبايد منافع و مصلحت عمومي را فراموش كنيم. لذا اولين گام تلاش براي انجام "ديالوگ" داخلي جنبش كُردي برسردو محورمطروحه فوق است. ما ،"كومه له زحمتكشان كردستان" كار براساس حفظ پرنسيبهاي بيان شده را پيشتر از ائتلاف و همپيماني خارج از كردستان قرار ميدهيم و اين را موضعي شايسته براي تمامي نیروهای سیاسی ميدانيم که وزنه کردستان را سنگینتر خواهد نمود . از اين رولازم است از سرباز کردن شکافها ميان جريانات سياسي بپرهیزیم و با تكيه بر روي اشتراكات موجود، مبنا و اساس همكاريهاي آينده را پي ريزي نمائيم.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد