ملت سربلند و عزيز ايران
بی شک ايران روزهای سخت و سرنوشت سازی را می گذراند و از همين روی هر اظهار نظر، بيانيه ، تصميم و اقدامی از سوی همگان چه آنها که در حکومت هستند و چه آنان که مورد خشم حکومت واقع شده اند وچه از سوی هر انسان وطن پرست و آزاده ای که دل در گرو ميهن عزيزمان دارد، مهم و مسئوليت آور است.
آنچه در روز عاشورا شاهد آن بوديم ، آزار دهنده و تکان دهنده تر از آن است که بتوان توصيف کرد.
خون جوانان برومند اين سرزمين يکبار ديگر سنگ فرش خيابان ها را سرخ و گلگون کرد، يکی از ما ايرانيان زير چرخ های ماشين ندای آزادی خواهی سر داد و ديگری در عزای حسين، سالار عدالت جويی از بالای پل به زمين افکنده شد و آن ديگری ترورشد. و باز صدای ناله و شيون از سينه های سوخته برخاست . به راستی بای ذنب قتلت.
ايرانيان همواره از جنگ و خشونت بيزار بوده اند. آزاديخواهان ايران که همواره خواهان برقراری صلح در سراسر جهان بوده اند، اکنون ناباورانه خشونت و آتش را در خانه خويش و در بين برادران و خواهرانشان می بينند.
مگر نه آنکه راننده ماشين وافراد تروريست و مامورين مسلحی که جان هموطنان خود را گرفتند، ايرانی بودند؟ متاسفانه برادران و خواهران هموطن ما طی ماههای اخير نه به دست اجنبی بلکه به دست برادران هموطن خود جان باختند.
خواهران و برادران هموطن
چه روزهای سختی را پشت سر گذاشتيم . زمانی صدام جنگ عليه ايران را آغاز کرد و صدها هزار ايرانی را به خاک و خون کشيد و ميليون ها مادر ايرانی را به سوگ نشاند، اما سخت تر از آن کشته شدن جوانان سرزمينمان توسط اقليتی از هموطنانمان است و بی شک ملت ايران ناباورانه اين خشونت و آتش جنگ را به نظاره نشسته اند.
برای ما ايرانيان تحمل ناپذير بود که ببينيم جوان فلسطينی که هموطن خود را غرق در خون ميديد سنگی را به نشان نفرت به سوی دشمن پرتاب کند، اما چه مرگ آور است ببينيم جوانان ايرانی از به خون غلطيدن ياران معترض و مسالمت جوی خود سنگ در مشت گره کنند.
بی شک همگان ميدانند که از انتخابات تا کنون اعتراض ملت ايران ، اعتراضی مسالمت آميز، مدنی و قانونی بوده که به هيچ ترتيبی نمی توان آن را وارونه جلوه داد و آنچه دامنه اعتراضات مردم را گسترده و مردم را مصمم تر نموده ، اقدامات يک سويه و به دور از عدالت و انصاف برخی مسولان حکومت بوده است. تداوم بازداشتهای گسترده مردم، موج محروميت از تحصيل و اخراج جوانان دانشجو، افزايش اخراج فعالان اجتماعی، توقيف بی رويه و غير قانونی مطبوعات، تحديد روز افزون آزادی بيان، حذف جريانات سياسی – فرهنگی – اجتماعی، برخورد غير قانونی با نهادهای مدنی، به کار گيری خشونت ، ضرب و شتم، کشتار، هتاکی و به کار گيری الفاظ رکيک و شرم آور با شرکت کنندگان در راهبيمايی حتی با مادران عزادار، کشته شدن جوانان در زندان های غير قانونی و عدم مجازات عاملان و آمران اين جنايت ها، يکسويه نگری صدا و سيمای جمهوری اسلامی ايران، فشار بر رهروان جنبش سبز و مردمی و ساير فعالان سياسی- اجتماعی – فرهنگی – هنری – مطبوعاتی – دانشجويی- زنان- اقليت های مذهبی و قومی و... از جمله اقداماتی است که موجب گسترش نارضايتی در بين مردم شده و البته به فشارهای اقتصادی و معيشتی مردم مزيد گشته است.
پرسش اين است که آيا در مقابل نارضايتی ملت ايران که صبورانه و کاملا مدنی و مسالمت آميز اعلام نارضايتی می کنند، می بايست تفنگ و گلوله در دست گرفت و از تريبون های حکومت معترضان را تهديد و تحريک نمود؟ و آيا به کار گيری چنين شيوه ای از ۲۵ خرداد تا روز عاشورای خونين نتيجه و ثمری داده است که برخی همچنان بر طبل خشونت می کوبند؟
برخی از بزرگان چه از سوی نظام و چه معترضان ، منتقدان و مخالفان راههای منطقی و مسالمت آميز با ملت را پيش روی حکومت قرار داده اند تا بحران ويرانگر کنونی را خاتمه دهند، اما متاسفانه گويی صدای صلح طلبان و مسالمت جويان در هيا هوی بوق و کرنای جنگ طلبان و خشونت خواهان شنيده نمی شود.
تداوم اين سياست آنچه شده است که نبايد می شد. يعنی برادر کشی ايرانيان. و اين امر اگر نگوييم ناشی از خشونت طلبی و مردم ستيزی عده قليلی از حاکمان قطعا از بی تدبيری ، بی کفايتی و بی لياقتی برخی از ايشان است که ترديد های جدی در افکار عمومی ايجاد کرده است ودر آينده نه چندان دور تاريخ اين ترديد ها را روشن خواهد ساخت.
هموطنان عزيز
همه ما ايرانيان مسئوليت بسيار سنگينی بر دوش داريم. بياييد همگان با هم هم قسم شويم که هر کس در هر جايگاهی که نقش ايفا ميکند، در راستای خشونت زدايی و صلح طلبی گام بردارد.
ما ملتی صلح طلب هستيم که اکنون می بايست نارضايتی، انتقاد ، مخالفت و اعتراض را با راهکار های مدنی و با پرهيز کامل از هر گونه خشونتی بی گيريم و در دام گسترده شده خشونت خواهان گرفتار نشويم.
بايد باور داشته باشيم که مطالبات ملت حق است و ملت ايران برای به دست آوردن حق خود نيازی به استفاده از اهرمهای خشونت آميز ندارند و تنها کسانی دست به خشونت و عمليات کور کورانه ميزنند که خود می دانند ناحق هستند.
جوانان آگاه وطنم
بايد ممارست و مقاومت کرد و حتی در مقابل توپ و تانگ و گلوله ، سنگ هم در دست نگرفت.راه رسيدن به عدالت و آزادی و دموکراسی و حقوق بشر راه گل گون می طلبد نه راه پرخون.
از همين روی کانون مدافعان حقوق بشر با ايمان به خواسته های مدنی و به حق ملت ايران اعلام ميدارد :
ما مدافعان حقوق بشر مخالف تداوم هر گونه خشونت در جامعه ايران و خواهان مقابله همگانی وملی در برابر خشونت هستيم و مصرانه توقف خشونت را می خواهيم.
بنا بر اين در پيشگاه ملت سرافراز ايران و در اين بيانيه ميخواهيم:
نمايندگان و مسوولان محترم نظام جمهوری اسلامی ايران
بی شک جايگاه و نقش مسوولان در شکل گيری فردای ايران ترديد ناپذير است. آنچه از شما به عنوان حاکمان انتظار می رود تامين حقوق اساسی ملت ايران و رعايت عدالت است. اکنون نه تنها ملت ايران بلکه بسياری در سراسر جهان چشم به کردار و گفتار شما دارند تا فردا به قضاوت بنشينند.
اصلاح سياست های نادرست گذشته و حال و تمکين به اراده و خواست ملت از جمله وظايف قانونی شماست که اولين آن توقف خشونت عليه ملت است و در صورت تداوم سياست های خشونت آميز درمقابله با هموطنان خود و افکار عمومی بين المللی قرار خواهيد گرفت.
برادران سپاه پاسداران و بسيج
در چنين شرايطی با شما سخن گفتن بسيار دشوار است. آنچه اين روزهای سخت شاهد بوديم، دليل اين دشواری است. ملت ايران نيک به خاطر دارند که بسياری از برادران سپاه و بسيج مدافع حقوق ملت در برابر زياده خواهی و تهاجم دشمنان اين سرزمين بودند. اما اکنون ناباورانه و چه سخت و سوگوارانه شاهدند که عده قليلی از آن نيروی مردمی ، آتش و تير به روی ملت و هموطنان خود می گشايند و با شليک هر گلوله ای جمعی از هموطنانشان را به عزا می نشانند.
ما مدافعان حقوق بشر از شما برادران سپاهی و بسيجی مردمی ميخواهيم که برادران و خواهران خود را که سوگند به پاسداری آنها خورده ايد، بی گناه و بی دفاع به خاک نيفکنيد و مادران خود را رخت ماتم نپوشانيد و بر سر مزار شهدايی ديگر ننشانيد.
در خاتمه
کانون مدافعان حقوق بشر با تاکيد بر امر خشونت زدايی از عرصه اجتماعی ايران اعلام می کند هر اقدامی از سوی هر گروهی می بايست در راستای تامين و نهادينه کردن موازين جهانی حقوق بشردر کشور ايران باشد، چرا که در غير اين صورت ناکارآمد و غير قابل قبول در بيشگاه ملت ايران خواهد بود.
شيرين عبادی
رييس کانون مدافعان حقوق بشر
نظرات خوانندگان:
م.سحر 2010-02-01 20:05:45
|
این که در جایگاه برندهء جایزهء صلح نوبل و کانون مدافعان حقوق بشر به ملت مظلومی که برای احقاق حقوق حقهء خود قیام کرده بگوییم که در برایر گلوله و تانک هم سنگ به دست نگیرید ، یک حکم اعجاب آور و تکان دهنده ای ست که نه به حقوق بشر ارتباط می بابد و نه بهآرمان صلح طلبی.
این سخن ، در شرایطی که جامعه ایران در آن گرفتار است و ملیونها انسان به گروگان مشتی اوباش و ملای فاسد که خود را نمایندهء خدا می خوانند و به هیچ صراطی مستقیم نیستند و اهانت به ملتی را با یک ظاهرسازی دروغین به نام انتخابات ، ابعاد نجومی و غیر قابل تصور می دهند و چهل ملیون انسان را به خدعه پای صندوق رأی می آورند و به خدعه و رذالت بزرگتر عذر او را می خواهند و به ملتی می گویند طیب الله انفسکم ، تکلیف دینی تان را ادا کردید و رآیتان را به ما دادید ، حالا بفرمایید خانه هاتان و استراحت کنید و غارت کشورتان را به وسیله یک باند مافیایی نظامی ـ روحانی فاسد و قاچاقچی و وطن فروش ببینید و صدایتان در نیاید.ـ
و حالا که صدایتان در آمده ، شما را به نام امام زمان می کشیم ، خونتان را می ریزیم. به فرزندانتان تجاوز می کنیم و چوبه دار بر پا می داریم و سرو دست و پای کوچک و بزرگ و زن و مردتان را خرد می کنیم، زیرا ما اسلامیم ، زیرا برگزیدهء خداییم ، زیر میراث خوار امامیم.
شگفت انگیز است که در چنین اوضاع و احوالی بانوی نوبل گرفته ایرانی بگوید ، جلو گلولهء قاتلان و جلو توپ و تانک جنایتکاران حکومت دینی حتی سنگ هم بر ندارید.ـ چنین توصیه ای به ملت ایران نه با انساندوستی تجانسی دارد و نه با آزادیخواهی. من هم مخالف خشونتم اما برایم قابل تصور نیست که تنها به خاطر گل روی یک سخنگوی دل رحم که در پشت کاغذ و قلمش حکم اسلم تسلم صادر می کند ، در مقابل گلوله سنگ به دست نگیرم. زیرا می دانم که گلوله در گوشت تن در میان قلب و در وسط جمجمه فرو می رود و یک زندگی ، یک عمر آرزوی فرد و خانوادهء او در خون می غلطد؟ آخر مسلمت معنایی دارد . مسالمت در این نیست که سینه را جلو گلولهء اوباش سیدعلی خامنه ای که سی سال نشان داده اند ، نه انسانیت دارند ، نه دین دارند ، نه وطن می شناسند سپر بکنی و گلوله را به طیب خاطر وسط قلب خودت بپذیری؟ در کدام آئین نامهء صلح یا حقوق بشر چنین دستورالعملی صادر شده است؟
آن موقع که مسیح می گفت اگر سیلی به این طرف صورتت زند آنطرفش را هم بیاور جلو ، هنوز مسلسل و کلاشبنکف و شیاف پتاسیم اختراع نشده بود و در اختیار روحانیت شیعه در ایران قرار نگرفته بود. چرا مردم را نا امید می کنید روحیه سلحشوری موتور تغییر و موتور تاریخ است. اگر در سال 57 جوانان به خیابان نمی آمدند این حکومت دینی که ایدآل خیلی از اقایان و خانمهای دین زده و دین سیاسی زدهء ایران بود ، پبدایش نمی شد! آن موقع هیچیک از ین نوگرایان دینی پاسیفیسم مطلق را تشویق نمی کردند و جناب شریعتی قهرمان اسلامیسم انقلابی آنها ، لنینیسم را به قیام کربلایی امام حسینی پیوند می زد، درحالیکه حاکمیت در آن روز ها قانون اساسی را پذیرفته بود و برای رفرم اعلام آمادگی کرده بود و انسان بافرهنگ و دموکراتی هم نخست وزیر شده بود ، اما نمی دانم این حکومت دینی چه مزه ای دارد که اکنون بسیاری ازین آقایون و خانمها برای حفظ آن ،شعار با دشمنان مدارا را آنقدر گل و گشاد می کنند که پست ترین و بی رحم ترین و غارتگر ترین دشمنان ملت ایران یعنی متجاوزین و جنایتکاران رسمی دولت دینی مشمول این شعار واقع شوند. لابد این وسط گلوله های ساخت غرب و شرق و تانک های روسی و ماشین های کشتار چینی سهم ملت مدارا گر ایران خواهد بود و تداوم حاکمیت جهل و پستی و خرافه و غارت همچنان به نفع جنتی ها و یزدی ها و امامی ها و خامنه ای ها و گرگان هار پاسدارخانه هاشان مشمول مدارا و مروت ملت مظلوم ایران خواهد شد. بهتر است در صدور بیانیه ها اندکی دقت بفرمایند آقایان و خانمهای برجسته ! ـ روز روز اشتباه کردن نیست. ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم اما این حق ماست که در برابر ناحق بایستیم وگرنه به باطل مرده ایم. |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد