پدرم، غلامرضا وثیق، در نیمروز پنجشنبه هشتم بهمن در سن 96 سالگی ناگهان بر اثر حملهی مغزی در تهران درگذشت.
او یکی از فعالان سابق سیاسی و یکی از همراهان و یاران نزدیک و وفادار خلیل ملکی بود. پدرم پس از انشعاب خلیلی ملکی از حزب توده به گروه ملکی میپیوندد و در تشکیل و سازماندهی جریان نیروی سوم و سپس حزب زحمتکشان مردم ایران شرکت میکند.
غلامرضا وثیق دیپلم دکترای حقوق خود را در سال 1328 در فرانسه اخذ می کند. در همان زمان، او که به افکار دموکراتیک، لائیک و سوسیالیسم آزادی خواهانه توجهی خاص دارد، تز دکترای خود را در باره ی حقوق کار و کارگران مینویسد.
او همراه خلیل ملکی در نهضت ملی ایران به رهبری دکتر مصدق شرکت میکند. از سال 1330 تا 1332 با مجلهی علم و زندگی همکاری میکند و در آن نشریه به نگارش و ترجمهی مقالاتی در جهت افکار و عقاید آزادی خواهانه، دموکراتیک و سوسیالیستی میپردازد.
غلامرضا وثیق، پس از از کودتای 28 مرداد 1332 و در شرایط افول سیاسی، در همراهی با خلیل ملکی به فعالیت در محافل نزدیک به ایدههای نیروی سومی و جمعیت سوسیالیستها ادامه میدهد.
در آستانهی انقلاب بهمن، پدرم همراه با نیروهای لائیک و ملیگرا در جنبش ضد سلطنتی شرکت میکند. در جریان تجمع سیاسی در کاروانسرا سنگی حضور دارد و در حملهی اوباشان رژیم پهلوی از ناحیه سر زخمی میشود. در همین دوره و تا چندی پس از انقلاب او با نشریهی جنبش همکاری می کند.
پس از انقلاب بهمن 57، غلامرضا وثیق به کار ترجمه می پردازد. از سالها پیش به افکار معترضین سیستم «سوسیالیسم واقعاً موجود» توجهای ویژه دارد و مقالات و اعلامیههایی از معترضین این نظام در اتحاد شوروی و اروپای شرقی به فارسی بر میگرداند. او در نظریات این معترضین بر ضد توتالیتارییسم، اثبات و گواهی بر نظریههای نیروی سوم، خلیلی ملکی و خود میدید که همین ایدهها و نقدها و اعتراضات را سه دهه پیش از فروپاشی اتحاد شوروی مطرح میکردند، در شرایطی که چون اقلیتی کوچک و بر خلاف جریان، در برابر زرادخانه سیاسی- ایدئولوژیکی آن دستگاه وابسته به قدرت شمالی، حرکت می کردند. پدرم کتاب مشهور میکائیل وسلنسکی به نام نومانکلاتورا را در سال 1364 به فارسی بر میگرداند. از او هم چنین ترجمههای دیگری به جاست چون: ملت عرب نوشتهی سمیر امین، کوچهی پرولتر سرخ ، نوشتهی نینا و ژان که هایان، چین پس از مائو نوشته ی شارل بتلهایم...
از دیگر کارهای مهم و ارزندهی غلامرضا وثیق ترجمهی فرهنگ علمی و انتقادی فلسفه اثر آندره لالاند از زبان فرانسه به فارسی است.
پدرم انسانی فرهیخته و دنیا دیده با ایدههایی مدرن، لائیک، دموکراتیک و آزادی خواه بود. او در دوران فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگیاش در پی تلفیق این افکار، آرمانها و ارزشها با شرایط ایران بود. امری که هم اینک نیز مسأله انگیز امروز ما در ایران، در جنبش اعتراضی کنونی در برابر و در نفی جمهوری اسلامی است...
پدرم از میان ما رفت در شرایطی که ایدههای آزادی خواهانه، دموکراتیک و لائیک او هم اکنون در جامعه ی ایران در حال رشد و توسعهاند.
در غم نبود او، در اندوه نبود واپسین دیداری با او
در سوگ او، برای سوگ او، در گرامی داشت او
پاس میدارم ایده های آزادی خواهانه او را
مصمم ادامه میدهم راه ناهموار او را
شیدان وثیق
پاریس
یکشنبه ۱۰ بهمن ۱٣٨٨ - ٣۰ ژانويه ۲۰۱۰
نظرات خوانندگان:
مهرداد درویش پور 2010-02-03 19:40:12
|
شیدان عزیز!
گویا اندوه درب خانه ات بست نشسته است. هنوز از رنج از دست دادن مریم قامت راست نکرده مرگ عزیز دیگری را به سوگ نشسته ای. مرا در اندوه از دست دادن پدر گرامی ات شریک بدان
دوست تو مهرداد درویش پور |
tasliate ossuly; matine&ali 2010-02-03 12:19:02
|
Harguéz namirad anké zendeh shod b eashgh" Ba omidé faravan b ayandeh ba ghamo andouhé shoma shaikim:martine&ali,ossuly. . |
تسلیت Rauf Reissi 2010-02-02 12:23:49
|
بااندوه فراوان و تسلی به بارمادنگان راه ازادی روح اش شادباد |
|
شیدان عزیز
تسلیت به تو و به همه ی انسانهای آزاداندیش
زهره از هانوفر |
تسلیت طاهر علیار 2010-02-01 15:42:01
|
آقای شیدان عزیز!
با ابراز احترام،این رویداد ناگوار را تسلیت میگهویم. |
شیدان عزیز منصور انصاری 2010-02-01 11:03:00
|
با ابراز همدردی و احترام
مرا در اندوه خود شریک بدان |
شیدان گرامی بتول عزیزپور 2010-02-01 00:14:53
|
دوست پاک، نادر و درستکار
مرا در اندوه پیشین و اکنون خود شریک بدان
بتول عزیزپور |
تسلیت م.سحر 2010-01-31 21:38:28
|
شیدان عزیز
تسلیت مرا بپذیر
به امید فردا های بهتر
م.سحر |
dar sooge pedar mihan jazani 2010-01-31 21:08:34
|
shidane aziz
midani ke dar ghamat sharikam
doroodhaye faravanam bar to
ke ba edameye rahe azadi va
demokrasi va laisite
yad va andisheye pedar ra
zendeh negah midari |
در اندوه پدر ائلیار 2010-01-31 20:28:04
|
-غصه نخور! مهربانم !
سرماى این زمستان را
به گرماى بهاران میسپاریم.
سیاهى این زمانه را
به روشناى دل میزداییم.
هرگز بدین منوال نمانده و نمی ماند
این دوران بى كیش و آیین،
آنچه پایاست زندگیست.
آنچه پویاست زندگیست.
گرچه بمانند نوزاد با درد و رنج زاده میشود.
گرچه ارواح پست همچنان ارابه هاى نعش كش خود را
بر روى استخوانهاى "ما" پایكوبان میرانند،
گرچه در بحر اندوه ز امواج توفنده ویرانیم
باك نیست،
"انسان" كشتى به ساحل شادى میراند،
و گل نیلوفر زندگى با دستان ما می شكوفد!
عزیزم !دلتنگ مباش !
شب كوتاه است . |
پیام همدردی محمد اعظمی 2010-01-31 17:55:12
|
شیدان عزیز
از درگذشت پدرت توسط مطلبی که به یاد او نوشته بودی مطلع شدم. پیام همدردیم را بپذیر و مرا در این اندوه شریک بدان. یادش گرامی باد |
تسلیت به دوستم فرید راستگو 2010-01-31 14:33:32
|
دوست عزیز جناب شیدان از خبر در گذشت پدرتان متاثر شدم. روانش شاد باد و ضمن عرض تسلیت مرا در کنار خودتان احساس کنید. امیداست خود و خانواده محترمتان تندرست باشید. با ارادت خالصانه
فرید
|
تسلیت علی ندیمی 2010-01-31 12:43:16
|
از صمیم قلب درگذشت زنده یاد غلامرضا وثیق را به شما و همه ی آزادیخواهان تسلیت میگویم. |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد