شهروند : طيف سياسى در غرب دو قطبى است. در يك قطب نهادهاى سياسى راستگرا قرار دارند و در قطب ديگر چپگراها. در ايران (و چند كشور شبيه به آن) اما اين طيف چهار قطبى است. نيروهاى سياسى نهتنها به راست و چپ بلكه به مذهبى و سكولار تقسيم مىشوند. در مطلب حاضر، در آغاز تقسيمبندى دو قطبى معمول در غرب را معرفى مىكنم و به مشكلاتى كه بهكارگيرى آن در ايران ايجاد كرده اشاره مىكنم و بعد مدل پيشنهادى چهار قطبى را مطرح خواهم كرد.
مدل دو قطبى و تحول آن در ايران
مبناى مدل دوقطبى در غرب گرايشات سياستهاى اقتصادى احزاب و نهادهاى سياسى است. آنها كه به بازگذاشتن دست بازار در تنظيم روابط اقتصادى معتقدند در سمت راست طيف قرار مىگيرند و ديگران كه به عدالت اجتماعى از طريق دخالت دولت در اقتصاد باور دارند در سمت چپ. بنياد تقسيمبندى اين مدل در ايران دچار تحول مهمى شد و نهادهاى سياسى نه بر اساس التزامشان به سياستهاى اقتصادى، بلكه بر مبناى اعتقاد يا عدم اعتقادشان به مذهب به راست و چپ گروهبندى شدند. بهاين ترتيب نهادهايى نظير حزب توده و بعد چريكهاى فدايى خلق و باز بعدتر سازمان پيكار، كومله، و حزب كمونيست كارگرى خود را زير جناح چپ تعريف كردند و جبهه ملى، نهضت آزادى، سازمان مجاهدين خلق، و بعدتر جنبش مسلمانان مبارز و بالاخره مجموعه نيروهاى مذهبى معتقد به جمهورى اسلامى راست قلمداد شدند. اين در حالى بود كه بهعنوان مثال، سازمان مجاهدين خلق سياستهاى اقتصادىاش را بىكم و كاست از همان مأخذى مىگرفت كه چريكهاى فدايى و حزب توده مىگرفتند. در متون سياسى اين سازمان به نقل قولهاى بسيارى از «يك انقلابى كبير» برمىخوريم كه كسى نيست جز لنين. حتا زمانى كه جريان تغيير ايدئولوژى در سازمان مجاهدين پيش آمد تنها تغيير چشمگير ـ در كنار بىحجاب شدن زنان عضو سازمان ـ حذف آيه ی قرآن از آرم سازمان و حذف جزوهها و نوشتههاى اسلامى از متون آموزشى بود. سياستهاى اقتصادى اين گروه ـ كه بعدتر نام سازمان را به پيكار براى آزادى طبقه كارگر تغيير دادند ـ همانى ماند كه بود.
مدل دو قطبى در غرب به دليل جدايى مذهب از سياست در اين فرهنگ كارآيى لازم را دارد. طرفداران احزاب مختلف در غرب مىتوانند مذهبى يا لائيك باشند. مثال آشنايى كه در اين زمينه مىتوان آورد جرج بوش و تونى بلر هستند كه اولى يك راستگراى تندرو و دومى چپگرا است، اما هر دو از يك پسزمينه مذهبى قدرتمند برخوردارند. بهكار گيرى مدل دو قطبى در ايران، در بهترين حالتش، سادهانگارانه است و وقتى تغيير ظاهرا جزئى كه در بالا صحبتش شد را به آن اضافه مىكنيم سرمنشاء بسيارى از اشباهات فاحش سياسى مىشود. اين تقسيمبندى غيرواقعى نهتنها جلو همكارى بين نيروهايى كه ذاتاً بههم نزديك هستند را گرفته و مىگيرد بلكه در مواردى به درگيرى و حذف فيزيكى يكديگر انجاميده است. در دوران اخير تنها يكبار حزب توده براى تصحيح اين اشتباه تلاش كرد كه همان سالهاى اول انقلاب بود كه اعلام كرد از مواضع ضد امپرياليستى خمينى حمايت مىكند. در اينجا قصد وارد شدن در درستى يا نادرستى اين تحليل را ندارم تنها مىخواهم بر اين نكته تاكيد كنم كه در اين تحليل تابوى تقسيمبندى نيروها بر اساس اعتقاد يا عدم اعتقاد به مذهب شكسته شد. اينكه چرا اين تابوشكنى نتوانست دوام بياورد برمىگردد به نابهنگامى آن. حزب توده زمانى بر اين تحليل پافشارى كرد كه جمهورى اسلامى و خمينى به مركز تنفر مردم و نيروهاى سياسى اپوزيسيون تبديل شده بودند.
امروز هم مثل چند دهه گذشته شاهد موضعگيرى بر اساس همين تقسيمبندى غير واقعى هستيم. اغلب نيروهاى سياسى سكولار ـ از راست تا چپ ـ جدايى اصلاحطلبان از تندروها را با تكيه بر خاستگاه مشترك مذهبى آنها انكار مىكنند و بدتر از آن حتا مانع خروج اصلاحطلبان از اردوگاه جمهورى اسلامى مىشوند. اين نيروها حتا اگر شكاف بين اصلاحطلبان و تندروها را تظاهر و فرصتطلبى تعبير مىكنند دستكم بايد به اين واقعيت توجه كنند كه هر شكافى در جبهه مقابل بهنفع اردوى ما است.
مدل چهار قطبى
در اين مدل، نيروهاى سياسى در چهار اردو دستهبندى مىشوند: چپ سكولار، چپ مذهبى، راست سكولار، و راست مذهبى. اختلاف چپ و راست در جناح مذهبى به قدمت حضور مذهب در سياست ايران در بيش از يك قرن گذشته است. از تحريم تنباكو بگير تا قيام شيخ محمد خيابانى و رودررويى آيتاللهها طباطبايى و بهبهانى با شيخ فضلالله نورى در جريان انقلاب مشروطيت و تا مخالفتهاى كاشانى با دكتر مصدق و بالاخره انقلاب 57 و بعد دو شاخه شدن روحانيت تقريباً بلافاصله بعد از پيروزى انقلاب. تقسيمبندى جناح سكولار هم فكر نمىكنم احتياج به معرفى چندانى داشته باشد. يك سو رضا شاه و محمدرضا شاه و زاهدى و بعد على امينى و امروزه داريوش همايون هستند و سوى ديگر حزب توده و چريكها و گرايشات مختلف كمونيستى. در بينابين اينها هم نيروهاى ميانه مثل جبهه ملى و جبهه دموكراتيك ملى و افرادى نظير شاپور بختيار قرار داشتند.
اگر در مدل دو قطبى، نيروهاى سياسى چپ و راست در دو انتهاى يك خط قرار گرفتهاند، در مدل چهار قطبى اين نيروها در چهار راس يك مربع جاى مىگيرند. بهرسميت شناختن و بهكارگيرى مدل چهار قطبى مرزبندىهاى سياسى را قابل فهمتر مىكند، اتحاد نيروهاى سياسى را آسانتر، و از تكرار بسيارى كجروىهاى گذشته پيشگيرى مىكند.
بىآنكه بخواهم وارد سابقه ی تاريخى گروههاى سياسى بشوم بار ديگر به مثالى كه در بالا در باره سازمان مجاهدين آوردم برمىگردم تا اهميت درك اين مدل را توضيح دهم. اگر در سال 54 نيروهاى كمونيست به چپگرا بودن مجاهدين باور داشتند چهبسا در مقابل تغيير ايدئولوژى اين سازمان موضع مخالف مىگرفتند و موج مهاجرت نيروهاى مذهبى چپ به سمت راست ـ كه در واكنش نسبت به اين تغيير ايدئولوژى پيش آمد ـ اتفاق نمىافتاد. چهبسا نيروهاى راست مذهبى به آن اندازه قدرتمند و متنفر از چپ نمىشدند كه به خونخواهى آنها كه در جريان آن اتفاق كشته شدند بسيارى از نيروهاى چپ را در آغاز انقلاب به خاك و خون بكشند.
جناحبندى نيروهاى سياسى امروزين ايران در چهار رأس اين مربع را در زير توضيح مىدهم.
جناح راست مذهبى
ساكنان اين رأس از مربع را تندروها و خشونتگراهاى جمهورى اسلامى تشكيل مىدهند. خامنهاى و اطرافيانش از احمدىنژاد گرفته تا شوراى نگهبان و بخش بزرگى از روحانيت و رهبرى سپاه و بسيج و اكثريت مطلق مجلس شورا در اين نقطه جا گرفتهاند. تقريبا همه اين نيروها در دورترين و افراطىترين نقطه اين رأس مربع گرد آمدهاند. دسترسى اين جناح به قدرت و جاذبه دستيافتن به قدرت امكان به وجود آمدن يك نيروى راست مذهبى معتدل را عملاً از بين برده است. چنين نيرويى به فرض تشكيل به سرعت از طرف تندروها و خشونتگراها جذب قدرت مىشود و امكان ادامه ی حيات مستقل از آن گرفته مىشود. تنها در زمانى كه تندروها به سركردگى خامنهاى ضعيف شوند و نيروى جاذبه خود را از دست بدهند شاهد شكلگيرى نهاد راست مذهبى معتدل خواهيم شد. نظير اين اتفاق در اواخر زمان شاه افتاد. زمانى كه شاه تحت عنوان باز كردن فضاى سياسى اجازه ی تشكيل احزابى بهجز رستاخيز را صادر كرد و افرادى مثل محسن پزشكپور اقدام به تأسيس حزبهاى راست معتدل كردند. دورنماى تكرار چنين رويدادى را اين روزها در جمهورى اسلامى هم مىتوان ديد. افرادى مثل على مطهرى در عين وفادارى به خامنهاى در زمينههايى مثل انتقاد از احمدىنژاد و مرتضوى خويشتندارى كمتر و استقلال بيشترى از خود نشان مىدهند. اين رويداد خود دليل مهمى بر جباريت رو به افول خامنهاى است.
جناح راست سكولار
در اين جناح سلطنتطلبها و مشروطهخواهان قرار گرفتهاند. مثل همتاى مذهبىشان، اغلب اين جناح خشونتگرا و تندرو هستند. راست سكولار خواهان سرنگونى تام و تمام جمهورى اسلامى با تكيه بر ناسيوناليسم ايرانى است. مخالفت بنيادين اين جناح با مذهب اين تصور را تقويت مىكند كه در صورت بهقدرت رسيدن دست به انتقامگيرىهاى مهارناشدنى بزنند و دور تازهاى از خشونت را در ايران شروع كنند. تبليغات شبانهروزى تلویزيونهاى لوسآنجلس و تشويق مردم به خشونت شاهدى بر اين مدعا است. در اين ميان جاى خوشبختى است كه رضا پهلوى و فرح ديبا هر دو چهرههايى منطقى، دموكرات، و كثرتگرا از خود ارائه مىدهند. و در عين حال باعث تاسف است كه ايندو نفوذ لازم را بر طرفدارانشان ندارند كه اين روحيه را در بين آنان تشويق و ترويج كنند.
با اين حال در جناح راست سكولار، در مقايسه با جناح راست مذهبى، به نيروهاى معتدل بيشترى برمىخوريم كه بىترديد ناشى از نبود جاذبه قدرت در اين جناح است. فردى مثل داريوش همايون و همفكرانش در اين جناح نقش معتدلترى بهعهده گرفتهاند كه بىترديد امكان اتحاد با ديگر نيروهاى اپوزيسيون را در اين گروه تقويت مىكند. شخصيت ديگرى كه جايش در اين بين خالى است شاپور بختيار است كه در مركز مربع و متمايل به راست سكولار قرار گرفته بود. اگرچه جبهه ملى اخيرا از او اعاده ی حيثيت كرد و از موضعگيرى خودش در زمان نخستوزيرى او انتقاد بهعمل آورد، اما جاى او را در طيف سياسى ايران كسى نتوانست پركند.
جناح چپ مذهبى
مركز ثقل اين جناح براى سالهاى بسيارى در اختيار سازمان مجاهدين خلق بود. جبهه ملى كه مادر اين سازمان به حساب مىآيد در زمان دكتر مصدق در سمت چپ مركز مربع نشسته بود. بعد نهضت آزادى و بعدتر، مجاهدين به تدريج به سمت چپ اين مربع نقل مكان كردند. مجاهدين بعد از رفتن به عراق و انقلاب ايدئولوژيك و افشاى رفتارهاى غيرانسانى با اعضايى كه از آنها جدا شده بودند بهتدريج محبوبيت خود را در ميان مردم و جايگاه خود را در اين جناح از دست دادند. همزمان با نزول مجاهدين گروه ديگرى در داخل چارچوب جمهورى اسلامى شروع به رشد كردند. اينان همانهايى هستند كه امروزه بهنام اصلاحطلب مىشناسيمشان. در آغاز انقلاب و تا زمانى كه خمينى زنده بود اين گروه قدرت اصلى را در دست داشتند و در بسيارى كجروىها شريك بودند يا در برابرشان سكوت كردند، اما مرگ خمينى و راندهشدن اين گروه از دايره ی قدرت فرصتى براى بسيارى از آنها فراهم كرد تا از ديدگاهى انتقادى در گذشته خودشان بازنگرى كنند و بسيارى از معتقداتشان را متحول كنند. بسيارى از اين گروه همچنان به معاملات پشت پرده بيشتر اعتماد دارند تا تكيه بر نيروى مردمى كه از آنها حمايت مىكنند. موسوى و كروبى مهمترين نمونههاى اين گروهند. بهنظر من چندان هم بهآنان نمىتوان خرده گرفت چون مردم هم به صراحت به آنها فهماندهاند كه حمايتشان از آنان مشروط است و اعتمادشان شكننده. همچنانكه وقتى موسوى و كروبى همين چند روزه اشارههايى در كوتاه آمدن در برابر خامنهاى كردند وبلاگهاى ايرانى پر شد از تحليلهايى در مخالفت با اين دو.
دو گروه ديگر كه به جناح چپ مذهبى تعلق دارند نهضت آزادى و جنبش مسلمانان مبارز هستند. اولى بيشتر به مركز مربع نزديك است و بهلحاظ ايدئولوژيك متحد خوبى براى يك نيروى چپ ميانه سكولار بهحساب مىآيد. جنبش مسلمانان مبارز كه حبيبالله پيمان بنيانش را گذاشت سالهاست كه بيانيه ايدئولوژيكى منتشر نكرده و اگر هنوز به متون اوليهاش در آغاز انقلاب معتقد مانده باشد بايد آنرا در نقطهاى بين مركز و راس چپ مذهبى قرارش داد.
جناح چپ سكولار
مهمترين عضو اين جناح حزب كمونيست كارگرى است كه تا پيش از مرگ منصور حكمت دومين حزب بزرگ اپوزيسيون بعد از مجاهدين بود. با مرگ حكمت و چندين انشعاب در داخل اين حزب تعداد هوادارانش به چند ده نفر در هر شهر تنزل كرد. حزب كمونيست كارگرى و انشعاباتش مهمترين مبلغ نظريه تحول ناپذيرى جمهورى اسلامى هستند. تا همين چندى پيش آنها از بهكارگيرى خشونت براى برهم زدن جلسات سخنرانى و كنسرتهاى موسيقى و نمايش فيلم كه از ديدگاه آنها تبليغ براى جمهورى اسلامى بهشمار مىآمد، خوددارى نمىكردند. حزب كمونيست كارگرى به دليل توانايىهايش در بسيج و سازماندهى نيروهاى كارگرى و هدايت اعتصاباتى كه هرروز لزومشان بيش از پيش احساس مىشود مىتواند نقش بزرگى ايفا كند.
نيروهاى ديگر كمونيست نظير فدائيان خلق و حزب توده اعضاى ديگر اين جناح هستند. نبود رهبرى كاريزماتيك و سازماندهى محكم باعث نابودى چندين نيروى سياسى ديگر در اين جناح شد كه مهمترينشان سازمان پيكار، اتحاديه كمونيستها، و حزب توفان بودند.
گفتار آخر
بهرغم مخالفتهاى هر يك از اين نيروهاى سياسى با ديگران حضور و نفوذ همگى آنها در صحنه سياسى ايران لازم است. دموكراسى بدون حضور هريك از اين چهار جناح لنگ خواهد بود. اعتقادات و موضعگيرىهاى سياسى و ايدئولوژيك را بايد بر مبناى شراكت همه نيروهاى سياسى در عرصه اداره ی كشور بازبينى و بازنويسى كرد. يكى از مهمترين نكتهها در اين ميان كنار گذاشتن شعار جدايى مذهب از سياست است. اين شعار را بايد با جدايى ايدئولوژى از دولت جايگزين كرد. اين را من بهخوبى درك مىكنم كه اين شعار واكنش غريزى در برابر سركوبى است كه بهوسيله نيروهاى مذهبى در سى سال گذشته اعمال شده است، اما دقيقاً به دليل غريزى بودن اين شعار بايد آن را كنار گذاشت. ما نمىخواهيم بار ديگر زندان اوين را از مخالفانمان پر كنيم، مخالفانى كه حاضر نيستند مذهبشان را از سياست ما جدا كنند. مهمترين نيرويى كه جايش در طيف سياسى ايران خالى است يك نيروى سكولار معتدل است كه در عين غيرمذهبى بودن به ضديت با آن نپردازد. موفقيت بىنظير بيانيهاى كه اخيراً در خارج از كشور از طرف هواداران سكولار جنبش سبز صادر شد گواهى بر اين واقعيت است كه بخش بسيار بزرگى از مردم به اين كمبود واقف هستند و آماده ی پذيرايى از چنين حركتى هستند.
بايد این را هم اضافه كنم كه در يك نظام دموكراتيك تنها كسانى مجاز به فعاليت نيستند كه خشونت را تبليغ كنند يا دست به خشونت بزنند. در بين نيروهاى سياسى امروز ايران تنها دو گروه هستند كه شامل اين تعريف مىشوند، يكى حاكمان ايران به رهبرى خامنهاى و ديگرى بخشى از سلطنتطلبها به سركردگى تلویزيونهاى لوسآنجلس هستند. باقى نيروها از مذهبى گرفته تا سكولار مىتوانند و بايد در عرصه سياسى ايران حضور داشته باشند. حتا مشروطهخواهان هم در يك نظام جمهورى بايد مجاز باشند نظراتشان را تبليغ كنند و در انتخابات شركت كنند. مگر در همين كانادا نيست كه حزب جدايىطلب بلاك كبكوا از پرقدرتترين احزاب سياسى است؟ اگر كانادا مىتواند مهمترين مخالف وجودىاش را در پارلمان تحمل كند ما هم مىتوانيم.
* دكتر شهرام تابعمحمدى، همکار تحریریه ی شهروند، بيشتر در زمينه سينما و گاه در زمينههاى ديگر هنر و سياست مىنويسد. او دکترای مهندسی شیمی و فوق دکترای بازیافت فرآورده های پتروشیمی دارد. پژوهشگر علمی وزارت محیط زیست و استاد مهندسی محیط زیست دانشگاه ویندزور است. در حوزه فیلم هم در ایران و هم در کانادا تجربه دارد و جشنواره سینمای دیاسپورا را در سال 2001 بنیاد نهاد. نوشتههاى او در بخش فارسى بىبىسى، نشريات فرهنگى اروپا، و چند روزنامه و مجله داخل كشور مثل جامعه، توس، شرق، و مجله فيلم چاپ شدهاند.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد