logo





اولین منتخب مردم و ۳۰ سال وفای به عهد

به مناسبت سی مین سال اولین انتخابات ریاست جمهوری ایران

سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۸۸ - ۲۶ ژانويه ۲۰۱۰

جهانگیر گلزار

jahangir-golzar.jpg
Gosar57@yahoo.de
جامعه ما در طی قرون با خشونت و قدرت حاکمان زندگی کرده است . خارج شدن از این مدار نیاز به یک تحول اساسی در تمامی زمینه ها را دارد . انقلاب سال 57 که به انقلاب پیروزی گل بر گلوله شهره شد در جستجوی رهایی از استبداد و دستیابی به آزادیها و استقلال و زیست در عدالت بود .
مردم آزاد شده از دست استبداد سلطنتی بدنبال زیست درآزادی و رها از هر گونه استبداد قولهای آقای خمینی را به عنوان یک روحانی و مرجع تقلید که نباید حرفش دوتا شود و حرف را از سر مصلحت نزند ، قبول کردند و بیان او را بعنوان سخنگوی مردم ایران پذیرفتند . در پاریس و در زیر درخت سیب ، آقای خمینی در مقابل رسانه های جهان عنوان نمود که به آزادیها و برقراری آنها اعتقاد دارد و خود را متعهد به اجرای آنها دانست .
از جمله مسائلی که آقای خمینی خود را به آنها متعهد نمود :
برنامه ما تحصیل استقلال و آزادی است (مصاحبه با رادیو و تلویزیون لوکزامبورگ 11 آبان 57 صحیفه نور ج 4 ص 263 )
حکومت اسلامی یک حکومت مبتنی بر عدالت و دمکراسی است (مصاحبه با خبرنگار تلویزیون تایمر انگلیس 16 اذر 57 صحیفه نور ج 5 ص 132 )
شکل حکومت ایران جمهوری است ، جمهوری به معنای اینکه متکی به آرای اکثریت است . (3 صحیفه نور ج 2 ص 517 )
جامعه آینده ما جامعه آزادی خواهد بود . همه نهادهای فشار و اختناق و همچنین استثمار از میان خواهد رفت .(7مصاحبه با سازمان عفو بین الملل 19 ابان 57 پاریس)
ولایت با جمهور مردم است . (مصاحبه با لوموند 22 آبان 57 )
در باره شخص خود می گفت :
اختیارات شاه را نخواهم داشت (مصاحبه در پاریس – صحیفه نور ص 115 5 )
من هیچ سمت دولتی را نخواهم پذیرفت(گفتگو با خبرنگاران در پاریس 12 ابان 57 )
من وسایر روحانیون در حکومت پستی را اشغال نمی کنیم ، وظیفه روحانیون ارشاد دولت ها است . من در حکومت آینده نقش هدایت را دارم .( صحیفه نور 3 ، ص 341 – 26 دی 57)
مجموع حرفهای آقای خمینی یک پیام را با خود داشت و آن اینکه ، آزادیها برقرار خواهد شد . زنان آزاد خواهند بود همانطور که مردان ، احزاب آزاد خواهند بود ، ادیان آزاد خواهند بود . استقلال کشور حفظ خواهد شد و او بارها تکرار کرد که اسلام تمام قوانین حقوق بشر را اجرا خواهد کرد، زیرا این حقوق در اسلام مستتر هستند . دیگر کمترین جای تردیدی باقی نمانده بود که برای ساختن ایران ، همچون دوران مصدق ، خمینی و روحانیت سد راه شوند . اکثریت سخنان آقای خمینی پیام آور رشد و عدالت خواهی بود .
آقای بنی صدر در باره سوالهایی که در افکار عمومی جهان در باره انقلاب ایران مطرح بود و خبرنگاران مایل به طرح آنها با آقای خمینی و شنیدن پاسخ وی بدانها بودند می گوید که من آن سوالهای خبرنگاران را جمع آوری کرده و در 16 موضوع دسته بندی کردم و به متناسب با اصول آزادی و استقلال پاسخ لازم را برای آن سوالها تهیه کردم . این سوالها و جوابها را به آقای خمینی دادم و او سعی کرد متناسب با آنها به سوال کنندگان پاسخ دهد .
بدینسان اولین بار بود که در این وسعت و با این دقت شخصی روحانی مواضعی صحیح در رابطه با حقوق و آزادیها می گرفت و و اگر آقای خمینی بر آنها وفادار می ماند ، می توانست شروع عصر جدیدی برای تاریخ بشر بشود .
اما صد حیف که آقای خمینی اهمیت این وفاداری را درک نکرد واز فردای پیروزی انقلاب به آنها پشت پا زد . نوارهای پاریس وی آرام آرام از میان مردم جمع شد . یاران آقای خمینی می خواستند که مردم فراموش کنند که او در پاریس چه گفت و چه قولهایی به مردم داد.
آقای خمینی بر اساس نظرش که "دیروز دیروز بود و امروز امروز است" احکام دیگری را" قانونی" نمود .
من باب نمونه آقای خمینی با حکمی که به آقای خلخالی داده است دیدگاه خود را کاملا آشکار کرده است .
خلخالی در کتاب خاطراتش می نویسد .
"حضرت امام ، دو یا سه روز پس از به ثمر رسیدن انقلاب اینجانب را فراخواند و نوشته ای را نشان داد و گفت : این حکم را به نام شما نوشته ام وقتی که به نوشته نگاه کردم ، دیدم که ایشان حکم قضاوت شرع و دادگاههای انقلاب را با خط خویش به نام اینجانب نوشته است .
"جناب حجت الاسلام آقای شیخ صادق خلخالی دامت افاضاته
به جناب عالی ماموریت داده می شود تا در دادگاهی که برای محاکمهء متهمین و زندانیان تشکیل می شود ، حضور به هم رسانده و پس از تمامیت مقدمات محاکمه با موازین شرعیه حکم شرعی صادر کنید . امضا – خمینی "
عرض کردم : متشکرم ، اما این کار خون دارد و بسیار سنگین است .
حضرت امام فرمودند ، برای شما سنگین نیست ، من حامی شما هستم .
عرض کردم : من زحمت کشیده ام و چیزهایی بلدم ، می ترسم که چهره ام در تاریخ انقلاب ، خونین جلوه گر شود و دشمنان اسلام علیه من تبلیغ کنند ، به ویژه این که ، باید سردمداران فساد و تباهی در ایران را محاکمه کنم .
امام فرمود : من از شما حمایت می کنم ، وانگهی به چه کسی بدهم که بتوانم به او اطمینان داشته باشم ؟ "
( به نقل از کتاب خاطرات خلخالی – صفحه 290 )
گویی تمامی قولهایی که او به مردم ایران و جهان داده بود با این حکم فراموش شدند . درگیریها بین طرفداران خط آزادی و معتقدین به حکومت با خشونت روز به روز بیشتر چهره می نمایاند . انتخابات ریاست جمهوری امکانی بوجود آورد که مردم بتوانند منتخب مدافع حقوق خود را انتخاب کنند .
از ابتدای انقلاب دو نظریه در مقابل هم قرار گرفتند . یک دسته طرفدار ولایت فقیه و با تعهد و التزام به ولایت فقیه ، مخالف آزادیها شدند و با براه انداختن و تشکیل نیروهای مسلح در خدمت قدرت ، شروع به حذف مخالفین خود کردند . خط دیگر موافق برقراری حقوق انسانها یعنی آزادی و حقوق اجتماعی و استقلال بودند و در زمینه اقتصادی نیز طرفدار استقلال و داشتن برنامه ای بر این اصول و مبتنی بر کار کارشناسی و احترام به علم و منزلت متخصصین و مدافع رشد واقعی دراقتصاد کشور بودند . تقابل این دو خط فکری ، در اولین انتخابات ریاست جمهوری چهره خود را نشان داد .

مرحوم منتظری در کتاب خاطراتش می نویسد " در رابطه با گنجاندن اصل ولایت فقیه در قانون اساسی من و آقای بهشتی و ربانی شیرازی و حسن آیت اصرار داشتیم . البته بعضی ها هم مخالف بودند . مثل آقای طالقانی و بنی صدر "( خاطرات آقای منتظری چاپ اول ، سال 79 ج 1 ،ص 456 )
. در 5 بهمن 58 اولین انتخابات ریاست جمهوری انجام گرفت . تعداد 128 نفر خود را کاندید کردند و در انتخابات 106 نفر نامزد این مقام شدند و به اظهار نظر پرداخته وبعضا ارائه برنامه های خود به مردم شدند .
حاصل رای گیری انتخابات به این شرح است :
نفر اول ابوالحسن بنی صدر 76 درصد آرا را کسب کرد .
نفر دوم احمد مدنی 8/15 در صد آرا
نفر سوم نامزد حزب جمهوری اسلامی یعنی آقای حبیبی کمتر از 5 در صد آرا
نفر چهارم داریوش فروهر 95/0 درصد آرا
نفر پنجم کاظم سامی 63/0 در صد آرا
نفر ششم صادق قطب زاده 32/0 درصد آرا
بقیه کاندیداها روی هم رفته 01/ 0 در صد آرا
در این انتخابات کاندیدای حزب جمهوری اسلامی و شخص خمینی یعنی آقای حسن حبیبی تنها توانست 5 در صد رای بیاورد . مردم نشان دادند که نظریه آقای خمینی و اسلامی که او تعریف می کند . یعنی اسلام موافق استبداد و خشونت و مخالف آزادیها تنها 5 در صد موافق در کشور دارد .آقای بنی صدر بعد از انتخابش چنین گفت : «پيروزي من در انتخابات رياست جمهوري به اين معني است كه انقلاب ادامه دارد .معنايش اين است كه مردمي كه انقلاب كردند نمي خواهند به نظامي برگردند كه در آن اقليتي به هر عنوان واسمي كه روي آن بگذاريد مي نشينند وبه جاي ملت تصميم مي گيرند،براي ملت كانديدا درست مي كنند .معناي اين انتخابات اين است كه دوره اين بساط تمام شده است.(کتاب "نامه ها به آقای خمینی و دیگران" نوشته آقای بنی صدر-ص 24)»
خمینی و استبداد جدید نتوانستند آزادیخواهان را و مخصوصا اولین منتخب آزاد مردم را مطیع خود کنند .بدین خاطر در مقابل اولین منتخب مردم که وفا دار به رای مردم مانده بود و روزانه گزارش دیدار هایش با مسئولین داخلی و خارجی و تصمیم گیریها و نیز صحبتها و اعمال خود را بطور مفصل به مردم در روزنامه انقلاب اسلامی نشر می داد و در نظر و عمل مخالف روحانیت مرتجع و استبداد وابسته به او بود ، کودتا کرده و تا آنجا رفتند که حکم قتلش را هم صادر نمودند .
آقایان کاظم سامی و قطب زاده و داریوش فروهر را نیز به قتل رساندند .
در آن روزهای سخت ، موافقین شکل گیری استبداد جدید ،به مدافعین آزادیها انگ لیبرال، ضد انقلاب زده و با ضد امام و ضد ولایت فقیه خواندن آنها در صدد حذف فیزیکی آنها نیز برمی آمدند. در واقع علاوه بر مستبدین جدید متاسفانه بسیاری از گروهها و سازمانهای سیاسی نیز در آن زمان معتقد به برقراری انواع دیکتاتوری ها بودند و تنها اختلاف ودعوایشان با خمینی بر سر نوع دیکتاتوری بود . نه تنها از آزادیها و آزادیخواهان دفاع نمی کردند بلکه در حذف آزادیخواهان با آقای خمینی و دستیارانش وجه اشتراک و بعضا همکاری نیز داشتند .
اختلاف نظری و اصولی بین دو طرز فکر :
اختلاف نظری و اصولی بین دو طرز فکر بتدریج برای مردم وضوح میافت
◄مکتبی و متخصص. بدین معنا که خط استبداد و وابستگی ،مکتبی بودن را غیر متخصص بودن تعریف میکرد و برعکس طرز فکر مبتنی بر آزادی و استقلال اصولا باور را بدون دانش و تخصص و فن ، خالی کردن باور از محتوا میدانست ،
◄دو نگرش در باره جنگ. یکی که درادامه دادن جنگ فرصتی برای استقرار استبداد می جست و استفاده از نیروهای غیر متخصص و دوره ندیده را صرفا برای تمرکز قدرت در دست نیروهای مسلح در خدمت استبداد جدید و حتی سوء استفاده از این نیروها می خواست و نام آنرا نیز تقدم مکتب بر تخصص می نهاد و در مقابل آن طرز فکری که برای تخصص و دانش و فن و انسانهای حامل این دانش و فن که در گیر دفاع از میهن بودند اهمیت بسیار قائل بود ومعتقد به دفاع از میهن ،ولی پایان دادن جنگ آنهم در کمترین زمان ممکن بود وبر این بود که با استفاده از پتانسیل و مشروعیتی که انقلاب ایران در افکار عمومی جهانی دارد می توان صدام را به تن دادن به صلح و پرداخت غرامت وادار ساخت و شرایط صلح را ضامن استقرار و بسط آزادیها میدانست،
◄ دو نگرش در باره حقوق مردم و آزادیها .یکی در صدد دوباره باز سازی زیر ساختهای استبداد و وابستگی و تحدید و تهدید روزمره آزادیهای مردم بود ، و طرز فکر دیگر مدافع نظری و عملی حقوق مردم و بسط آزادیهای همه شهروندان ولزوم همراه دانستن تحقق آزادیها با استقرار استقلال و عدالت اجتماعی بود.
درایران زمان انقلاب این دو طرز فکر در دو شاخص و نماینده خود را مشخص می ساخت :
از یک طرف کلیه طرفداران خط استقلال و آزادی که رئیس جمهوری منتخب مردم با تعهد به برقرای آزادیها و اهداف مردم و انقلاب آنرا نمایندگی میکرد و از طرف دیگر حزب جمهوری اسلامی باطرفداری آقای خمینی از آنها ،که آقای خامنه ای و تمامی مافیای حاکم بر ایران امروز دنباله و عقبه آنها را تشکیل میدهند.
در هنگامه کوشش آقای خمینی و طرفدارانش برای استقرار استبداد جدید کسی می بایست زبان مدافع حقوق مردم می بود . زبان بنی صدر چه در سخنرانی ها و چه نوشته ها زبان اعتراض به سلب آزادیها و حقوق مردم بود . سرمقاله های روزنامه انقلاب اسلامی و ستون "روزها به رئیس جمهور چگونه می گذرد" و گزارشی که روزانه تحت این نام به مردم می داد ، آقای خمینی و دوستانش را خوش نمی آمد .
در سال 1359 آقای بنی صدر خطاب به مردم و رسانه ها زبان به اعتراض گشود که :" در ایران 6 نوع زندان وجود دارد و ما انقلاب نکردیم که زندان و شکنجه داشته باشیم . "
آقای خلخالی در خاطراتش ( صفحه 313 ) مینویسد : " بنی صدر مرتبا مسئله شکنجه را برای کوبیدن دادگاه ها عنوان می کرد و از کاه کوه می ساخت و تا آن اواخر هم دست بردار نبود . آقای بنی صدر تعزیرات شرعی را جزء شکنجه به حساب می آورد . او اصلا به دستورات شرع توجه نداشت ."
در جای دیگر از خاطراتش می گوید ( صفحه 319 ) " هیئت مبعوث از طرف امام ، هر گونه شکنجه را در زندان ها نفی می کردند ، ولی بنی صدر با تمام وقاحت فریاد می زد که : شکنجه در ایران از زمان شاه هم بدتر است . بنی صدر در نطق های خود دولت و مجلس و شورای نگهبان و شورای عالی قضایی را می کوبید . او قانون اساسی و مجلس خبرگان را قبول نداشت و ولایت فقیه را رد می کرد . "
بنی صدر بر ضد خواست آقای خمینی که از او می خواست احزاب مخالف را تعطیل کند ، موافق و پشتیبان همه احزاب بود هرچند با وی مخاف باشند .
بنی صدر بر خلاف نظر خمینی که او نباید به مردم روزانه گزارش بدهد ، روزانه مردم را از وقایع درون نظام و برخوردها آگاه می کرد . آن زمان پر خواننده ترین مطلب در کشور همین گزارشات بود .
کتابهای بنی صدر به سطح تیراژ چند صد هزار رسیده بود و نظر او که انسان را از قید بندگی شخص و نظر و سازمان و ... آزاد می دانست و او را مشوق به رشد در برخورداری از آزادی خود و احترام به آزادی دیگران می کرد ، برای روحانیت حاکم سخت گران می نمود .
در آن زمان گفته می شد که مجموع انتشارات مختلف کتاب کیش شخصیت تیراژی برابر با 1 میلیون نسخه داشته است . آن کتاب نمی توانست باب میل طرفداران استبداد واقع شود چرا که به آدمی نشان می دهد که چگونه میتواند خود را از کیشهای مختلف قدرت آزاد کند وطرز رفتار و اعمال انسانهای قدرت مدارو ساخت و کار قدرت را بهتر بشناسد . بقول مرحوم مطهری سخنرانی های آقای بنی صدر در دانشگاه بیش 50 هزار شنونده داشت . وضوح و تشخیص سره از ناسره و خط کشی مشخص بین خط استقلال و آزادی و خط استبداد و وابستگی از طریق همین موارد خود را نشان میداد وبتدریج آقای خمینی و نظریه خشونت طلبی او و یارانش را مقابل بنی صدر و کلیه ایرانیانی که از آزادی و استقلال دفاع می کردند قرار می داد.
بعد از انتخاب بنی صدر به عنوان رئیس جمهور ، جناح حزب جمهوری اسلامی به فکر سلطه بر مجلس افتاد تا بتواند به کمک آن بر ضد مخالفین خود بیشتر فعال شود .
در کتاب خاطرات آقای رفسنجانی ( عبور از بحران ) آمده است «.....متاسفانه اين خطر بطور جدي وجود دارد كه انتخاب مجلس شوراي ملي تحت تاثير همين جو ناسالم منجر به انتخاب شدن افرادي كه تسليم رئيس جمهورند بشود واز داشتن مجلسي مستقل وحافظ اسلام در مقابل انحراف احتمالي مجريان [منظور رئيس جمهور منتخب]محروم گرديم عبور از بحران – ص 17».ودر ادامه براي اطمينان خاطرخميني را به اين همراهي مكلف هم مي كنند «......احتمال اينكه روال موجود مانع تشكيل مجلس شوراي اسلامي احتمالي گردد كه جنابعالي بدان دلبسته ايد واميدواريد نارسايي ها وكمبودهاي رئيس جمهوررا جبران كند قابل توجه وتكليف آور است.عبورازبحران –ص 17 »منظورش از کمبودهای رئیس جمهور یعنی کسی است که نتوانسته اند مطیع خود کنند و او مدافع حق مردم مانده است .
در جای دیگر هاشمی می نویسد :" بعد از انتخابات رياست جمهوري نزد امام رفتيم وگفتيم اينكه نشد واوگفت شما هم برويد ومجلس را بگيريد." هاشمی قانع نمي شود ونامه اي شخصي به آقای خميني در تاريخ 25/11/59 مي نويسد وگله می کند که «....به خود ما بگوييد آيا رواست كه همه گروه دوستان ما به اضافه اكثريت مدرسين وفضلا قم و ائمه جمعه وجماعات و... در يكطرف اختلاف وشخص آقاي بني صدردر يكطرف وجنابعالي موضع ناصح بيطرف داشته باشيد؟مردم چه فكرخواهند كرد؟وبعدا تاريخ چگونه قضاوت خواهد كرد؟....ما جايز نمي دانيم كه ميدان را براي حريف خالي كنيم ومثل بعضي از همراهان سابق قيافه بيطرف بگيريم و... قبل از انتخابات رياست جمهوري خدمتتان عرض كرديم كه بينش آقاي بني صدر مخالف اسلام فقاهتي است كه ما براي اجراي آن تلاش مي كنيم واكنون هم بر همان نظر هستيم وشما فرموديد رياست جمهوري مقام سياسي است وكاري دستش نيست .امروز ملاحظه مي كنيد كه چگونه در كار كابينه مي تواند كارشكني كند وما فقط مي توانيم دفاع كنيم ...|»عبور از بحران-ص22».
راز نقشه خمینی و دوستان او (که هنوز بر کشور حاکمند و بسیاری از آنها به خود صفت اصلاح طلب داده و بر این گمانند که شاید بتوان در چهارچوب قدرت فقیه که بر جان و مال و ناموس مردم سیطره دارد ، آرام آرام حقوق شهروندان را مطالبه کنند ! ) زمانی بر ملا شد که نوارحسن آیت و نقشه کودتای آنها برعلیه منتخب آزاد ملت بیرون آمد .
"از جمله نوارها نواري است كه در آن گوينده(حسن آيت)مي گويد :" بايد نگذاشت بني صدر در هيچ زمينه اي موفق بشود تا بتوان ظرف 6ماه مجلس را در مقابل او قرار داد ومجبور به استعفايش كرد اما اگر ظرف اين مدت استعفا نكرد بايد او را ترور كرد.." کتاب نامه ها – ص59."
هاشمی در خاطراتش می نویسد ( 6 خرداد 60 ) «..ساعت9 صبح براي ملاقات نمايندگان مجلس با امام به منزل امام رفتيم.بمناسبت سالگرد افتتاح مجلس اين ملاقات انجام مي گرفت.قرار بود ملاقات خصوصي ودربسته باشد ولي امام ترجيح دادند كه باز باشد ومطالب پخش شودوچه خوب شد.اول من مقداري صحبت كردم،گزارش از كار مجلس دادم واز امام براي راهنمایی وتقويت مجلس استمداد كردم.امام سخنراني تاريخي مهمي كردند آنچنان مهم كه اهل نظر گفتند انقلاب جديدي است.نسبت به مخالفان خط امام آنچنان كوبنده بود كه عده اي باور نمي كردند پخش مي شود.ليبرالها ومخصوصا بني صدر ونهضت آزادي را خوار وضعيف كردند.به آنها فضول وغلط كردي گفتند وتصميمات مجلس را غير قابل خدشه معرفي كردند.(عين جمله خميني چنين بود:"نمي شود از شما پذيرفت كه قانون را قبول نداريم.غلط مي كني قانون را قبول نداري،قانون تو را قبول ندارد")وپاسداران را خيلي صريح تقويت كردند.خدا حفظشان كند.قبل از شروع ملاقات ما اعضاي شوراي عالي قضائي خدمت امام بودند به جزآقاي رباني شيرازي.احمد آقا هم بود ومن هم در قسمتي از جلسه شان رسيدم.بحث بر سر موضع ما با مخالفان وليبرالها بود .مطالب خوبي گفته شد وتصميمات خوبي گرفته شد قرار شد هيات سه نفري صريحا تخلفاتشان را بگويند.دادگاهها هم قويا عمل كنند وحتي در مورد تعطيل روزنامه هاي ضد انقلاب .امام گفتند مجلس محكم برروي موضع قانونيش بماند وگفتند بني صدر بخاطر اطرافيان نابكارش خود را حذف مي كند احمد آقا هم خوب كمك مي كرد.... عبور از بحران- ص ص 130،131».
کودتا داشت به مراحل پایانی خود نزدیک می شد
در روز دوشنبه هيجدهم خرداد60:
بني صدر در كرمانشاه است .آخرين تماسهای خميني با بني صدر از طريق رضا پسنديده برادرزاده خميني انجام مي پذيرد.بني صدر به قولش وفا مي كند وپيام خود را به گوش مردم مي رساند.اين خبر توسط گروه كودتا در يادداشت اين روز نوشته مي شود «..رئيس جمهور مطالب واعتراضيه خودش را در نشريه اي بنام پيام رئيس جمهور منتشر كرد حتي كارنامه واعلاميه هارا.عبوراز بحران-ص145».پسنديده پيام زير را تلفني از طرف خميني براي بني صدر مي خواند«من همواره كوشيده ام شما را در مقام رياست جمهوري وفرماندهي كل قوا كه خودمن به شما تفويض كرده ام حفظ كنم اما خود شما مانع اينكار مي شويد.حالا هم مي خواهم شما را حفظ كنم به شرط اينكه اطرافيان خود را دور كنيد اين روزنامه شما را به باد داد گروههای فاسد را طرد كنيد.شما بايد دولت را قبول كنيد شورای قضائي راقبول كنيد.مجلس وشوراي نگهبان را قبول كنيد».
بنی صدر نامه ای به خمینی می نویسد «شما نمي خواهيد قانون اساسي اجرا گردد .در مسائل اساسي كشور طرز عمل شما چنان است كه كشور را با خطر نابودي مواجهه كرده است.شما يك رئيس جمهور ضعيف،يك دولت ناتوان ويك مجلس مطيع، يك دستگاه قضائي وسيله تهديد مخالفان مي خواهيد.بخلاف گفته شما اين حزب جمهوري است كه دين وملت وشما را به باد مي دهد .شما رهبري ملتي را به مشتي قدرت طلب فاسد فروخته ايد.بسيار كوشيدم وهنوز نيز مي كوشم رهبري اين انقلاب صدمه نبيند.اما شما خودكشي تدريجي كرديدهنوز وقت باقي است بايد1- مجلسي جاي اين مجلس را بگيرد كه انتخاباتش به راستي آزاد باشد و..2- دستگاه قضائي بايد قوي باشد يعني مستقل باشد...3- شوراي نگهبان موافق قانون بايد از نو تشكيل شود4- دولت رجائي فاقد صلاحيت است واز جانب شما تشكيل شده وبايد برود.5- رياست جمهوري وفرماندهي كل قوا مقامهايي بودند براي منزلت مردمي كه قرنها وقرنها ازهرگونه منزلتي محروم بوده اند.قانون هيچگاه در اين كشور به اجرا در نيامده است.گمان مي رفت با قبول رياست جمهوري بتوانم در برابر خطرهاي بيشمار مردم را با اجراي قانون در صحنه نگهدارم ومردم از استقلال خويش دفاع كنند.خود با كاروتلاش به بحرانهاي اقتصادي وغيرآن غلبه كنند،آزادباشند،مطمئن باشند،اميد داشته باشند وخودجوش به تلاشي بزرگ براي تغيير مسير تاريخ برخيزند.اينك كه دادستان انقلاب تهران برخلاف قانون مطبوعات روزنامه ها را توقيف كرده است وديگر از آزادي اثري نمانده است،اينك كه به دنبال تسليم خفت بار در مسئله گروگانگيري بودجه اي باب طبع سلطه گران آمريكائي به مجلس مي برندوبا انگليس وآمريكا قراردادهائي امضا مي كنند كه جز مسابقه براي جلب نظر مساعد شيطان بزرگ وكوچك عنواني بدان نمي توان داد.رياست جمهوري وفرماندهي كل قوا ديگر به چه كار من مي ايد؟از ابتدا گفته ام اين مقامها را براي حداكثر تلاش بخاطر نجات كشور وانقلاب مي پذيرم وهنوز نيز بايد تكرار كنم كه مرا بدانها دلبستگي نيست." کتاب نامه ها-ص563».
خمینی و دوستانش و یارانش می دانستند که مقام ریاست جمهوری برای بنی صدر یعنی وسیله ای جهت تحقق آزادیها و با او نمی شود معامله کردو نمی شود او را مطیع گرداند . او را از این حرفها و کودتا ترسی نیست .
خمینی سوار اسب قدرت و خشونت وارد میدان شده بود او چنین حکم داد . .«بسم الله الرحمن الرحيم-ستادمشترك نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران،آقاي ابوالحسن بني صدر از فرماندهي نيروهاي مسلح بركنار شد.روح الله الموسوي الخميني.»
در روزهای بوجود آوردن موج خشونت در کشور آقای آیت الله لاهوتی برای بنی صدر پیغام می آورد واز تصميم قتل او را آگاه مي كند .
بني صدر در تاييد اين تصميم سالها بعد در خاطراتش نوشت«..بعدها صحبت اين بود كه وقتي مرا گرفتند اصلا نگذارند به زندان برسم ودر راه مرا بكشند چون محاكمه من كار ساده اي نبود وخميني گفته بود توی راه نفله اش كنيد. کتاب درس تجربه-خاطرات آقای بنی صدرص135»
در روز 22 خرداد بنی صدر خطاب به مردم نوشت : امروز از صبح تا شام واز شام تا صبح چماقداران رسمي وغير رسمي محل زندگي وكار رئيس جمهوری منتخب شما را در محاصره دارند واينها مستثني هستند مي توانند هر تظاهري را بكنند وهر رذالتي را انجام دهند.فردا با شما مردم چه خواهند كرد؟خدا را به گواه مي گيرم كه به وظيفه خود عمل كردم وآنچه را بايد ،به اطلاع شما مي رساندم.بر شما مردم است كه نگران سرنوشت انقلاب اسلامي وكشور خود باشيد واستقامت كنيد ... کتاب نامه ها –ص570».
در روز 25 خرداد هاشمی می نویسد : احمدآقا تلفن كرد وگفت امام مي فرمايند زودتر مجلس در مورد آقاي بني صدر تصميم بگيردامروز بني صدر جواب مغرورانه ای به اظهارات امام داده است معلوم است نمي خواهد به راه بيايد.عبورازبحران- ص156»
بنی صدر نامه ای به خمینی می نویسد : 2- آيا قانون بايد درباره ي همه به تساوي اجرا شود يا به تبعيض؟اگر راهپيمائي وتظاهرات نبايد انجام گيرد پس اين چند روزه چرا يك گروه معين آزادند در خيابانها تظاهر كنند وناسزا وشعار بدهند. بجان مردم بيفتند و بزنند وبگيرند وببرند؟روز اول ماه مه(روز كارگر)به گروهائي كه به غير دين عقيده دارند اجازه اجتماع داده شد كسي هم متهم به شركت در وحدت نشد.3- آيا شوراي عالي قضائي كه فرموده ايد اينجانب نبايد بگويم كه آنها را قبول ندارم بايد طبق قانون اساسي تشكيل شود ياخير؟آيا شوراي عالي قضائي حق وضع قانون دارد يا نه؟ اگر ندارند اينجانب كه بايد مجري قانون اساسي باشم حق دارم بگويم وضع قانون نكنند يا خير؟اگر دادستان انقلاب كه هيچيك از شرايط قاضي در او جمع نيست برخلاف قانون اساسي ومطبوعات روزنامه ها را توقيف كرد بايد بگويم چرا خلاف قانون عمل مي كند ياخير؟واگر مردم را به استقامت در برابر قانون شكني آشكار خواندم دعوت به شورش كردم يا قانون؟4- به گمان اينجانب اين است كه رفتار شما در حق اينجانب عادلانه نيست اينجانب هيچ نيت بدي نسبت به شما وكشور نداشتم...
در روز 31 خرداد طرح عدم کفایت در مجلس مطرح و بعد از رای گیری اعلام می شود.
کودتا به نتیجه رسیده بود .
در آن زمان محمدی گیلانی دژخیم استبداد جدید ، آقای بنی صدر را 3 بار محکوم به اعدام کرد و گفته بود مگر اینکه پیش از پایان ماه رمضان وی به نزد آقای خمینی برود و توبه کند!!
خمینی و یارانش تنها بر ضد یک شخص کودتا نکردند . آنها بر ضدآزادیها و مدافعین آن کودتا کردند . آنها بر ضد استقلال طلبان کودتا کردند . آنها بر ضد کسانی که می خواستند با مدیریت صحیح و با کمترین تلفات جنگ را به پایان رسانند کودتا کردند .
در آخرین ساعاتی که بنی صدر می توانست به مردم پیامی بدهد در آن این جمله معروف را نوشت : ما می رویم که بمانیم و شما می مانید که بروید .
با اینکه نظام ولایت فقیه سعی کرده است سه ده بطور مدام بنی صدر را به اشکال مختلف سانسور کند تا برای نسل جوان کشور شخصیتی نا آشنا باشد ، با این حال امروز شاهد این امریم که سران رژیم هر حرکت وعمل آزادیخواهی را که باعث اعتلای جنبش مردم میشود را کار بنی صدرمی دانند . هر کس را که بخواهد ابتکاری در آزادیخواهی بکند با بنی صدر مقایسه می کنند . هر کس که بخواهد کوچکترین مخالفتی با این نظام بکند ، سرنوشت بنی صدر که بر ضد او کودتا کردند را به او تذکر می دهند .
از چه رو وی حتی برای سران نظام سمبل آزادیخواهی گردیده است؟ زیرا در عمق وجدان خود میدانند که بنی صدر بر خلاف خمینی به قولی که به مردم داده بود عمل کرده است . او تا به امروز همچنان وفادار به رای مردم مانده است و از حقوق آنها دفاع کرده ومی کند .
وی بعد از مراجعت به فرانسه در اولین مصاحبه خود به خبرنگاران گفت : "من آمده ام که روابط اورگانیک بین ریگانیسم و خمینیسم را بر ملاکنم " تلویزیون کانال 2 آلمان 5 سال بعد از این صحبت گزارشی داد که با این پوزش خواهی شروع می شد : ما حرف اولین رئیس جمهور ایران را بعد از مراجعتش نمی توانستیم قبول کنیم . تصور می کردیم که او از روی غرض می گوید . بعد ها بخاطر افشاگریهای بیش از حد او در سطح جهان ما باور آوردیم و پی گیری کردیم و متوجه شدیم که کودتای بر ضد بنی صدر حاصل روابط پنهانی آیت الله خمینی با ریگانیسم در آمریکاست .
او از حق هر ایرانی در طول 3 دهه گذشته دفاع کرده است . در دادگاههای مختلف علیه تروریسم دولتی سران نظام ولایت فقیه شهادت داده و از حقوق ایرانیان دفاع کرده است و روابط ارگانیک سازمان ترور این نظام را برملا کرده است . در دفاع از حقوق ترور شدگان اپوزیسون ایرانی در رستوران میکونوس ، چنان شهادتی بر حق داد که در نتیجه دادگاه برلین برای اولین بار در تاریخ دادگاههای بین المللی رای به جنایت "رهبر مذهبی" یک کشور (ایران) یعنی آقای خامنه ای داد . زیرا که بنی صدر دلایل کافی و منطقی و مستدل به دادگاه ارائه نمود تا جایی که دیوان عالی آلمان بعد از بررسی مدارک و نظرات ارائه شده از طرف وی با مشاورت با دیگر قضات کشورهای مختلف 4 نفر را محکوم نمود . بغیر از فلاحیان ، ولایتی ، رفسنجانی و شخص خامنه ای نیز در ترور مقصر شناخته شدند .
دفاع وی ازحق قاسملو در دادگاه اتریش و ارائه مدارک کافی بر اثبات ترور نظام ولایت فقیه در کتابها و مقالات زیادی درج گردیده است .
ارائه برنامه های اقتصادی ، راه حلهای سیاسی خروج از بحران ، دفاع از حقوق ایرانیان ، تحلیلهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی مندرج در نشریه ای در 740 شماره به مدت 30 سال از زمره کارهایی است ک وی هنوز ادامه میدهد و این نشریه خود سندی گویا بر تحول تاریخ معاصرمیهن ما در بخشهای مختلف می باشد . تمامی اینها به همت و مدیریت شخص او در طول این 3 دهه انجام گرفته است . تحقیقات او در زمینه حقوق بشر و قضاوت اسلامی هر مستمسکی را که نظام ولایت فقیه بدان جنایت می کند را از آنها گرفته است.این کتاب به زبانهای آلمانی و انگلیسی و سوئدی ترجمه شده و زمینه تحقیق محققین واقع گردیده است . کتاب زن و زناشویی او یکی از پر خواننده ترین کتابهای او در اینترنت می باشد . مطالعات او در عدالت اجتماعی و عقل آزاد خود بیان اندیشه ای است مبتنی بر راه آزاد شدن انسان از نظریه های قدرت و راهگشای نسل جوان برای رسیدن به زیست در آزادی . تحقیقات 3جلدی وی در روابط پنهانی ایران و آمریکا به دو زبان فرانسه و انگلیسی نیز چاپ شده است و این مجموعه تحقیق در آمریکا توانست 1 ماه به عنوان پر فروشترین کتاب بشود و بعد از رفتن آقای بنی صدر در مقابل گروه تحقیق مجلس سنای آمریکا ، پای مسئله ایران کونترا به دادگاه کشید و تعدادی از مشاورین و نزدیکان ریگان بلافاصله مجبور به استعفا شدند ومساله ایرانگیت نیز بدل به یک مسئله جهانی شد.
مجموعه تحقیقات او بعد از خروجش از کشور تا به امروز در 17 کتاب انتشار یافته است
او که تحلیل گر و مدافع جنبش اجتماعی برای تحول اساسی در کشور بوده و هست ، امروز شاهد جنبش عمومی مردم ایران است .او خود را همیشه یار و همراه مردم دانسته است وپیوسته اعتقاد به رهبری جمعی داشته است . او به عنوان سخنگوی مردم همیشه مدافع آنها بوده است .اعتقاد او به آزادیها و کوشش او در دفاع از حقوق مردم امروز شعار مردم ما در جنبش خود جوش آنها گردیده است .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد