logo





به جنبش سراسری مردم مان خیره شویم!

سه شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۸ - ۰۵ ژانويه ۲۰۱۰

لاله حسین پور

عینک مان را بزنیم، باید توان دیدن اجزای این جنبش توده ای را داشته باشیم، وگرنه صرف ِ کف زدن برای چنین حرکت بزرگی که تا دیروزِ کودتای انتخاباتی کسی آن را باور نداشت و تا دیروزِ حرکت عاشورا نیز بسیاری آن را دست کم می گرفتند، آری، صرف ِ کف زدن برای این جنبش دیگر سودی ندارد.
جنبشی که با خون خود اثبات کرد که "ما هستیم"، برای ماندن اما، به نیرویی ماورای آنی که دارد، نیازمند هست. نیرویی که بالقوه در خود جنبش انباشته است وتنها مجاری می خواهد که جاری شود. نیرویی که نه تنها بر اثر خشم 30 ساله طغیان می کند، بلکه با تلاش های سالیان دراز جنبش های مدنی انباشت شده است. تلاش هایی که بدون کنش های روزمره وخستگی ناپذیر جنبش زنان، جنبش دانشجویی و جوانان، جنبش های کارگری، جنبش های ملی و قومی و غیره، ثمری را که امروز داده است، قطعا نمی داد. آن ها با تلاش هایی آگاهانه، با برنامه، با طمأنینه، مداوم و مستمر، شبکه در شبکه، زنجیرهایی را به هم بافتند که امروز با هیچ تهاجمی بازشدنی نیستند. مهم این نیست که جنبش سراسری امروز در خیابان است یا در خانه های خود، مهم این است که جنبش سراسری امروز زنجیرهای به هم بافته شده خود را محکم تر می کند. کافی است که دو سر زنجیر به هم برسد تا دیگر جای تنفسی برای هر حکومتی که بخواهد تلنگری به این زنجیرها بزند، باقی نگذارد. چه حکومت جمهوری اسلامی و چه هر حکومتی که بخواهد با سوء استفاده از شرایط موجود، قدرت را به دست گرفته و از عدالت اجتماعی بگریزد و هم چنان ظلم و تبعیض را با هر شکلی که داشته باشد، در جامعه رواج دهد.
باید عینک مان را بر چشم زده و تنها جنگل را نبینیم و تنها به تحسین این جنگل انبوه و پر درخت مشغول نشویم. اگر درختان آب یاری نشوند، جنگل نیز باقی نمی ماند. اگر جنبش های مدنی هر یک سر بلند نکرده و نقش خود را ایفا نکنند، جنبش سراسری حتی اگر به توفیقی برسد نیز از فردای انقلاب بهمن و یک جمهوری غیرانسانی ِ دیگر، فراتر نخواهد رفت.
ایده منحل شدن جنبش های مدنی در جنبش سراسری، نه تنها تک تک جنبش ها را تحلیل خواهد برد، بلکه در نهایت کمکی به جنبش سراسری نیز نخواهدکرد. این ایده، چه تئوریزه شود و چه در عمل اجراء شود، جز تضعیف جنبش سراسری نتیجه ای نخواهد داشت.
حال که رژیم جمهوری اسلامی عربده کشان به دور خود می چرخد و هر کس را که در شعاع دایره خود به آن برمی خورد، می گیرد و می برد و می کشد، دیگر نمی توان به دلیل هزینه ندادن، خود را در پشت پهناور جنبش سراسری مخفی کرد. امروز همه هزینه می دهند. هزینه ای که به بار خواهد نشست و به هدر نخواهد رفت. اما هر هزینه ای بازتولید می خواهد. انرژی انباشت شده، روزی به پایان خواهد رسید و اگر جایگزینی نداشته باشد و اگر در هر لحظه شارژ نشود، در نهایت ماشینی با باطری خالی برجای می ماند.

مطالبات، مطالبات، مطالبات!

جنبش های مدنی مانند جنبش زنان، جوانان، دانش جویان، کارگری، ملی و غیره چگونه پای گرفتند؟ آن ها از خواسته های بی واسطه قشری که به آن تعلق داشتند، شروع کردند. گفتمان مطالبه خواهی را رواج دادند و تنها به اعتراض و دفاع از دستاوردهای به تاراج رفته شان بسنده نکردند. آن ها خواسته های شان را هر چه روشن تر، هر چه پررنگ تر و هر چه گسترده تر بیان کرده و نیروی توده ای خود را آرام آرام جمع آوری کردند.
هرگروهی می تواند با چند شعار آرمان خواهانه بخشی از نیروی روشن فکر را به دور خود جمع کند، اما آن گاه به جنبشی توده ای تبدیل می شود که مطالبات وسیع ترین قشر جامعه را فریاد زند و از این طریق نیرومند شود. بیان این مطالبات و سازمان یابی شبکه های توده ای حول دست رسی به آن ها، سرمایه شکست ناپذیر هر جنبشی است. می توان ادعا کرد، نابودی برای یک جنبش سراسری که متشکل از جنبش های مدنی وتوده ای با درخواست های مشخص خود می باشد، دیگر معنایی ندارد. چنین جنبشی نه با سرکوب خیابانی و نه با دستگیری و اعدام افراد، فنا نمی شود. چنین جنبشی دیگر ساخته و پرداخته اراده چند نفر نیست، ریشه های چنین جنبشی در عمق دوانده شده اند و تنها حکومتی می تواند پاسخ گوی این جنبش باشد که به مطالبات آنان احترام گذاشته و امکانات فراهم آمدن این مطالبات را در اختیار آنان قرار دهد. چنین حکومتی نمی تواند خارج از قدرت خود توده های مردم شکل بگیرد. زیرا هیچ قدرتی جز قدرت توده های مردم قادر نیست ازمطالبات خود مردم حمایت کرده و دفاع به عمل آورد. پس زنده باد خودحکومتی توده های مردم!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد