logo





زنان جنبش سبز چه می خواهند؟

يکشنبه ۱۳ دی ۱۳۸۸ - ۰۳ ژانويه ۲۰۱۰

سپیده آزادی

arton4004-50691.jpg
مدرسه فمینیستی: جنبش آزادیخواهی مردم ایران موسوم به جنبش سبز ، با مشارکت گسترده و چشمگیر زنان آغاز گشته و استمرار دارد. حضور زنان در این جنبش و هزینه هایی که پرداخته اند از نظر ناظران این جنبش پنهان نمانده و حتی تحسین و تمجید آنان را به دنبال داشته است. «ندا آغاسلطان» سمبل مقاومت و شجاعت این جنبش است. آنچه بر «ترانه موسوی» گذشت به تنهایی برای سلب مشروعیت از هر نظامی کفایت می کند . عکس های زنان و دختران ایرانی با نشان های سبز در خیابان های پایتخت و دیگر شهرها نشان از عزم زنان برای تغییر وضعیت ناعادلانه موجود دارد.
اما سوالی که در این میان مطرح می شود این است که زنان چه می خواهند ؟ آیا مطالبات آنان همان مطالبات مردان است یا خواسته های آنان در جهت حذف ستم جنسیِ است ؟ نگاهی به اخبار جنبش سبز و نیز حضور و همراهی با معترضان نشان می دهد که در این جنبش آنچه به کل به فراموشی سپرده شده ،شعارهای برابری خواهانه زنان در جهت حذف تبعیض جنسی است . زنان اگر چه همراه و همدوش مردان در مبارزات شرکت دارند اما هیچ گاه مطالبه ای را فراتر از مردان یا متفاوت با آنان در شعارهایشان مطرح نکرده اند. شاید هنوز زود باشد که بخواهیم درباره مسیری که این جنبش طی خواهد کرد اظهار نظر نماییم. اما حضور زنان در این مبارزات تداعی کننده حضورشان در انقلاب 57 است. در انقلاب 57 هم حضور زنان چشمگیر و شجاعت شان قابل تحسین بوده و بعضا در صفوف اول تظاهرات شرکت داشته اند. همانگونه که نیکی کدی درباره حضور زنان چادری در تظاهرات ضدرژیم به این موضوع اشاره می کند و می نویسد: «با وجودي كه خانمهاي دانشجو در تظاهرات سياسي و فعاليتهاي مربوط به انقلاب نقش مهمي بازي كرده اند و هنوز هم مي كنند ،ليكن از آنها مهمتر خانمهاي چادري بازاري ها بودند كه در دسته هاي زياد براي شركت در مراسم عزاداري بيرون مي آمدند ،كاري كه در گذشته نيز هميشه مي كردند اما اكنون حضور وسيع آن ها معناي سياسي جديدي به خود گرفته بود ... هنگامي كه تهديد رژيم به اعمال خشونت بالا مي گرفت ،اين خانمهاي چادري با كمال شجاعت در صف جلوي تظاهرات حضور داشتند. شركت كنندگان در اين قبيل مراسم مي دانستند كه حضور خانمها در صف جلو ،پليس و رژيم را در وضعيت مشكلي قرار مي دهد.»1
علت حضور زنان و انگیزه آنان برای شرکت در مبارزات ضدشاه با توجه به تبعات انقلاب 57 جای تامل و بررسی است . آنچه که همه تحلیل گران در آن اتفاق نظر دارند این است که هدف زنان به طور خاص مطالبه حقوق برابر با مردان نبوده و از اهداف كلي انقلابيون متابعت مي كرده است. والنتین مقدم در این باره می نویسد: «زنان، مانند ديگر گروههاي اجتماعي، دلايل مختلفی براي مخالفت با شاه داشتند ؛ محروميت هاي اقتصادي ،سركوب سياسي ،همذات پنداري با جريان اسلام گرايي و آرزوهاي يك آينده سوسياليستي» 2.
نیکی کدی نیز بر این موضوع صحه می گذارد و مطالبات زنان را در جريان انقلاب 57 همان مطالبات كلي انقلابيون مي داند ومي گويد زنان از طرح مطالبات معطوف به برابري جنسيتي به دليل ترس از ايجاد تفرقه در صفوف انقلابيون خودداري كرده اند: «از آنجايي كه كليه فعاليتها و سازمانهاي مربوط به زنان در سازمان زنان ايران كه يك نهاد رسمي دولتي بود ادغام شده بود، زناني كه با رژيم سرسختانه مخالفت مي كردند از نزديك شدن به سازمان مزبور اجتناب ورزيده و خود نيز از پيگيري خواسته هاي صد درصد زنانه اجتناب مي كردند. آنها طرح چنين خواسته هايي را ، زماني كه هدف اصلي برانداختن شاه و رژيم وي بود ، عامل تفرقه و جدايي در صفوف انقلابيون مي دانستند. مانند تعدادي از حركتهاي انقلابي ديگر، بسياري از زنان آگاه سياسي ايران نيز فرض را براين نهادند كه مشاركت آنها در منازعه موجود و پيروزي داعيه شان ، به زن ها نيز آنچه را كه مطلوب نظر آنهاست خواهد داد.» 3
جان فوران ضمن اشاره به سهم مهم زنان در انقلاب، نقش آنان را در راستاي خطوط طبقاتي ارزيابي مي كند .4 الیز ساناساریان دو علت مهم را برای حمایت زنان از جنبش ضدشاه و آیت الله خمینی بر می شمارد: « يكي از دلايلي احتمالي آن، مي تواند موقعيت اين رهبر مذهبي در جنبش ضدشاه باشد. جنبش ضد شاه از هيچ جنبه اي به مساله حقوق زنان حمله نكرد. آيت الله خميني درباره حقوق زنان اظهار نظر خاصي نمي كرد و در اين مورد كمتر صحبت مي كرد اما هرموقع نيز حرفي مي زد اظهار نظرهايش كلي و خوشايند زنان بود.
اين نوع پاسخ راه را براي تفسير مختلف در مورد حقوق زنان باز مي گذاشت . زنان به تدريج متقاعد مي شدند و اطمينان مي يافتند كه جنبش ضدشاه ،جنبش ضد زن نيست .هدف سرنگوني سلطنت و استقرار جمهوري بود و نه سركوب زنان.» 5 ساناساريان سرانجام به اين نتيجه مي رسد كه: «فقدان آگاهي عميق فمينيستي در ميان اكثريت زنان ،ترويج ارزش هاي غربي به شكل افراطي و گاهي نامتناسب با جامعه، و نفرت از حاكميت ديكتاتوري شاه در ايران باعث شد حتا زنان تحصيلكرده به اين باور برسند كه آيت الله خميني مخالف حقوق زنان نيست.»6
در انقلاب 57 هدف اصلی و غایی همه گروههای درگیر مبارزه و عامل اتحاد آنها یک هدف یعنی کنار رفتن شاه بود و همان طور که محمدعلی همایون کاتوزیان در کتاب تضاد دولت و ملت می گوید: « با همه این احوال آنچه همه این نیروها را یکپارچه نگه می داشت عزم همگی آنها برای کنار زدن یک نفر به هرقیمت ممکن بود. رایج ترین شعاری که همه انقلابیون و حامیان انقلاب را از هر حزب و یا هر برنامه، متحد می ساخت این بود: «این برود هرچه می خواهد بشود.» 7 زنان نیز از هر گروه سیاسی و طبقه ای جزیی از این ائتلاف بوده و خواست آنها نیز از خواست دیگر انقلابیون متفاوت نبود و همان طور که نیکی کدی نیز گفته است شاید از طرح مطالبات خود به دلیل ترس از ایجاد تفرقه میان صفوف انقلابیون خودداری نموده اند و انتظار داشته اند که پیروزی انقلاب ،وضعیت بهتری را برای شان به ارمغان آورد.
بدون شک، ابهام و عدم شفافیت برنامه نیروهای مذهبی که در آن مقطع، گروه غالب و یکه تاز صحنه انقلاب بودند ، در همراهی زنان با این جنبش نقش عمده ای داشت. هیچ یک از آن زن ها که حجاب را به اختیار خود و برای هر منظور ( به عنوان مخالفت با سلطنت پهلوی و ارزش های غربی که توسط آن تبلیغ می شد یا سمبل مبارزه با بورژوازی یا شناخته نشدن توسط ساواک) انتخاب کرده بود گمان نمی برد که چند صباحی از انقلاب نگذشته ، حجاب امری اجباری شود و این اجبار، به صورت قانون درآید.
در انقلاب 57 زنان از طرح مطالبات خود غفلت ورزیده و به وضعیتی دچار آمدند که امروز شاهد آن هستیم: نابرابری و تبعیض و به حاشیه رانده شدن در عرصه های سیاسی و اجتماعی. زنان حتي اندک حقوقی را که حاصل مبارزات شان در طي انقلاب مشروطه و نيز متاثر از روند مدرنيزاسيون حكومت پهلوي بود از دست دادند.
با نگاهی به گذشته و با مقایسه جنبش اعتراضی مردم در سال 1388 با انقلاب 1357 از منظر نقش و مطالبات زنان می بینیم که زنان این بار نیز از طرح مطالبات معطوف به برابری جنسیتی غفلت ورزیده و مطالبات شان همان مطالبات مردان است. موضع رهبران فعلی جنبش سبز نیز درباره برابری جنسیتی و رفع تبعیض از زنان واضح و مشخص نیست. معلوم نیست آنها چه حدودی را برای آزادی زنان در نظر دارند . ولی باتوجه به گذشته و خاستگاه فکری رهبران فعلی جنبش سبز نمی توان چشم انتظارِ تغییر عمده ای در وضعیت زنان و تغییری فراتر از چهارچوب های مشخص شده توسط قوانین فعلی بود.
هر چند شواهد نشانگر رادیکال شدن تدریجی مبارزات مردم و عبور از سران جنبش سبز است، اما حتی اگر مردم در رسیدن به این خواسته شان پیگیر و پیروز شوند ،زنان لازم است با درس گرفتن از انقلاب 57 و تبعات آن، در روشن کردن مطالبات خویش و مطرح کردن آنها در همه تجمعات اعتراضی، تا رسیدن به برابری و رهایی از ستم جنسی از پای ننشینند. بدون شک هشتم مارس و تجمعات پیش و پس ازآن، فرصت خوبی برای ابراز وجود زنان و طرح مطالبات برابری خواهانه شان خواهد بود. در چنین فرصتی همه نیروهای آزادیخواه و مترقی می توانند با دفاع از حقوق زنان، آینده ای آزاد را برای جامعه رقم بزنند ، چرا که در هر جامعه ای ، آزادی زنان معیار آزادی جامعه است.

پانوشت ها:
- [1] كدي 1386ص421
- [2] گلدستون 1387 ص 153
- [3] كدي 1386 ص420
- [4] فوران 1388 ص 573
- [5] ساناساريان1384 ص 177
- [7] همان ص183
- [8] همایون کاتوزیان ص 64

منابع:
- ساناساريان اليز(1384)، جنبش حقوق زنان در ايران، نوشين احمدي خراساني، تهران، نشر اختران، چاپ اول
- فوران جان(1388)، مقاومت شکننده - تاریخ تحولات اجتماعی ایران، احمد تدین، تهران، موسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ نهم
- کدی نیکی(1386)، ریشه های انقلاب ایران،عبدالرحیم گواهی، تهران، نشرعلم، چاپ پنجم
- گلدستون جک (1387)،مطالعات نظری ،تطبیقی و تاریخی در باب انقلاب ها، محمدتقی دلفروز، تهران، انتشارات کویر، چاپ دوم (مقاله جنسيت و انقلاب ها- والنتين مقدم)
- همایون کاتوزیان محمدعلی (1384)،تضاد دولت و ملت-نظریه تاریخ و سیاست در ایران،علیرضا طیب، تهران، نشرنی، چاپ سوم

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد