پاييز؛ فصل خزان برگها و پادشاه فصول، به روز پاياني اش رسيده است. آخرين شب پاييزي را "يلدا" مي گويند. واژه يلدا ريشه سرياني دارد و به معني زايش است. با پايان يافتن شب يلدا و آغاز نخستين روز زمستاني، روز ها، اندک اندک، بلند تر مي شوند. شايد واژه يلدا، به معني تولد با اين موضوع مرتبط باشد. چه اينکه ايرانيان باستان؛ شب اول زمستان را، شب زايش مهر يا زايش خورشيد مي خواندند.
امسال هم مینهنان ما در حالی به استقبال این شب می روند که درگذشت آیت الله منتظری بخش زیادی از هم میهنان ما را مبهوت کرده است. همان بزرگ مردی که در طول سالهای گذشته و خصوصأ در شش ماه گذشته ،یک گام از دفاع از حقوق مردم به روایت خویش عقب ننشست و همواره حامی بزرگ مردم در جنبش بزرگ مردم ایران بود.
امسال در حالی به استقبال شب یلدا می رویم که مادران و پدران و خواهران و برادران جانباختگان جنبش بزرگ مردم ایران غایبانی عزیز در این شب بلند در کنار خود دارند.نمی دانم عزیزان سهراب و ندا و تمامی دیگر جانباختگان چگونه این شب طولانی را بی حضور عزیزانشان به پایان می برند. حتمأ با گزاردن عکس و گل به جای آنان خواهن سرود:
شب عاشقان بیدل،چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب،در صبح باز باشد.
نمی دانم همسر عبدالله و فرزندانش،همسر احمد و فرزندانش و کیوان و دخترک نو عروسش و........ چگونه این شب را به صبح می برند.
نمی دانم ژیلا و مهسا و ..... بی حضور بهمن و مسعود و.... چگونه بسر می کنند.ولی می دانم که در دل تک تک آنها این شعر جاریست: بی همگان بسر شود،بی تو بسر نمی شود داغ تو دارد این دلم،جای دگر نمی شود.
با تمامی این غیبت ها آنان به خوبی میدانند:
آخرين شبهاي پاييزي و به خصوص، شب يلدا از بلند ترين شب هاي سال است. در اين شب ها، سياهي نسبتاً ديرپاي، با سردي استخوانسوز، هماهنگ مي شوند و عرصه را در کشور هاي سرد سير مانند ايران، بر خيابان خواب ها و چادر نشينان تنگتر ميسازد.
با پايان يافتن پاييز و به صبح آمدن شب يلدا، فصل زمستان آغاز مي شود. زمستان فصل سکوت طبعيت است. در اين فصل زمين جامه سفيد مي پوشد. نه از چند رنگي خزان در آن خبري است و نه از طراوت و سرسبزي بهار. آسمان در اين فصل اخمو مي شود و سردي و سرما سلطان زمين مي گردد. در اين ميان اما، بيشماري از انسانها به مشقت مي افتند. به خصوص انسانهايي هايي که سقفي جز آسمان و فرشي جز زمين ندارند.
كلان شهر تهران، و نيز شهرها و روستاهاي ديگر ميهن ما، انسانهاي محروم- بيشماري را در سينۀ -خود جاي داده که سقف شان آسمان، و فرش شان زمين است؛ و اين در شرايطي است كه حاكمان بي درد، بدون هيچ توجه اي به اين انسانها،روز به روز به دليل انسان ستيز بودنشان ،شرايط را بر اين گروه از هم ميهنان ما دشوارتر مي نمايند.
تحمل سختي زمستان و سياهي ديرپاي شب هاي سرد آن، زماني مشکل تر مي شود که فقر و گراني بيداد کند. نظير آنچه که امروز در سراسر ايران مي بينيم. در آستانه فصل سرما، قيمت بخش زيادي از كالاهاي مصرفي و روزمرۀ مردم افزيش بي سابقه اي داشته است. و اين ارمغان "دولت مهر ورز اسلامي" ايران به مردم ميهن ما بوده است.
به هر روي، اکنون در آستانه سرد ترين فصل طبيعت و بهار جنبش مردم ایران قرار داريم. گره خوردن سردي و سرماي بي رحم زمستان، با شب هاي بلند و سياهي ديرپاي شان؛ آنهم در اوج تهي دستي و گراني مواد اوليه زندگي، آرامش تعداد زيادي از خانواده ها را سلب نموده است. با اين وجود آنچه که مشکلات زمستان را تحمل ناپذير تر مي سازد؛ گره خوردن سردي و سرماي زمستان و سياهي دير پاي شب هاي بلند آن؛ و در مجموع سر سختي و بي مهري طبعت نيست؛ بلکه گره خوردن سياهي سياست- حاكمان و پاييدن شب هاي بلند- تفکرات- انسان ستيزي است كه تنها با زبان خون و خشونت با مخالفين خود برخورد مي نمايد.آه اگر آزادي سرودي مي خواند،كوچك،تحمل بلنداي سياهي شب هاي سرد زمستان،كاري دشوار نبود. اما گر چه سياهي سياست-حاكمان و شب هاي استخوانسوز زمستان- خشونت طلب، عرصه هاي مختلف زندگي را بر مردم ميهن ما سخت نموده است.اما در ميان نسل امروز،زمستان ستيزان و شب شکنان نور آفريني هستند که با سياهي حاكم بر ايران جسورانه و بي باکانه در نبردند تا سياهي را تا آخرين نقطه اش در هم شکافند و با هزاران اميد در زمستان استخوان سوز، بذر صلح و دوستي بيافشانند ، تا "آزدي و عدالت" در بهار طبیعت شكوفه زند.
در اين شب در كنار عزيزانمان، ياد و خاطره همۀ تلاشگران عدالت و آزادي را كه در ميان ما نيسند و تمامي آناني كه در زندان هاي حكومت بسر مي برند ، گرامي بداريم و به احترام اين عزيزان مراسم خود در هر جا كه هستيم با يك دقيقه سكوت آغاز نماييم.
شب است و میهن ما در سياهیِ شب بلند و سياهی پايدار گرفتار شده است، ولی باور به نور و روشنايی است که شام تيره ما را از تاريکی می رهاند و از دل شبهای يلدا، جشن مهر و روشنايی به ما، ارمغان می رساند. تيرگی هاتان در دل نور خاموش باد، شب يلدا را به نور قرنها قدمت، جاری نگه داريم. . . شب يلدا يا شب چله، شب اول زمستان و طولاني ترين شب سال كه همان پيام آور مهر و دوستی و شادي و شادماني است را به شما تبريك مي گويم و با این گفته "ویکتور هوگو" بهترین ها را برای همگان امیدوارم:
" برای پی ريزی جامعه ای بکوشيم که در آن حکومت بيشتر از يک قاتل عادی حق قاتل بودن نداشته باشد،و وقتيکه بصورت حيوانی درنده عمل کند،با خودش نيز چون حيوان درنده عمل شود،برای پی ريزی جامعه ای بکوشيم که در آن جای کشيش در کليسای خودش باشد و جای دولت در مراکز کار خودش،نه حکومت در موعظه مذهبی کشيشان دخالت کند و نه مذهب به بودجه و سياست دولت کاری داشته باشد،برای پی ريزی جامعه ای بکوشيم که در آن ،همچنانکه قرن گذشته ما قرن اعلام تساوی حقوق مردان بود،قرن حاضر ما قرن اعلام برابری کامل حقوقی زنان با مردان باشد،برای پی ريزی جامعه ای بکوشيم که در آن آموزش عمومی و رايگان ، از دبستان گرفته تا دانشگاهها و مدارس عالی، همه جا راه را به يکسان بر استعدادها و آمادگی ها بگشايد .هر جا که فکری باشد کتابی نيز باشد.نه يک روستا بی دبستان باشد ،نه يک شهر بی دبيرستان چنانکه نه يک شهرستان بی دانشگاه. برای پی ريزی جامعه ای بکوشيم که در آن بلای ويرانگری بنام گرسنگی جايی نداشته باشد. شما قانونگزاران، از من بشنويد که فقر آفت يک طبقه نيست،بلای همه جامعه است. رنج يک فقير تنها رنج يک فقير نيست ، ويرانی يک اجتماع است. احتضار طولانی فقير است که مرگ حاد توانگر را به دنبال ميآورد . فقر بدترين دشمن نظم و قانون است . فقر نيز ، همانند جهل ، شبی تاريک است که الزاما ميبايد سپيده ای بامدادی در پی داشته باشد."
يلدا بر شما مبارك باد
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد