به یاد مصلح زمانی، جوانی که تنها به دلیل داشتن احساسات عشق و دوستی و دارا بودن شوق و ذوق زندگی و جوانی، ناجوانمردانه بدست جنایتکاران سیری ناپذیر از خون جوانان میهنمان، اعدام شد
انجمن دفاع از زندانیان سیاسی و حقوق بشر ایران روز پنج شنبه 25 آذراطلاعیه ای دال بر اعدام" مصلح زمانی"، توسط رژیم فاشیستی اسلامی را منتشر کرد. او جوانی سنندجی بود که در سن 17 سالگی به جرم بیرون بردن دوست دخترش از شهر سنندج و داشتن "رابطه نا مشروع" توسط نیروهای نظامی و بسیج سپاه پاسداران دستگیر شده و 6 سال در زندان مورد همه گونه شکنجه و آزار قرار گرفته بود. در طی این مدت برایش پرونده سازی کرده و اتهامات سنگین "شرارت" در "بلاد اسلامی" به وی داده شد که در نهایت ناجوانمردانه به اعدام محکوم شد، بدون اینکه در تمام این مدت، وکیل مدافعی داشته باشد.
شنیدن این خبر، قلب هر انسانی را به درد آورده و هر وجدان آگاهی را به عکس العملی هر چند کوچک وا می دارد. وقوع این جنایت هولناک آنهم در قرن 21، بقدری سنگین است که شاید هیچ کلامی و هیچ سخنی قادر نباشد و یا نتواند حتی گوشه ای کوچک از ابعاد فاجعه آمیز آن را بیان کند. در همین جا شعر شاعر آزاده، شاملو در ذهنم نقش بست "عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد". شعری که سختی های عشق را در تمام ابعادش در جنبه های مختلف زندگی، چه زیبا بیان می کند. مخاطرات بر سر راه عشق انسان ها به یکدیگر، عشق به آزادی و برابری و... .
شعری که ترانه ها و نداها و سهراب ها و مصلح ها، همه و همه در آن جایگاه ویژه خود را دارا می باشند.
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
دهانت را می بویند مبادا گفته باشی دوستت دارم
دلت را می پویند مبادا شعله ای در آن نهان باشد
روزگار غریبی است نازنین
و عشق را کنار تیرک راهوند تازیانه می زنند
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
به اندیشیدن خطر مکن
روزگار غریبی است نازنین
آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است
نور را در پستوی خانه نهان باید کرد
عشق را در پستوی خانه نهان باید کرد
آنک قصابانند بر گذرگاهان مستقر با کنده و ساطوری خون آلود
و تبسم را بر لبها جراحی می کنند
و ترانه را بر دهان
کباب قناری بر آتش سوسن و یا س
شوق را در پستوی خانه نهان باید کرد
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد