logo





من در کالگری* کسی را دارم

سه شنبه ۱۷ آذر ۱۳۸۸ - ۰۸ دسامبر ۲۰۰۹

مجید نفیسی

من در کالگری کسی را دارم
که به من فکر می‌کند
آنروز که در تهران از او جدا شدم
منتظر تولد فرزندش بود
ما شب‌ها به حیاط می‌رفتیم
تا صدای گلوله‌ها را بشنویم
و صبح‌ها پشت درهای بسته
به صدای تکه‌تکه شدن خود گوش می‌دادیم
اکنون پاره‌های من در سراسر جهان پراکنده‌اند
و حتی در کالگری هم خانه کرده‌اند
در آنجا پوستینی پشمین می‌پوشم
و همراه با پسری ده ساله
که دیگر فارسی نمی‌داند
به تماشای خرس‌ها و گوزن‌های قطبی خواهم رفت.

23 ژوئن 1993

* شهری در کانادا

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد