|
آيين تازهاي نبود مرگ ،
ما زندهايم . ياران، همگامان، زنان و مردان آزاده ! يازده سال پيش، در خزان ۱۳۷۷، در پي قتل تبهكارانهي پروانه اسكندري و داريوش فروهر، فعالان سياسي و اجتماعي، دو تن از ياران دلير و آزادهي ما، محمد مختاري و محمدجعفر پوينده، را در خيابانهاي تهران ربودند و به جرم نوشتن و گفتن و سرودن، شكستن سكوت گورستاني، گردن نگذاشتن به يوغ بردگيِ قدرتِ حاكم، كوشيدن در راه آزادي بيان و قلم و انديشه و پيكار بيامان با سانسور به طرز هولناكي به قتل رساندند. در آن هنگام، حاكميت كه از سركوبهاي خونين و گستردهي دههي ۱۳۶۰ فارغ شده بود گمان داشت كه با قتل و تكزنيِ مختاري و پوينده، غفار حسيني، حميد حاجيزاده و احمد ميرعلايي و نيز مجيد شريف و پيروز دواني و دهها تن ديگر ميتوان فرياد آزاديخواهيِ روشنفكريِ متعهد ايران را براي هميشه خاموش كرد. اما هنگامي كه قتلها از پرده بيرون افتاد و حاكميت چارهاي جز پذيرش قتلها نديد، كوشيد با محدود كردن اين كشتارها به چهار قتل، بر ژرفاي اين جنايتهاي ضدبشري سرپوش بگذارد و اين تبهكاريها را حاصل انحراف مشتي «خودسر» جلوهگر سازد؛ دادگاهي سر هم كرد و در پشت درهاي بسته، در تاريكي و خاموشي، بدون حضور خانوادهها و وكيلان جانباختگان، سر و ته قضيه را هم آورد و سرانجام ناصر زرافشان، وكيل شجاع قربانيان و عضو كانون نويسندگان ايران را به جرم حقجويي و پافشاري بر محاكمهي آمران و عاملان جنايتها روانهي زندان كرد. چندي نگذشت كه آمران و قاتلان را در بافت و ساختي ديگرگونه و گسترده، و در سليحِ كامل، روانهي خيابانها كردند تا اين بار در رويدادهاي خونينِ پس از خرداد ۱۳۸۸ به جان مردم و جوانان حقطلبي بيافتند كه به مسالمتآميزترين شكلِ ممكن خواهان اعادهي آزاديهاي از دسترفتهي خود بودند. و چنين شد كه خون كشتگانِ خيابانها، شكنجهشدگان و قربانيان كهريزكها، نداها و ترانهها، سهرابها و محسنها و... با خون سلطانپورها و پويندهها و مختاريها و هزاران جانباختهي دههي ۶۰ به هم پيوست و آزادي را فرياد كرد. مردم آزاده ! كانون نويسندگان ايران در يازدهمين سالِ جان باختن محمد مختاري و محمدجعفر پوينده، بار ديگر اعلام ميكند كه با آرمانهاي پاك و آزاديخواهانهي ياران از دست رفتهي خود بر سر همان پيمان است كه بود، و اگر هزار سال بر اين بگذرد حتي يك دَم از دادخواهي خود نميگذرد و تا محاكمه و مجازات آمران و عاملان جنايتهاي سه دههي اخير و برچيدن كامل تمامي بساط شكنجه و پيگرد و آزار و آزاديكُشي دَمي از پاي نمينشيند. ديدگان خفته در گورِ ياران عزيز ما و همهي ستمكُشتگانِ اين سالها چشم به راه روز دادرسي است. كانون نويسندگان ايران ۱۰ آذر ۱۳۸۸ نظرات خوانندگان:
نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|