تا بال و پری سوزد، پروانه تری هم هست
شوریده ی مجنون را، دیوانه تری هم هست
افسانه اگر گوید، سهراب وشان خفتند
تهمینه تباران را، افسانه تری هم هست
بیدار شود رستم، با کاوه و آرش هم
در دادگـه ِ عالم، مردانه تری هم هست
بیداد ِ به غلیان را، جوشیدن ِ طغیان را
جزدانه اشک ما ، دُردانه تری هم هست
ویران شده ار ایران بیهوده مده جولان؟
رو "کم ترکوا"* برخوان، ویرانه تری هم هست!
ما خانه خرابانیم ،سیلاب نه! عصیانیم
وز نعره ی خشم ما مستانه تری هم هست
از زخم دل میهن، خون است به بالیدن
سرریز شود چون خون! پیمانه تری هم هست!
پیمانه به لب بفشار، بر وهم مده پندار
سردابه ی ویران را میخانه تری هم هست
بر بال خرد حالی، با عشق اگر بالی
از زاهد پوشالی فرزانه تری هم هست
هر روز قلم، رقصان آزاده و بی کتمان
برعشق دهد چون جان، جانانه تری هم هست
بیگانه به نام دین، افشانـد چو بذر کین
فریاد بزن کز این، بیگانه تری هم هست
پروا نبود کس را از فتنه ی ضحاکان
در مسلک جانبازان، دیوانه تری هم هست
تا شمع جوانسالی در سوگ گلی سوزد
در شعشعه ی همت، پروانه تری هم هست
فرزانه تری هم هست...
ویدا فرهودی
پاییز ٢٠٠٩ پاریس
*اشاره به قصیده ی ایوان مدائن خاقانی که می فرماید:
زرین تره کو بر خوان رو کم ترکوا برخوان
"کم ترکوا" سوره الدخان آیه ٢۶-٢۵
نظرات خوانندگان:
پرهای شوق پریوش 2009-11-19 18:13:54
|
قلم توانای شاعره عزیز ما از جهان بیکران و عالم بی انتهای عشق چنان سخن می گوید که پروانه ی روح را به رقص آورده و پرنده ی جان را به پرواز در فضاهای شوق بر می انگیزد. منتظر و مشتاق حرکت پر ذوق دیگر این قلم شیوا هستیم تا با ابیات دلپذیر دیگری پرهای جان و روان مان را به شوق بگشاید. |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد