|
|
|
معمای بهرام مشیری
شجاعت در کلام داشت . سخنور توانایی بود . تاریخ صدر اسلام را موشکافی کرده بود . زبان طنز و برایی داشت . در گفتگوهای خصوصی صمیمی , دلنشین و دل پذیر بود . تار نیکو می نواخت . یکشنبه شب پیشین به سبب خونریزی مغزی رفت . یاد و نام بهرام مشیری ماندگار بود . خرافات و فرهنگ خرافه را نقد می کرد . در سمت و سوی روشنگری تلاش می کرد . اسلام و عقاید اسلامی را مورد انتقاد قرار میداد و با زبان طنز, گویا و روان تاثیر بر مردم کوچه و بازار می گذاشت . چرا با دیدگاه انتقادانه به اسلام می پرداخت ؟ به سبب حاکمیت آخوندهای شیعه و سلطهٔ آنان بر " سرزمین جاوید " . چون ریشهٔ استبداد را حکومت مذهبی می دانست . مشیری هیچگاه خود را متعلق به گروه یا ارگان خاصی نمیدانست . در دو دهه گذشته چه با بخشی یا همه نظریاتش موافق یا مخالف باشیم، یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران ایرانی در گستره اجتماعی بود. همانقدر که مرگ مشیری در شبکههای اجتماعی مورد توجه قرار گرفت، اما رسانهها سعی کردند به شکل رفع تکلیفی و با درج خبری مختصر و توام با تخفیف او، از آن بگذرند. این جریانها کوشیدند به حاشیه رانی بهرام مشیری را حتی در هنگامه مرگ او هم ادامه بدهند تا یادکرد از او خللی در موقعیت خط سیاسی آنها ایجاد نکند. بهرام مشیری ملیگرایی ایرانی را از سلطنتطلبی جدا می کرد . مشیری از مدل ملیگرایی دموکراتیک مصدقی که ادامه طبیعی جنبش مشروطیت بود، حمایت صریح میکرد. دیدگاه بهرام مشیری برای امروز ایران در قامت جمهوریخواهی ملی شکل گرفته بود. === تفاوت های حکمرانی در جوامع باز و جوامع بسته جوامع باز بر اساس منافع ملی عمل میکنند، وجوامع بسته بر پایه منافع حکمرانان اداره میشوند. هردو در پی امنیت هستند اما یکی در مدار امنیت ملی و کل کشور مدیریت میشود و دیگری بر بنیان امنیت رژیم. اولین تفاوت این دو سیستم در اصل تفکیک قوا است. تفکیک قوا یعنی هر قوه، تابع قوانین خود عمل میکند، مستقل است و در عین حال، ناظر بر قوای دیگر است. وقتی تفکیک قوا نباشد، منافع و مصلحت عامه مردم بیمعناست. دومین معیار و شاقول، گردش نخبگان است. به لحاظ اندیشهای، بزرگترین خدمتی که تمدنِ غرب به بشریت کرده، محدود کردن دورهی قوه مجریه است. در روسیه، مرتب قانون اساسی را ترمیم کردهاند تا یک فرد بتواند در سمت خود ابقا شود. غربیها به درستی میگویند اگر فردی توانمندی فکری و اجرایی دارد در نهایت دو دوره برای او کافی است تا خدمات خود را به مردم کشورش عرضه کند. وقتی افراد برای مدت طولانی در قدرت بمانند، حلقههای منفعتطلب اطراف آنها جمع میشوند و چون نظارتی نیست و تفکیک قوا ضعیف است، مصونیت پیدا میکنند. همین که افراد ثابتی برای سال ها در سمتها باقی بمانند، خود به خود کارآمدی و مصلحت کشورتعطیل میشود و مصلحت افراد اولویت پیدا میکند. سومین شاقول مهم در فهمیدنِ وضعیت حکمرانی در یک کشور، میزان تفکیک قدرت سیاسی از قدرت اقتصادی است. هر قدر این دو منبع قدرت از هم جدا باشند به همان میزان در یک کشورشفافیت، قانونمداری و حکمرانی مطلوب وجود دارد. چهارمین معیار و شاقول حکمرانی مطلوب و کشورداری بر اساس منافع ملی و امنیت ملی، آزادی رسانه است که مجریان را در قالبها نگه میدارد. در چنین قالبی، مجری از رسانهها میترسد چون اگر خلاف کند بالاخره یک خبرنگار یا یک رسانه متوجه آن خواهد شد. پنجمین شاقول و معیار در حکمرانی مطلوب و پرداختن به امنیت ملی به جای امنیت حکمرانان، ایجاد تدریجی یک نظام حزبی است. رضا علوی https://www.youtube.com/live/FAGPN3fI0aU?si=Y5q9ItojrHdODwex نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|