* این مقاله به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت بر علیه زنان در ۲۵ نوامبر تدوین شده است.
مقدمه
در ایران معاصر، پدیده چندهمسری در مرکز یک تضاد عمیق اجتماعی قراردارد. در حالیکه قوانین مبتنی بر فقه آن را مجاز میشمارند، وجدان عمومی جامعه با اکثریتی قاطع آن را رد میکند. این مقاله به تحلیل ابعاد تاریخی، حقوقی و اجتماعی این شکاف میپردازد و استدلال میکند که این پدیده، بیش از آنکه یک انتخاب خصوصی باشد، به یک منبع سیستماتیک تولید خشونت علیه زنان و کودکان تبدیل شده است. برای درک پیامدهای پیچیده چند همسری، شناخت ریشههای عمیق تاریخی آن نیازمند تعاریف دقیق میباشد. بدین منظور لازم است ابتدا بە تفکیک چند همسری، چند زنی و چند شوهری بپردازیم. چندهمسری (Polygamy): اصطلاحی عام که به رویه داشتن بیش از یک همسر به طور همزمان اشاره دارد که شامل هم مرد و هم زن میشود. آلبته چند شوهری( (Polyandry شکلی نادر از چندهمسری که در آن یک زن با چندین مرد ازدواج میکند. در این متن ما تمرکز روی چند همسری توسط مردان (چند زنی) داریم.
شواهد انسانشناختی نشان میدهد که چندزنی رایجترین شکل این پدیده است و در بیش از ۸۳ درصد از فرهنگهای جهان مشاهده شده است. این رویه در تمدنهای باستانی، از جمله ایران باستان، چین، هند، بابل، آشور و مصر و همچنین در میان اعراب امری متداول بوده است. با ظهور ادیان ابراهیمی و سایر نظامهای اعتقادی، متون مقدس نقشی حیاتی در مشروعیتبخشی، تحدید و شکلدهی به این رویه ایفا کرده اند. آنچە در ایران از آن بە عنوان چند همسری یاد می شود در حقیقت چند زنی است ولیکن بە علت مصطلح بودن چند همسری، در این نوشتار نیز از واژەی چند همسری استفادە خواهیم کرد.
نگرش ادیان به چندهمسری
آموزههای دینی در طول تاریخ به عنوان چارچوب اصلی برای مشروعیتبخشی یا محدودسازی چندهمسری عمل کردهاند. از اینرو، تحلیل نگاه ادیان مختلف برای فهم نگرشهای حقوقی و اجتماعی معاصر به این پدیده، امری ضروری است. در آیین یهود، چندهمسری عملی مجاز شمرده شده است. هم تورات و هم تلمود این رویه را جایز میدانند و نمونههای متعددی از رهبران ادیان مانند ابراهیم و داوود که همسران متعدد داشتند، در متون مقدس ذکر شده است. در انجیل، نص صریح و روشنی مبنی بر ممنوعیت چندزنی وجود ندارد و شواهد تاریخی نشان میدهد که برخی از مسیحیان اولیه نیز بیش از یک همسر داشتهاند. بسیاری از محققان بر این باورند که ممنوعیت امروزی چند همسری در مسیحیت، بیش از آنکه ریشه در متون مقدس اولیه داشته باشد، از قانون روم باستان که تکهمسری را به عنوان هنجار قانونی پذیرفته بود، نشأت گرفته است. با این حال، شاخه هایی منشعب از مسیحیت وجود داشتهاند که چندهمسری را به شکلی بنیادین ترویج و اجرا کردهاند. برجستهترین نمونه، مورمونها هستند. کلیسای عیسی مسیح قدیسان آخرالزمان (کلیسای اصلی مورمونها) تحت فشار دولت ایالات متحده در اواخر قرن نوزدهم رسماً این عمل را کنار گذاشت، اما گروههای بنیادگرای منشعب از آن تا به امروز به این رویه ادامه میدهند. این نمونه نشان میدهد که چگونه فشار قانونی دولت میتواند موضع یک دین را در قبال این پدیده تغییر دهد. نگاه اسلام به چندزنی عمدتاً بر اساس آیه ۳ سوره نساء تبیین میشود. این آیه، که در شرایط پس از جنگ های اولیه مسلمانان و افزایش تعداد زنان بیوه و دختران یتیم نازل شد، با هدف حمایت از این گروه آسیبپذیر بوده است. آیه مذکور ازدواج با بیش از یک زن (تا سقف چهار همسر) را مجاز میشمارد، اما آن را به یک شرط منوط میکند: برقراری عدالت کامل میان همسران. بسیاری از مفسران تأکید کردهاند که اگر مردی از عدم توانایی خود در اجرای این شرط بیم داشته باشد، باید به یک همسر اکتفا کند.
چندهمسری در سایر نظامهای اعتقادی بزرگ جهان نیز مجاز بوده است، از جمله در آیین زرتشت، آیین کنفوسیوس در چین و آیین بودا در هند. در مجموع میتوان گفت که اگرچه بسیاری از ادیان راه را برای چندهمسری باز گذاشتهاند، اما آن را غالباً به شروطی مقید کردهاند. با این حال، نظامهای حقوقی مدرن و تحولات فرهنگی عمیقاً بر اجرای این رویه تأثیر گذاشته و زمینه را برای بررسی وضعیت خاص آن در ایران فراهم میآورند.
تاریخچه چندهمسری در ایران
مسیر تاریخی چندهمسری در ایران مسیری منحصربه فرد است که از یک هنجار پذیرفته شده اجتماعی، بهویژه در میان طبقات حاکم و ثروتمند، به یک موضوع مناقشه برانگیز حقوقی و اجتماعی در دوران معاصر تبدیل شده است.
در ایران باستان، ایران بعدازاسلام و بعدها در دوران قاجار، چندهمسری، بهویژه در میان پادشاهان، اشراف و افراد متمول، یک رویه کاملاً رایج بود. در این دوران، توانایی مالی مرد مهمترین عامل تعیینکننده در تعداد همسران او به شمار میرفت.
دوران پهلوی شاهد تحولات حقوقی مهمی در زمینه حقوق خانواده بود. نقطه عطف این تحولات، تصویب قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۵۳ بود که محدودیتهای بسیار شدیدی را برای چندهمسری وضع کرد. بر اساس ماده ۱۶ این قانون، مرد تنها تحت شرایطی استثنایی و با کسب اجازه از دادگاه میتوانست همسر دوم اختیار کند. این شرایط عبارت بودند از: رضایت همسر اول، عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی، ابتلاء زن به جنون یا امراض علاج ناپذیر، عدم تمکین زن از شوهر، ترک زندگی خانوادگی از طرف زن و سایر موارد مصرح در قانون. این قانون تأکید داشت که دادگاه تنها پس از احراز توانایی مالی مرد و امکان اجرای عدالت، اجازه را صادر خواهد کرد. ازدواج مجدد بدون مجوز دادگاه جرمانگاری تلقی میشد و برای مرد، همسر دوم و عاقد مجازات حبس در نظر گرفته شده بود.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، قانون حمایت از خانواده لغو شد و چارچوب حقوقی به تفاسیر رایج از فقه اسلامی بازگشت که چندهمسری را تحت شرایطی مجاز میداند. این واقعیت حقوقی اما در تضاد آشکار با فرهنگ عمومی جامعه ایران قرار دارد. بر اساس پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای ایرانیان درسال ۱۳۸۲، ۹۶ درصد از زنان و ۲/۸۷ درصد از مردان ایرانی با چندهمسری مخالفاند. همراه با ابقای قانون چند همسری در جمهوری اسلامی، خشونت بر اساس هنجارهای فرهنگی و سنتی مانند غیرت، شرایطی را در جامعه فراهم آورده که در آن همدردی با مجرم مردی که معتقد است «شرف» او نقض شده – میتواند در قوانین نهادینه شود. این امر در ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی بازتاب یافته است؛ این ماده به شوهری که همسر خود را در حین ارتکاب زنا به قتل برساند، معافیت از قصاص میدهد. مادەی ٦٣٠ از این جهت حائز اهمیت است کە آشکارا گامی بە عقب برای اعمال خشونت سیستماتیک علیە زنان میباشد. این مادەی حقوقی در حقیقت راە را برای خشونت ورزی علیە زنان در قالب رابطەی زناشویی هموار ساخته است. بە گونەای کە قانون وظیفەی صیانت از خانوادە و کنترل بر زنان را بە مردان تفیض کردە و نە تنها بە قتل زنان از سوی همسرانشان بە عنوان بالاترین شکل از تنبیە مشروعیت می بخشد بلکە اعمال خشونت وکنترل بر زنان را عادی سازی میکند. بر همین مبنا، عدم رضایت همسر اول برای ازدواج مجدد شوهر کە نوعی از خشونت ورزی علیە زنان است عادی سازی شدە است. شمار زیادی از قتلها درمورد زنان به آن دلیل اتفاق می افتد که زن تصمیم میگیرد زندگی مشترکش با مرد را پایان دهد و درخواست طلاق را مطرح میکند.
ابعاد اجتماعی چندهمسری در ایران معاصر
تحلیل پدیده چندهمسری بدون بررسی عوامل اجتماعی و جمعیتی که زنان را به سوی پذیرش چنین ازدواجهایی سوق میدهد، ناقص خواهد بود. این تحلیل، بحث را از حوزه نظریات حقوقی به واقعیتهای زیسته افراد منتقل میکند. در حقیقت، شرایط اجتماعی و اقتصادی خاصی وجود دارد که برخی زنان را به پذیرش نقش همسر دوم وادار میکند. برخی ازاین دلایل عبارتند از:
* بالا رفتن سن و محدودیت فرصتها و افزایش فشار اجتماعی بر زنان برای ازدواج.
* رهایی از مشکلات بیوگی یا طلاق: زنان بیوه یا مطلقه، به دلیل فشارهای اقتصادی و اجتماعی، گاهی برای یافتن سرپناه و حمایت، به ازدواج به عنوان همسر دوم تن میدهند.
* فقر شدید مادی: در شرایط فقر شدید، ازدواج با یک مرد متمول، حتی اگر متاهل باشد، میتواند به عنوان راهی برای نجات زن یا خانوادهاش از تنگدستی تلقی شود.
با این وجود، تحقیقات نشاندهنده وجود ارتباط معنادار میان سطح تحصیلات و نگرش به چندهمسری است. پیمایش ملی سال ۱۳۸۲ نشان داد که مخالفت با این پدیده ارتباط معکوس با سطح سواد داشته است؛ به عبارت دیگر، با افزایش سطح تحصیلات، میزان مخالفت با چندهمسری نیز افزایش مییابد. اگرچە آمار دقیق از میزان رواج چندهمسری در ایران وجود ندارد، اما بە گفتەی علیرضا رحیمی، معاون أمور جوانان وزارت ورزش، علیرغم عدم وجود دادەهای معتبر، طبق آمار سال ١٤٠١، حدود ۵/۱ درصد از ازدواج های ثبت شدە در کشور شامل چند همسری است کە این میزان تقریبا معادل ٣٠٠ هزار مرد ایرانی است. بە گفتەی این مسئول پدیدەی چند همسری در استانهای کرمان، سیستان و بلوچستان، گلستان ، کردستان و خراسان جنوبی شایع تر است. شایان ذکر است کە استان های مذکور از شاخص اقتصادی پایین تری برخوردار بودە و از نظر اجتماعی، اقتصادی از استان های محروم کشور محسوب می شوند. در سالهای اخیر پدیدەی چند همسری در فضاهای رسانەای وابستە بە حکومت بە شکل سیتماتیک تبلیغ می شود. از برگزاری کارگاههای مهارت های چند همسری، دفاع از چند همسری در شبکەهای تلویزیونی وابستە بە حکومت تا پخش ویدئوهای جنجالی روحانی جوانی بە نام نوید ابراهیمی و چهار همسرش کە واکنش های بسیاری را در فضای اجتماعی برانگیخت، همگی در راستای ترویج چند همسری، فرزند آوری و اعمال خشونت سیستماتیک علیە زنان است کە توسط حکومت حمایت می شود.
تبلیغات چند همسری در فضای مجازی
به کرات پوسترها و کلیپهایی در مورد تشویق اذهان عمومی به چند همسری در فضای مجازی و رسانه ایی باز نشر می شود که موجی از انتقاد و اعتراض عمومی زنان و مردان و روان شناسان را در پی داشته است. به نظر میآید که افراد حمایت کننده از چندهمسری هیچگونه اعتناعی به آسیبهای اجتماعی و روانی این مساله نداشته و سعی در پوشاندن این آسیبها دارند. برخلاف بعضی از کشورهای دیگر که قانون چند همسری داشته و با مخالفت جدی مردم روبرو نیستند، در ایران این سنت پوسیده که باعث تحفیر زنان می باشد، با مخالفت اکثر مردم مواجه هست.
چندهمسری و تولید خشونت در جامعه
برخلاف تصور برخی که چندهمسری را یک انتخاب شخصی و خصوصی میدانند، شواهد گسترده پژوهشی نشان میدهد که این پدیده منبع تولید خشونت جنسیتی در سطوح فردی پوسترها و کلیپهایی در مورد تشویق اذهان عمومی به چند همسری در فضای مجازی به چشم میخورد که موجی از انتقاد و اعتراض عمومی زنان و مردان و روان شناسان را در پی داشته است. به نظر میآید که افراد حمایت کننده از چندهمسری به هیچ عنوان از آسیبهای اجتماعی و روانی این مساله آگاه نیستند و یا سعی در پوشاندن این آسیبهاي خانوادگی و اجتماعی دارند. آسیب های چند همسری در ایران منفرد و موردی نیستند، بلکه منعکسکننده الگوهای جهانی و معنادار آماری هستند که در مطالعات بینالمللی شناسایی شدهاند. زنان در روابط چندهمسری با اشکال مختلفی از خشونت مواجه میشوند که سلامت جسمی، روانی و اقتصادی آنها را به طور جدی تهدید میکند. این آسیبها با یافتههای تحقیقات بینالمللی از الگوهای خشونت در سطح جهانی همخوانی دارد. این خشونتها را میتوان در چهار دسته اصلی طبقهبندی کرد:
۱. خشونت روانی و عاطفی: این شکل از خشونت، فجیعترین و ویرانگرترین نوع خشونت توصیف شده است. همسراول با شوک، احساس خیانت، فروپاشی اعتماد به نفس، افسردگی، اضطراب و تنهایی شدید مواجه میشود. این آسیب روانی عمیق در برخی پژوهشها تحت عنوان «سندروم همسر اول» مفهومسازی شده است.
۲. خشونت جسمی: تنشها، حسادتها و رقابتهای ناشی از ورود همسر دوم، غالباً به درگیریهای فیزیکی و ضرب و شتم و آزار بدنی همسر اول توسط شوهر میانجامد.
۳. خشونت اقتصادی: تقسیم منابع مالی شوهر میان دو یا چند خانواده، به طور طبیعی منجر به مضیقه و فشار اقتصادی برای همسر اول و فرزندانش میشود و وابستگی اقتصادی زن را تشدید میکند.
۴. خشونت جنسی: همسر اول اغلب از یک رابطه جنسی رضایتبخش و مبتنی بر امنیت عاطفی محروم میشود که به احساس طردشدگی و تحقیر او دامن میزند.
احساس حقارت و شکست
زنی که همسرش علاوه بر او همسر دیگری را انتخاب میکند دچار احساس ناکارآمدی و بیهودگی میشود. این عامل زمینه اصلی ابتلا به افسردگی در این دسته از زنان میشود واحساس شکست ناشی چند همسری حتی میتواند به عنوان تروما در زندگی فرد ماندگار شود. این ضربه روحی و حتی در بعضی از موارد جسمی به شدت عزت نفس و احساس خودکارآمدی زن را از بین میبرد. اگر این مقایسهها و سرزنشها ادامه پیدا کند حتی خطر آسیب زدن به خود و یا خودکشی ایجاد میشود. تحمل چند همسری برای زنان نیز امری آسان نبوده و نخواهد بود. زنانی که یک همسر مشترک دارند به شکل شدیدی در مقام قیاس با یکدیگر قرار میگیرند و این مساله باعث افزایش احتمال ابتلای آنان و حتی فرزندان آنان به افسردگی میشود
علاوە بر خشونت علیە زنان، چند همسری منبع جدی خشونت علیە کودکان نیز محسوب می شود. فرزندان در خانوادههای چندهمسری از پیامدهای منفی این ساختار در امان نیستند. افزایش مرگ و میر کودکان و غفلت از سلامت، احساس عدم امنیت، مشکلات رفتاری و افت تحصیلی، محرومیت از توجه و عواطف کافی پدری و رشد در محیطی پرتنش و مملو از حسادت و رقابت از جملە آسیب هایی هستند کە کودکان در خانوادەهای چند همسر تجربە می کنند. این آسیبها با یافتههای تحقیقات بینالمللی همخوانی دارد که ارتباط مستقیمی بین چندهمسری و کاهش شاخصهای سلامت و موفقیت تحصیلی کودکان در سطح جهانی را نشان میدهد.
حائز اهمیت است کە پیامدهای چندزنی به درون خانواده محدود نمیشود و بر ثبات و امنیت کل جامعه نیز تأثیر میگذارد. مطالعات بینالمللی نشان میدهد که چندزنی با ایجاد مازاد مردان جوان مجرد و کم درآمد، با افزایش جرم و جنایت و خشونت در جامعه ارتباط مستقیم دارد. علاوه بر این، دادههای جهانی نشان میدهد جوامعی که در آنها چندزنی رواج بیشتری دارد، با کاهش حقوق سیاسی و آزادیهای مدنی و افزایش هزینههای نظامی مواجه هستند که نشاندهنده تأثیر منفی این پدیده بر توسعه دموکراسی و صلح پایدار اجتماعی است.
تحلیل حاضر نشان میدهد که چند همسری علیرغم داشتن ریشههای عمیق تاریخی و مذهبی، در بستر فرهنگی معاصر ایران که با مخالفت قاطع اکثریت جامعه روبروست، به عنوان یک منبع مهم تولید خشونت سیستماتیک عمل میکند. تضاد آشکار میان جواز قانونی این رویه و اجماع اجتماعی بر سر تقبیح آن، شکافی عمیق میان قانون و اراده عمومی را به نمایش میگذارد. شواهد عینی به وضوح نشان میدهند که در ایران مدرن چندهمسری که توسط دولت مجاز شمرده میشود، به یک مکانیسم فعال خشونت بە ویژە علیە زنان و کودکان تبدیل شده است. این پدیده یک معضل اجتماعی با پیامدهای ویرانگر علیە سلامت کل جامعه هست و پر کردن شکاف میان قانون و خواست عمومی، یک مسئله حیاتی در حوزه عدالت اجتماعی و جنسیتی محسوب میشود. با کوشش و همبستگی بدون قید و شرط مردان با زنان برای رفع این حقارت اجتماعی که نه تنها زنان را به اسارت کشیده بلکه مردان را وسیله ایی برای ادامه حیات و امتداد این سنت تبعیض گرایانه قرار داده است.
منابع:
-White, D. R. (1988). *Rethinking Polygyny: Co-wives, Codes, 1
and Cultural Systems.* Current Anthropology, 29(4), 529–558..
-Henrich, J., Boyd, R., & Richerson, P. J. (2012). *The puzzle of 2
monogamous marriage.* Philosophical Transactions of the Royal
Society B, 367(1589), 657–669.
-Strassmann, B. I. (2000). *Polygyny, Family Structure, and 3
Child Mortality.* Behavioral Ecology and Sociobiology, 47(3),
193–204.
- Grossbard-Shechtman, S. (2003). *Marriage and the 4
Economy.* Cambridge University Press.
- McDermott, R., & Cowden, J. (2012). *Polygyny and Violence 5
Against Women.* Philosophical Transactions of the Royal Society
- PubMed. (2021). *Psychological Impact of Polygamous 6
Marriages.* https://pubmed.ncbi.nlm.nih.gov/34659063/
- Frontiers in Psychology. (2021). *Polygamy and 7
Psychological Wellbeing.*
- https://www.frontiersin.org/journals/psychology/articles/10.3389/8
fpsyg.2021.743478/full
-Campbell, M. (2014). Leaving the Saints: How I Lost the9
Mormons and Found My Faith. Random House
۳۱ زن در سال ۲۰۲۴ در ایران اعدام شدند.
فعالان علیه مجازات اعدام
آبان ۱۴۰۴