به طَیَرانِ عاشقانه،
زِ لبانِ گرم و سوزان،
چو ستانمت بوسهای را،
شَوَدَم تولّدی نو.
بگذرم زِ کوهساران،
بِرَوَم به آسمانها،
به کِشتزاری
که در آن نشاء نمایند
ستارگانِ زیبا،
و به هنگام شکفتن
بیایند خورشیدها
به وِشت و شادی
در آسمانها.
پدرام حاتمی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد