آپارتاید جنسیتی سیستماتیک در افغانستان امروز، از نظر خشونت و بیرحمی، در جهان بیسابقه است.
ژاکلین احمدی، وکیل مدافع جنایی در هامبورگ، در نوجوانی از افغانستان گریخت. او توضیح میدهد که چرا زنان افغان اکنون حتی در آلمان نیز باید از طالبان هراس داشته باشند.
احمدی، دختر یک مهندس و یک معلم، در شهر جلالآباد افغانستان به دنیا آمد. در سال ۱۹۹۰، پیش از آنکه مجاهدین اسلامگرا قدرت را به دست گیرند، پدر احمدی ناگزیر شد به آلمان بگریزد. خانوادهاش دو سال بعد به او پیوستند؛ در آن زمان ژاکلین احمدی ۱۷ سال داشت. اکنون او مدتهاست که شهروند آلمان شده و در هامبورگ دفتر حقوقی تخصصی خود را در زمینهی حقوق کیفری و حقوق ترافیک اداره میکند. احمدی از شناختهشدهترین فعالان حقوق زنان در میان جامعهی افغانهای مقیم آلمان است.
اشپیگل: خانم احمدی، دولت فدرال آلمان اکنون بهطور رسمی با طالبان اسلامگرا مذاکره میکند تا بتواند افراد بیشتری را به افغانستان بازگرداند. نظر شما در اینباره چیست؟
احمدی: این سیلیای است بر صورت همهی کسانی که ناچارند زیر سلطهی رژیم طالبان زندگی کنند. چون دولت آلمان با این گفتوگوها عملاً این سازمان تروریستی را به رسمیت میشناسد. برای من و بسیاری از افغانهای دیگر در آلمان، این احساس بهوجود آمده که گویی زمین زیر پایمان خالی شده است. معنای این تصمیم در نهایت این است که طالبان اکنون در میان خود ما حضور دارند.
اشپیگل: منظورتان از این حرف چیست؟
احمدی: در تابستان امسال طالبان رسماً اجازه یافتند دو نمایندهی خود را به آلمان بفرستند تا دولت فدرال بتواند برای اجرای روند اخراجها با آنها تماس داشته باشد. یکی از این دو نفر در نمایندگی افغانستان در برلین مستقر شده و دیگری قرار است کار خود را در کنسولگری افغانستان در بن آغاز کند. کارمندان کنونی این نمایندگیها، که از سوی دولت پیشین افغانستان منصوب شده بودند، چند روز پیش در اعتراض دست از کار کشیدند، زیرا حاضر نیستند در برابر فشار طالبان تسلیم شوند.
اشپیگل: چهار سال از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتند گذشته است. فعالیت نمایندگیهای دیپلماتیک در این مدت چگونه ادامه یافت؟
احمدی: کارمندان کنسولگریهای بن و برلین همچنان در خدمت افغانهای تبعیدی بودند و در مخالفت با طالبان کار میکردند. این کار ممکن بود، چون دولت آلمان اسناد صادرشده از سوی آنها را همچنان معتبر میدانست. اما در کنسولگری مونیخ اوضاع تغییر کرده و خط مشی طالبان حاکم شده است. با تأیید رسمی پرسنل منصوب طالبان، دولت آلمان عملاً این رویکرد را تقویت کرده است. از این پس، نمایندگان طالبان حتی میتوانند به مصونیت دیپلماتیک استناد کنند.
اشپیگل: بسیاری از مدافعان حقوق بشر، روزنامهنگاران و همکاران محلی افغان ـ جز در موارد استثنایی ـ دیگر اجازهی ورود به آلمان را ندارند، زیرا الکساندر دوبرینت، وزیر کشور از حزب CSU، همهی برنامههای پذیرش پناهجویان را متوقف کرده است. طالبان نیز بهتازگی اینترنت افغانستان را تا حد زیادی از کار انداختهاند و ارتباط با بیرون تقریباً غیرممکن شده است.
احمدی: همهی اینها بسیار دردناک است. طالبان اکنون بر این باورند که در موقعیت برتری قرار دارند، چون آلمان ناچار است برای اجرای اخراجها با آنها همکاری کند. اوضاع برای ستمگران خوب پیش میرود: روسیه آنها را بهعنوان دولت به رسمیت شناخته، کشورهایی چون چین و پاکستان نیز با فرستادن سفیر به کابل، گامهایی در این جهت برداشتهاند. پرسش این است: گام بعدی چیست؟ آیا طالبان بهزودی کرسیای در سازمان ملل خواهند داشت؟
لطفاً کمی صبر کنید، میخواهم چیزی به شما نشان دهم.
احمدی از جا برمیخیزد و از اتاق خارج میشود. او دقایقی بعد با پارچهای سنگین و آبیرنگ در آغوش بازمیگردد. وقتی آن را روی میز پهن میکند، روشن میشود که وکیل دادگستری از اتاق کناری چه آورده است: یک برقع، حجابی تمامقد از افغانستان که حتی پنجرهی دید آن نیز با توری ضخیم پوشیده شده است.
احمدی: من برقع را بهعنوان نوعی "یادآور" در دفترم نگه میدارم. این یک نمونهی اصل است. گاهی آن را با خود به تجمعها و اعتراضها میبرم و از مردم میخواهم که پارچه را لمس کنند یا برقع را بپوشند. به این ترتیب بهتر میتوان نفرت طالبان از زنان را درک کرد. از زمانی که طالبان دوباره به قدرت رسیدهاند، دهها فرمان صادر شده تا آزادی زنان افغان بهطور وحشتناک و ضد انسانی محدود شود.
اشپیگل: دختران بعد از کلاس ششم دیگر حق رفتن به مدرسه را ندارند، زنان افغان تقریباً نمیتوانند کار کنند. هیچ زنی حق ندارد بدون همراهی یکی از نزدیکان مرد و بدون پوشش کامل در خیابان ظاهر شود.
احمدی: آنها حتی اجازه ندارند به باشگاه ورزشی یا استخر بروند یا در اماکن عمومی بلند صحبت کنند. هر کسی که قوانین را نقض کند، توسط پلیس اخلاقی مجازات میشود، در بدترین حالت با شکنجه یا شلاق. بارها گفته شده که طالبان بهزودی دستور خواهند داد که زنان باید نیمی از پنجرهی مشبک برقع را کاملاً بپوشانند. آنها میگویند با یک چشم هم کافی است که چیزی دید. این واقعاً بیمارگونه است. چنین آپارتاید جنسیتی سیستماتیک، از نظر خشونت و بیرحمی، در جهان بیسابقه است.
اشپیگل: وقتی چنین چیزی را میشنوید، چه احساسی پیدا میکنید؟
احمدی: هر بار که میبینم نمایندگان طالبان با چه اعتمادبهنفسی در انظار عمومی ظاهر میشوند، خشم شدیدی مرا فرا میگیرد. من در اعتراضهای زیادی شرکت کردهام تا به اقدامات این تروریستها توجه داده شود. گاهی شبها صدایم کاملاً از بین میرفت. و بعد دولت آلمان پشت افغانها را خالی میکند. این دردناک است.
اشپیگل: شما سالهاست برای حقوق زنان مبارزه میکنید. فمینیسم برای شما چه معنایی دارد؟
احمدی: فکر میکنم تفاوت بنیادینی بین فمینیسم آلمان و فمینیسم افغانستان وجود دارد. برای بسیاری از فمینیستهای آلمانی، بهطور استعاری، موهای زیر بغل نشانهی مقاومت است، چون موضوع این است که خود را به معیارهای زیبایی مردان تحمیل نکنند. اما برای من مقاومت معنای دیگری دارد: رژ لب، آرایش یا خط چشم. این روش من برای گفتن این است که من یک زن هستم و حق دارم آرایش کنم، دامن کوتاه بپوشم و هر طور که میخواهم لباس بپوشم. بسیاری از زنان جوان افغان برای همین مرا تحسین میکنند؛ برای آنها این نمادی از آزادی و خودمختاری است.
اشپیگل: آیا از زمان فرارتان از افغانستان در دههی ۹۰ تاکنون دوباره به وطن بازگشتهاید؟
احمدی: نه، در افغانستان سرم قطع میشد.
اشپیگل: آیا حضور دیپلماتیک طالبان در آلمان برای شما تهدید محسوب میشود؟
احمدی: شخصاً نگران نیستم. من علاوه بر تابعیت افغانستان که نمیتوان آن را رها کرد، تابعیت آلمان را هم دارم و بهعنوان وکیل مدافع جنایی شناخته شدهام. اما این واقعیت را تغییر نمیدهد که طالبان تهدید جدی امنیتی برای همهی افغانها در تبعید و خانوادههایشان در وطن هستند.
اشپیگل: خطرات را در کجا میبینید؟
احمدی: اکنون افراطیها میتوانند از طریق نمایندگیهای دیپلماتیک به اطلاعات حساس دسترسی پیدا کنند. چه کسی با چه کسی نسبت دارد و یا ازدواج کرده است؟ چه کسی چه وضعیت حمایتی دارد؟ این اطلاعات نزد کارکنان دیپلماتیک دربارهی شهروندان افغان است. کسانی که درخواست اقامت در آلمان میدهند یا میخواهند تابعیت بگیرند، به مدارک معتبر نیاز دارند که نمایندگیهای افغانستان صادر میکنند. این یک ابزار فشار بسیار خوب برای طالبان است. اما نگرانی دیگری هم دارم.
اشپیگل: چه چیزی؟
احمدی: خطر نفوذ این ایدئولوژی خطرناک به جامعهی افغانهای مقیم آلمان زیاد است. برخی افغانها احساس خواهند کرد که طالبان حتی در آلمان آنها را زیر نظر دارند و رفتارشان را مطابق آن تنظیم میکنند. حامیان اسلامگرایان احساس میکنند که زنستیزیشان تأیید و تقویت شده است. این اوضاع را برای زنان افغان در آلمان بدتر خواهد کرد. برخی مجبور میشوند روسری بپوشند یا دیگر جرأت کار کردن نداشته باشند. ما از سنتهایی صحبت میکنیم که زنان را مانند دستبندهای نامرئی محدود میکنند؛ باید این محدودیتها شکسته شوند، نه تقویت. ما نباید بپذیریم که طالبان، مستقیم یا غیرمستقیم، بهعنوان دولت به رسمیت شناخته شوند. آنها با ساختارهای تروریستی خود تهدیدی برای کل جهان هستند.
اشپیگل: همکاری با طالبان در برابر منافع امنیتی مردم آلمان
احمدی: درک این موضوع که حتی مجرمان در گذشته اجازهی اخراج نداشتند، در اینجا بسیار کم است.
احمدی: برخی افغانها هم از بازگرداندن مجرمان حمایت میکنند، زیرا میگویند: آنها به حیثیت ما در اینجا آسیب میزنند.
اشپیگل: این حرف تا حدی درست است.
احمدی: فقط یک گروه کوچک از مردم قانون را رعایت نمیکند، با این حال بسیاری از افغانها تحت سوءظن عمومی قرار دارند. من نوجوانان افغان را میشناسم که وقتی از آنها میپرسند اهل کجا هستند، میگویند: ترک هستیم. آنها دیگر تمایلی به توضیح دادن دربارهی اصالت خود ندارند. این تلخ است و نشان میدهد که مباحثهها تا چه حد نژادپرستانه پیش میرود، اما برای من دلیلی برای بازگرداندن افراد به افغانستان نیست.
اشپیگل: آیا شما بهطور کلی با اخراج مخالف هستید؟
احمدی: نه، اما باید وضعیت در کشورهای مبدأ دقیق بررسی شود. اینجا بحث بر سر ارزشهای انسانی است که آلمان پس از جنگ جهانی دوم با سختی به دست آورده است. دولت فدرال باید از حقوق آلمان و حقوق بینالملل پیروی کند. این حقوق میگوید هیچکس نباید به کشوری بازگردانده شود که در آن در معرض رفتار غیرانسانی، آسیب جدی یا خطر جانی باشد. موارد متعددی از شکنجه و بدرفتاری در افغانستان ثبت شده است. ما افراد را به یک سازمان تروریستی تحویل میدهیم. آلمان با این کار صرفاً نمادگرایی انجام میدهد.
اشپیگل: در مورد تجاوزگران یا سایر مجرمان سنگین، همدردی کردن با آنها آسان نیست.
احمدی: وقتی مجرمان سنگین را اخراج میکنید، خطر واقعی این است که آنها ـ تحت تأثیر طالبان ـ دوباره بازگردند. کسی که محکوم شده، باید مجازات خود را در آلمان بگذراند. من با تمام انرژیام برای رعایت حقوق بشر و حفظ قدرت حکومت قانون در آلمان میجنگم. دقیقاً بهخاطر اینکه خودم از افغانستان آمدهام، میدانم که این چقدر اهمیت دارد.
اشپیگل: آیا به همین دلیل وکیل مدافع جنایی شدید؟
احمدی: تا حدی بله. من روزی را که پدرم در افغانستان دستگیر شد هنوز به یاد دارم. او حتی فرصتی برای داشتن وکیل نداشت. آن زمان میدانستند: اگر کسی برده شود، شاید دیگر هرگز بازنگردد. برای ما دنیایی فرو ریخت. پدرم بعداً آزاد شد، اما ترس آن روزها هنوز هم عمیق در ما مانده است.
مصاحبهکنندگان: کاترین الگر، آسیا حیدر
به نقل از اشپیگل شماره ۴۲ سال ۲۰۲۵