logo





آیا پیام* دولت اسرائیل به ایران از طریق پوتین را باید جدی گرفت؟
بوی کباب است یا خربیچاره‌ را داغ می کنند!.

دوشنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۴ - ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵

تقی روزبه

Taghi
نگاهی به دو رویداد

احمدزیدآبادی که بارها از رویکردهای برخلاف انتظارش توسط حاکمیت، سرخورده شده و بعضا قصدکناره‌گیری از حوزه سیاست هم داشته است، حالا با خواندن خبرپیامی از پوتین*، و به نقل از دولت اسرائیل که گویا قصد حمله به ایران را ندارد، در کنار سخنان ترامپ که از همراهی و همسوئی ایران با صلح حتی تمجید و تشکر هم کرده است و ایران را بخشی از پروژه صلح مدنظرش خوانده!، سخت به وجد و هیجان آمده و دست افشان و پای‌کوبان مدعی شده، هورا، خبرهای بسیارمهم و مهیجی در راه است!. و این درحالی است که رله خبرهای متعدد و مغایرآن و چندین برابر هم کم نیستند. اما چه می توان کرد، وقتی آرزو جایگزین تحلیل واقعیت ها می شود کار به مضحکه می کشد. کافی است به چندخبرمسجل از این نوع اخبار اشاره کنیم و سپس به ارزیابی از یپام پوتین بپردازیم: هم نتانیاهو و هم شخص ترامپ همین چندی پیش اعلام کردند که اجازه بازسازی تأسیسات هسته ای و غنی سازی به حکومت اسلامی نخواهند داد. نتانیاهوهمین چندروز اخیر هشدارداد که ایران دارد موشک های با برد۸۰۰۰ کیلومتر طراحی می کند که با افزودن ۳۰۰۰ کیلومتر می‌تواند شهرهای مهم آمریکا و از جمله اقامتگاه ترامپ در فلوریدا را مورد حمله قرار دهد!. ترامپ درست در بحبوحه توافق اولیه صلح و آماده کردن خود برای مشارکت درجشن آن، گفت که بدون بمباران ایران این صلح بدست نمی آمد و البته بدیهی است قبل از آن، بدون تضعیف و درهم کوبیدن نیروهای نیابتی‌اش. امری که شخص نتانیاهو درست در بحبوحه امضاء قرارداد صلح، با صراحت کامل از جنگ به عنوان کاری که هنوز ناتمام مانده سخن به میان آورد. ترامپ حتی در بحبوحه این توافق و در مسیرافزایش فشارحداکثری، لازم ندید وقفه کوتاهی در آن ایجاد کند و عامدانه و همزمان نام بیش از ۵۰ موسسه ایرانی و چینی و افرادمرتبط با صدورنفت و گاز به چین را به لیست بلندبالای تحریم‌های آمریکا افزود تا نشان دهد که تحت هرشرایطی مسیرصلح مدنظرش از فشار بیشتربه ایران و منزوی کردنش می گذرد و او با کسی در این مورد شوخی ندارد.

اما در مورد پیام اسرائیل به پوتین که این روزها سخت مشغول سیاسی کاری و مداهنه کاری در مورد صلح و جایزه نوبل ترامپ و دادن رشوه‌های مفت است، دو فرضیه قابل تأمل و چه بسا هردو باهم مطرح هستند: نخست آن که می دانیم دولت اسرائیل این روزها سخت مشغول پروژه صلح ترامپ و درگیرچالش‌های مهم آن است. در چنین وانفسائی این فرض ولو ضعیف در میان دولتمداران اسرائیل مطرح است که چه بسا ممکن است حکومت ایران در شرایط جنگی حاکم بر روابط دوکشور و در بحبوحه گرفتاری‌ های نتانیاهو و ارتش، بخواهد حمله غافلگیرانه ای صورت دهد. انتقال این باصطلاح پیام به ایران توسط پوتین می تواند در این رابطه برای کاستن از ریسک گرچه ناچیز واجدمعنا باشد. اما مسأله بنظر مهم تر آن است که می دانیم روسیه در این ماه ریاست شورای امنیت سازمان ملل را بر عهده دارد و هم روسیه وهم چین - درکنارایران- اعلام کرده اند که بازگشت تحریم‌ های سازمان ملل و ماشه معکوس را غیرقانونی می دانند و و از ۱۸ اکتبر قطعنامه های سازمان ملل به طوراتوماتیک به پایان خود می رسد. لذا ظاهرا شکاف مهمی دراین رابطه در میان کشورهای صاحب حق وتوی شورای امنیت سازمان ملل به میان آمده است. با توجه به این که رئیس دوره ای شورای امنیت در این دوره وظایف عملی بازگشت و پیشبرد تحریم‌های سازمان ملل توسط دبیرخانه را بر عهده دارد و می تواند در نحوه پیشبردآن ها اخلال ایجاد و باصطلاح سنگ اندازی کند. این «ییام» اسرائیل در چنین برهه زمانی که قرابتی با سایررویکردهای در مورایران ندارد، با توجه به چنین شرایطی با هدف ایجادتردید در رویکردروسیه نسبت به کارشکنی در برابر بازگشت تحریم‌ها می‌تواند معنا داشته باشد. و این درحالی است که می دانیم برای دولت اسرائیل از دیرباز بازگشت کامل تحریم های جهانی (و ازحمله تعلیق کامل غنی سازی و باززسی کشتی ها و ... ) تا چه حد اهمیت داشته و برای تحقق آن چه تلاش ها و لابی‌ها که نکرده است. از این رو بنظر، انتقال پیام دولت اسرائیل به ایران از طریق پوتین، قاعدتا باید در این رابطه باشد و با هدف پیشبردبدون اختلال و درنگ پروسه بازگشت کامل تحریم‌ها صورت گرفته است. در ضمن در همین رابطه نباید توافقات راهبردی بین دو کشور و نیز گزارشاتی را که این روزها پیرامون توافقات تسلیحاتی نظامی بین دو کشور در مورد هواپیماهای سوخو و یا سامانه‌های دفاعی مطرح شده نایده گرفت، یا چنان که اخیرا شاهد قرارداد ۲۵ میلیارد دلاری بین ایران و روسیه برای ساختن چهارنیروگاه انرژی هسته ای بودیم که طبعا موردرضایت تل آویو نیست. بنظر می رسد برای دولت اسرائیل حفظ رابطه بین خود و روسیه برای اثرگذاری و ایجاد توازن بین رابطه بین خود و ایران مهم است. ضمن آن‌که می‌دانیم مدتی است روابط اسرائیل و روسیه بدلیل حمایت و کمک تسلیحاتی اسرائیل به اوکراین تا حدی به‌وخامت گرائیده است. احتمالا هم اسرائیل و هم روسیه و پوتین هرکدام از این فرصت در جهت منافع خود و رفع کدورت فی‌مابین نیز سود جسته و چه بسا پوتین با آب و تاب دادن به پیام توخالی اسرائیل، خواسته است گریبان خود را از توقع اختلال در تحریم ها رها سازد و حتی با افزوده خود مبنی بر این که گویا دولت ایران عابد و زاهد شده و خواهان برقراری رابطه با آژانس و عدم تخطی از پیمان‌هسته ای است، برآن شده که منتی هم بر سررژیم بگذارد که بله، هوایش را دارد!. واقعیت آن است که حاکمان ایران در مذاکره پیشافعال شدن ماشه هسته ای، تلاش زیادی برای سازش صورت دادند، از جمله رقیق کردن اورانیوم یا دیدار و مذاکره مستقیم با آمریکا در نیویورک، اما در جوعدم اعتماد متقابل نهایتا دولت آمریکا و اتحادیه اروپا در همکاری با یکدیگر بر آن شدند که نرخ سازش و معامله را بالاتر ببرند با این پیشفرض که رژیم بیش از هر زمانی در وضعیت ضعف و شکننده‌ای قراردارد که با انداختن طناب تحریم‌های بین المللی بر گردنش (درکنار تحریم‌های حداکثری خود و تهدیدنظامی)، در مورد پیمانی که زمانش روبه انقضا بود، حداکثر بهره برداری را برای راندن آن به کنج دیوار ببرند و امتیازات بیشتری از جمله تن سپردن به غنی سازی صفر (وخلع سلاح کامل) و بویژه کاهش بردموشک‌ها و سپردن تعهد به عدم مداخله در امور منطقه و مشکل آفرینی در مسیر برقراری «صلح» و بنای «خاورمیانه جدید» کسب کنند.

*- پوتین پیام های عدم تمایل اسرائیل را به رویاروئی با ایران را به تهران منتقل کرده‌ام.
https://www.radiofarda.com/a/33556142.html

*- چنان که در همین رابطه، برخی دیگر، قوچانی و مهاجرانی از سرشوق، سر از پا نشناخته و خطاب به پزشکیان نوشته اند، آقای رئیس‌جمهور فرصت نیویورک که از دست رفت، حالا از فرصت تاریخی شرم الشیخ را از دست ندهید!

________________________

اهداءجایزه صلح نوبل، یک تیر و چندنشان!

کمیته نوبل با دادن جایزه صلح امسال به خانم ماریا کورینا ماچادو، به عنوان رهبراپوزیسیون ونزوئلا ، در واقع با یک تیر چندین هدف را نشانه گرفته است:

از یک سو تلاش ورزیده است که بطورمستقیم خویشتن را از اصابت رسوائی جبران ناپذیراهداء جایزه نویل به ترامپ، مدعی دروغین صلح طلبی که از قضا بیش از همه قدرت‌ها، مستقیما در جنایات غزه و حمایت بی قید وشرط و تجهیراسرائیل و نیز تقویت میلیتاریسم و افزایش بودجه های جنگی دولت‌ها و هم چنین سرکوب و بازپس گیری دست آوردهای اجتماعی جامعه مدنی در آمریکا، سهم داشته است برهاند. اما، در عین حال توانسته با انتخاب خانم ماریا کورینا، بخاطرنقش مهمش در اتحاداپوزیسیون ونزوئلا، لااقل تا سال آینده خود را از تیررس ترکش‌های خشم ترامپ در امان نگهدارد. چنان که این خانم پس از انتخاب شدن در نخستین واکنش‌ خود نه فقط ترامپ را شایسته دریافت صلح نوبل خواند، بلکه با افتخار جایزه خویش را نیز به او اهداکرد! و این اقدام نوبل البته با علم به آن صورت گرفت که ترامپ از مدت‌ها پیش سخت مشغول تهدید ونزوئلا و مادورو و حمایت از همین اپوزیسیون مفتخر به دریافت صلح بوده است. باین ترتیب چراغ امیدترامپ برای دریافت جایزه تا سال آینده، حتی اگر نتواند در مورد ادعای برقراری صلح پایدار در غزه و فلسطین موفق شود که احتمالش کم نیست، اما چه بسا به یُمن حمایت و مداخله و حتی حمله به ونزوئلا برای قدرت رساندن این اپوزیسیون و رهبرش، هم چنان روشن بماند! براستی اگر ماریاکورینا به عنوان رهبراپوزیسیون موفق به ربودن جایزه صلح می شود، چرا ترامپ نتواند به طریق اولی همین جایزه را با به قدرت رساندن او بدست بیاورد؟ و به چه دلیل و بهانه‌ای نهادنوبل می ‌تواند از دادن جایزه به او امتناع کند؟. ناگفته نماند که ترامپ در پاسخ به تماس و تقدیم افتخارجایزه صلح توسط خانم ماریا، به طورضمنی به نقش خویش در حمایت از او و مدیون بودن برای کاندیدشدن شدن این جایزه هم اشاره کرده است!. و چرا که نه؟ وقتی خانم ماریا مدافع مداخله دولت ترامپ و حملات نظامی آمریکا و خواهان کمک به سرنگونی دولت است، و مدافع سرسخت خصوصی سازی حتی شرکت‌‌های نفتی و ایجادرابطه با اسرائیل.

سرمشق دموکراسی!

اما در خاتمه، خالی از لطف نخواهد بود که در بازار تبریک گویی به ماریاکورینا، اشاره ای هم رویکردنرگس محمدی و شرین عبادی داشته باشیم.

نرگس محمدی درپیام خویش می نویسد:
گذار دموکراتیک از استبداد به دموکراسی راه مشترک ماست

تبریک به ماریا کورینا ماچادو، برنده جایزه صلح امسال، یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های شجاعت مدنی در آمریکای لاتین در سال‌های اخیر.

با تو و مردم آزادی‌خواه ونزوئلا اعلام همبستگی می کنم و یقین دارم ما مردم ایران و ونزوئلا دموکراسی را تثبیت و دیکتاتوری را سرنگون خواهیم کرد!.

در پیام شیرین عبادی آمده است:
دموکراسی در جهان از همیشه شکننده‌تر به نظر می‌رسد. خانم ماریا کورینا ماچادو سزاوار این جایزه بود. او نقشی برجسته در اتحاد اپوزیسیون ونزوئلا داشت و مدل رفتار و سیاست‌ورزی او می‌تواند درس‌های ارزشمندی برای اپوزیسیون ایران داشته باشد. به خانم ماچادو تبریک می‌گویم.

*************

البته کسی مدعی وجود دموکراسی در ونزوئلا نیست. اما سرمشق قراردادن خانم ماریاکورینا به‌عنوان مدل متعالی دموکراسی بحث دیگری است. تصور کنید ماهیت و کم وکیف آن «دموکراسی» را که این دو، دست در دست خانم ماریا، و او دست در دست ترامپ می خواهند برای ما و ونزوئلا و.... به ارمغان بیاورند!. ترامپی که نه فقط به عظیم ترین بمباران غیرهسته ای در ایران مبادرت کرده است، بلکه به دموکراسی خودآمریکا هم رحم نکرده و به‌عنوان «علف هرز» در حال وجین کردن آن و دیگردست آوردهای اجتماعی در خودایالات متحده آمریکاست!.
تقی روزبه ۲۰۲۵.۱۰.۱۲


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد