logo





تاتس:

آشتی در اسرائیل و فلسطین
«من در جایی که باید دشمن می‌بود، انسان را یافتم»

مصاحبه از میتسئو ایواموتو

يکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲ اکتبر ۲۰۲۵



بسام ارمین یک فلسطینی است و رامی الحنان یک اسرائیلی. هر دو دختران خود را در مناقشه‌ی خاورمیانه از دست داده‌اند. چگونه با وجود همه‌ی این رنج‌ها، همچنان دوست مانده‌اند؟

۱۱ اکتبر ۲۰۲۵

در سال ۱۹۹۷ رامی الحنان، اسرائیلی، در حال گوش دادن به رادیو در خودرویش بود که از یک حملهٔ انتحاری در اورشلیم خبردار شد. دخترش صمادر آن‌جا با دوستی در پیاده‌رو برای خرید کتاب‌های درسی بود. یک مهاجم وابسته به حماس آنها را هدف قرار داد و صمادر کشته شد. صمادر سیزده ساله بود. دختر بسام ارمین، ابیر، ده‌ساله بود که سال ۲۰۰۷ در راه برگشت از مدرسه‌اش در عناتا در کرانهٔ باختری، جلوی یک قنادی یک گلولهٔ پلاستیکی که از سوی یکی از نیروهای یگان مرزی اسرائیل به سرش اصابت کرد. او سه روز بعد ابیر در بیمارستان درگذشت.

در سپتامبر ۲۰۲۵، رامی الحنان که اکنون ۷۶ سال دارد و بسام ارمین، ۵۶ ساله، در یک دفتر در برلین نشسته‌اند تا از دوستی‌شان بگویند. این دوستی‌ای غیرقابل‌انتظار است. الحنان زمانی سرباز اسرائیلی بوده است. ارمین از نوجوانی با ارتش اسرائیل مبارزه کرده و به‌خاطر آن هفت سال زندان را تجربه کرده است. اما مرگ دخترانشان هر دو را به سازمان «دایرهٔ والدین» (Parents Circle) کشاند؛ سازمانی که فضایی برای گفت‌وگو میان خانواده‌هایی فراهم می‌کند که اعضایشان را در مناقشهٔ خاورمیانه از دست داده‌اند.

تاتس:
آقای الحنان، آقای ارمین، شما دهه‌هاست که برای صلح فعالید. اما دو سال اخیر خونین‌ترین سال‌ها در اسرائیل و فلسطین از زمان تأسیس دولت اسرائیل در ۱۹۴۸ بوده‌اند. کار شما در نتیجهٔ این تحول چگونه تغییر کرده است؟

رامی الحنان:
ما باید از نو آغاز کنیم. از نقطه‌ای بسیار عمیق، جایی که تحقیر، خشم و ناامیدی در هر دو طرف چنان عظیم است که هیچ‌کس حاضر به شنیدن نیست، هیچ‌کس همدلی نشان نمی‌دهد.

تاتس:
این واکنش در برابر دردِ حملهٔ حماس و دردِ ویرانی‌ای که ارتش اسرائیل در غزه به بار آورد، قابل‌فهم به نظر می‌رسد.

الحنان:
ما برای این‌همه وحشیگری آماده نبودیم. اما سال‌هاست که می‌دانستیم اشغال می‌تواند به عملی مانند ۷ اکتبر منتهی شود. دو سال گذشته به ما نشان داده است که باید تلاش‌هایمان را دو برابر کنیم؛ برای شکستنِ محاصرهٔ ذهن‌ها در هر دو طرف.

تاتس:
هر دوی شما زمانی در ذهن خود این محاصره را داشتید. آقای ارمین، شما در سال ۱۹۶۹ در جنوب کرانهٔ باختری به دنیا آمدید، ابتدا به شیوهٔ سنتی همراه خانواده در غاری زندگی می‌کردید و بعد به یک روستا نقل مکان کردید. به عنوان یک جوان، چه تصویری از اسرائیلی‌ها داشتید؟

رامی الحنان:
Dir balak

بسام ارمین:
او می‌خواهد بگوید: «مراقب باش، مواظب حرف‌هایت باش.» (هر دو می‌خندند) برای من، سربازان اسرائیلی آدم‌های بسیار عجیبی بودند. ما کودکان زبان آن‌ها را نمی‌فهمیدیم. نمی‌دانستیم چرا به روستای ما می‌آیند. رفتارشان بسیار خشن بود. من متوجه شدم وقتی پرچم فلسطین را می‌بینند، عصبانی می‌شوند. بنابراین من با چهار کودک دیگر یک گروه نظامی محلی تشکیل دادم — ما این‌طور اسم گذاشتیم — و شروع کردیم شب‌ها به بالا بردن پرچم فلسطین. این یک جرم بود و مجازاتش تا دوازده ماه زندان داشت. اما برای ما مانند یک مأموریت مقدس بود؛ هدفمان اذیت کردن سربازان بود.

تاتس:
چرا؟

ارمین:
برای ما مثل یک بازی بود. می‌دانستیم که آن‌ها این کار را دوست ندارند، پس ما انجامش دادیم. چند سال بعد، ما این سلاح‌های قدیمی را در یک غار پیدا کردیم. اعضای گروهم نارنجک پرتاب می‌کردند و به یک گشت اسرائیلی تیراندازی کردند. خوشبختانه کسی در این حمله آسیب ندید، چون آن‌ها واقعاً نمی‌دانستند چگونه سلاح‌ها را استفاده کنند. اما یک سال بعد، وقتی من ۱۷ ساله بودم، همهٔ ما دستگیر شدیم. من هفت سال را در زندان گذراندم. تنها در آن‌جا بود که واقعاً شروع کردم به آشنایی با تاریخ فلسطین.

تاتس:
در زندان؟

ارمین:
بله. این اتفاق به خاطر زندانبان اسرائیلی‌ام، شیمون هرزل، افتاد که با من گفتگو می‌کرد. او پرسید: «ما یهودیان دو هزار سال است که اینجا هستیم، شما چه؟ شما فلسطینی‌ها واقعاً چه کسی هستید؟ اصلاً ریشه‌ای در این سرزمین دارید؟» من پاسخ نداشتم، اما می‌خواستم با او بحث کنم. بنابراین به سلولم رفتم تا مطالعه کنم.

تاتس:
بعد از آن با زندانبانتان ادامه دادید؟

ارمین:
ما خیلی گفت‌وگو داشتیم. خوشحال بودم وقتی توانستم به او بگویم که ما فلسطینی‌ها تاریخ خودمان را داریم، اینکه یافا زمانی پایتخت فرهنگی خاورمیانه بود. کم‌کم هرزل فهمید که من تروریست نیستم، بلکه کودکی بودم که به مبارز تبدیل شد. ما دوست شدیم.

تاتس:
باورکردنی نیست.

ارمین:
از طریق هرزل شروع به درک بهتر تاریخ یهودیان کردم. از جنایاتی که بر آن‌ها رفته بود شوکه شدم. من انسان را در جایی یافتم که باید دشمن می‌بود. این بدان معنا نیست که با اشغالگری اسرائیل موافقم، اما دانستن تاریخ طرف مقابل بسیار مهم است.

تاتس:
آقای الحنان، از شما هم دوباره از ابتدا شروع کنیم. چه تصویری به‌عنوان یک جوان از فلسطینی‌ها داشتید؟

الحنان:
من کودکی بسیار محافظت‌شده‌ای داشتم، بدونِ عرب‌ها. در سال ۱۹۴۹ در اورشلیم به دنیا آمدم؛ پدرم پلیس بود و مادرم پرستار. هرگز دربارهٔ اخراجِ فلسطینی‌ها هنگام تأسیسِ اسرائیل نشنیده بودم — در نظام آموزشی اسرائیل اصلاً مطرح نمی‌شد. بعدها در مجموع در سه جنگ سرباز بودم.

تاتس:
اینکه زندگی‌تان با زندگیِ بسام ارمین تلاقی کرد، به ۴ سپتامبر ۱۹۹۷ مربوط می‌شود. در آن روز، بمب‌گذار یک فرد انتحاری وابسته به حماس دختر شما و چهار نفر دیگر را کشت و بیش از صد نفر زخمی شدند.

الحنان:
من پر از خشم بودم. او دختربچه‌ای بود؛ به کسی بدی نکرده بود. و باید می‌مرد. برای چه؟ چون یهودی بود؟ چون اسرائیلی بود؟ چون سفید بود؟ چون دختر بود؟ خشمم داشت مرا از درون می‌خورد. دیدارها با Parents Circle بودند که دوباره به من دلیلی دادند که صبح‌ها از تخت بلند شوم.

تاتس:
در Parents Circle بازماندگانِ قربانیانِ مناقشهٔ خاورمیانه همدیگر را ملاقات می‌کنند و به هم گوش می‌دهند، بدون اینکه دردشان را مقایسه کنند.

الحنان:
کنجکاو شدم و رفتم. برای نخستین بار بود که فلسطینیان را به‌عنوانِ انسان ملاقات کردم. نه به‌عنوانِ کارگرِ خیابانی، نه به‌عنوانِ تروریست‌ها در خبرها. تا امروز از خودم خجالت می‌کشم که این آشنایی ۴۷ سال طول کشید.

تاتس:
پیش‌داوری هم داشتید؟

الحنان:
نقطۀ عطف برای من وقتی بود که بازماندگانِ فلسطینی را از اتوبوس پیاده دیدم و آن‌ها به‌سمت من آمدند، دستم را فشردند، مرا در آغوش کشیدند و با من گریه کردند. برای من مانند یک زمین‌لرزه بود. یادم است زن مسن عربی در لباس سنتی سیاه فلسطینی‌اش جلو آمد. تصویری از یک بچۀ شش‌ساله روی سینه‌اش داشت — درست مانند نامِ دخترِ ما، صمادر. این منظره آن‌قدر تأثیرگذار بود که من به‌سوی آن‌طرف رفتم، به‌سمتش (به ارمین اشاره می‌کند).

رامی الحنان و بسام ارمین به برلین آمده‌اند تا فیلم مستند «Until We Talk» را معرفی کنند که داستان و کارشان را تصویر می‌کند. در این فیلم آن‌ها شرح می‌دهند چگونه در ۲۰۰۵ با هم آشنا شدند — یعنی پیش از کشته‌شدنِ دخترِ بسام ارمین. پسرِ رامی ارمین را از یک سازمان صلح می‌شناخت و او را به شام به خانه دعوت کرد. پس از آن، ارمین خانوادهٔ اسرائیلی را به کرانهٔ باختری دعوت کرد.

وقتی آن‌ها کنار هم از شهر فلسطینی عناتا عبور می‌کردند، الحنان می‌ترسید که پشت هر کوچه یک تروریست در انتظارش باشد. اما کم‌کم خانواده‌ها به هم نزدیک‌تر شدند. در ۲۰۰۷ دخترِ ارمین، ابیر، توسط یک سربازِ اسرائیلی زخمی شد و الحنان در کنار او بود. آن‌ها کنار تختِ بیمارِ ابیر ایستادند و دعا کردند — بی‌فایده. الحنان بار دیگر احساسِ مرگِ دخترِ خودش را از سر گذراند: ناتوانی، خشم، وحشت. و برای لحظه‌ای پرسید آیا مرگِ دخترِ دوستش چیزی در نگرشِ او تغییر خواهد داد.

تاتس:
آقای ارمین، وقتی دخترتان کشته شد، شک نکردید که آیا آشتی راهِ درستی است؟

ارمین:
من مرگِ ابیر را مثل یک آزمایش دیدم. امتحانی از سوی خدا. او می‌بیند که من کدام راه را انتخاب می‌کنم.

تاتس:
مسئولیتی شگرف و غیرقابل‌تصور.

ارمین:
بله، اما من از آن مصیبت مصمم‌تر بیرون آمدم. چون انتقام با تو چه می‌کند؟ اگر تسلیمِ آن شوی، خودت هم قاتل خواهی شد. تو قربانیِ دیگری خلق می‌کنی. به‌احتمال زیاد قربانی بعدی را در میانِ خودت به‌وجود می‌آوری، چون طرفِ مقابل هم خواهد آمد تا انتقام بگیرد.

تاتس:
پلیسِ اسرائیل ابتدا نتیجه گرفت که اسرائیلی‌های دخیل در حادثه در مرگِ ابیر بی‌گناه‌اند. چهار سال و نیم بعد دیوان‌عالی اسرائیل حکم داد که پلیسِ مرزی مسئول است و دولت را به پرداختِ غرامت محکوم کرد. اما پیگرد کیفری صورت نگرفت. آیا شما شخصاً آن مأمورِ پلیس مرزی را ملاقات کرده‌اید؟

ارمین:
او را در دادگاه دیدم. و به او گفتم: می‌خواهم بفهمی که تو دختری ده‌ساله و بی‌گناه را کشتی. تو نه جنگجو هستی و نه قهرمان. تو دشمنی را نکشتی؛ تنها یک دختربچهٔ بی‌گناه را کشتی. و با این همه، اگر روزی از من برای بخشش طلبِ بخشش کنی، تو را خواهم بخشید.



تاتس:
آیا هر دوی شما مذهبی هستید؟

ارمین:
من مسلمانِ معتقدی هستم. رامی خودش را مذهبی نمی‌داند. اما من می‌گویم او خیلی مذهبی است. (رامی می‌خندد) چون ذاتِ همهٔ ادیان دربارهٔ عشق است؛ دربارهٔ همکاری؛ دربارهٔ انسانیت.

الحنان:
ببین، این‌ها صدای آن‌ مسلمانانِ رادیکال است.

ارمین:
فقط به هم‌نوعِت احترام بگذار، همین است. این دین است. با این تعریف از دین، رامی یک رابای بزرگ است.

تاتس:
با وجود این، کار شما در اسرائیل با مقاومتِ زیادی روبه‌رو می‌شود. از سالِ ۲۰۱۷ صحنه‌هایی دیده شده که شما، آقای الحنان، در برنامه‌هایتان توسط اسرائیلی‌های راست‌گرای افراطی فریاد زده شده‌اید و متهم شده‌اید که در حال نابودیِ دولتی هستید که از شما محافظت می‌کند.

الحنان:
این واقعیتی است که امروز در اسرائیل با آن مواجه‌ایم. هر کسی که جرأت کند برای طرف دیگر درک نشان دهد و نظرش را بیان کند با سخت‌ترین واکنش‌ها روبه‌رو می‌شود. همسایه‌ها از عرض خیابان رد می‌شوند تا با من برخورد نکنند. و در شبکه‌های اجتماعی برایم می‌نویسند: «چه افسوس که تو همراه دخترت در هوا منفجر نشدی».

ارمین (از روی گوشی‌اش برمی‌گردد و می‌گوید): یکی از اعضای Parents Circle — اسمش مازن است — همین الان یکی از بستگانش را در غزه از دست داده. یک کودک، شاید پنج یا شش ساله. در یک اردوگاه آوارگان در غزه تیر خورده است. این هر روز اتفاق می‌افتد.

الحنان:
آنچه در غزه می‌گذرد هولناک است. تمامِ وضعیت باعث شرمندگی‌ام از این است که اسرائیلی‌ام و شرمندگی‌ام از اینکه انسانم، می‌شود. دولت اسرائیل حقِ دفاع از خود را بهانهٔ انتقام قرار داده است. انتقامی محض که جز انتقامِ بیشتر چیزی در پی نخواهد داشت. چون قاتلان حماس در ۷ اکتبر زمانی که اسرائیل در سال ۲۰۱۴ غزه را بمباران کرد، کودکانی ده تا دوازده ساله بودند. قربانیان فلسطینیِ امروز وقتی به سن قانونی برسند چه خواهند کرد؟ نفرت و خشم‌شان را به کجا خواهند برد؟ این چرخه‌ای است که پایانی ندارد. این ادامه خواهد یافت تا زمانی که ما انسان‌ها بتوانیم یکدیگر را به‌مثابۀ انسان ببینیم.

تاتس:
آیا التماس به روحِ انسانی می‌تواند واقعاً این مناقشه را حل کند؟

ارمین:
ما انسان‌هایی که در اسرائیل و فلسطین زندگی می‌کنیم، هزینهٔ این جنگ را می‌پردازیم. گروه‌هایی مانند Parents Circle، مانند Combatants for Peace، مانند Standing Together که برای درک و همدلی تلاش می‌کنند، در نهایت پیروز خواهند شد. در این مورد شکی نداریم. سؤال فقط این است که چه زمانی.

در زمانی که این هفته توافقی بین دولت اسرائیل و حماس در حال شکل‌گیری بود، دوباره به رامی الحنان و بسام ارمین نوشتیم تا بدانیم به «طرح صلح ترامپ» چگونه می‌نگرند. آیا این همان راه‌حلی است که شما امیدوار بودید؟ رامی الحنان فوراً پاسخ داد: «این پیشنهاد تهی و ریاکارانه است.» به‌ظاهر ضدّintuition (واژهٔ انگلیسی. به فارسی معمولاً «شهود» یا «حس درونی») به نظر می‌رسد: آدم‌هایی که سال‌ها برای صلح تلاش کرده‌اند از بازپس‌گیری نیروها توسط ارتش و آزادی گروگان‌ها ناامید شوند؟ الحنان روشن می‌کند: آزادی گروگان‌ها و زندانیان فلسطینی گرچه امیدی پدید می‌آورد، اما این طرح همچنان هستهٔ مناقشه را نادیده می‌گیرد؛ این‌که میلیون‌ها نفر در فلسطین تحت اشغال اسرائیل زندگی می‌کنند. یک توافق واقعی باید حقوق دموکراتیک را به فلسطینیان اعطا کند. اما این موضوع در مذاکرات کنونی هیچ‌جا پیش‌بینی نشده است.

تاتس:
آقای ارمین، زمانی که در سن دانشجویی بودید، در زندان بودید. اما بعدها در بریتانیا صلح‌شناسی خواندید و پایان‌نامهٔ کارشناسی ارشد خود را دربارهٔ هولوکاست نوشتید. چرا؟

ارمین:
من واقعاً می‌خواستم طرف مقابل را بفهمم. و در طول تحصیلاتم در انگلستان فهمیدم که به نوعی خودم هم قربانی هولوکاست هستم. چون ما فلسطینی‌ها، قربانیان قربانیان شدیم.

تاتس:
آقای الحنان، آیا این موضوع مغرورانه به نظر نمی‌رسد؟

الحنان:
ببینید، من پسر یک بازماندهٔ هولوکاست هستم. والدین پدر مرحومم در آشویتس کشته شدند. مدت‌ها او هیچ کلمه‌ای دربارهٔ آن نگفت. تنها زمانی که به‌خاطر آپاندیس در بیمارستان بود و من کنار تختش نشسته بودم، شروع به تعریف کرد. بعد از آن، من به طور جدی با تاریخ هولوکاست درگیر شدم. گاهی احساس می‌کردم که اعتیاد پیدا کرده‌ام به دانستنِ بیشتر دربارهٔ آن. و با وجود دعوت‌های فراوان، هرگز به آلمان سفر نکردم. شنیدن زبان آلمانی برایم مثل صدای ناخن روی شیشه بود. حتی فکرش را هم نمی‌توانستم تحمل کنم.

تاتس:
با این حال امروز در برلین با هم صحبت می‌کنیم. این چگونه ممکن شد؟

الحنان:
از طریق بسام. در سال ۲۰۱۴ با هم در یک تظاهرات علیه جنگ غزه شرکت داشتیم که او مرا کنار کشید و خواست تا کاری برایش انجام دهم: یک سفر سخنرانی مشترک به آلمان. در درونم همه چیز جمع شد، اما گفتم: باشه. با هم به داخائو رفتیم، جایی که اتوبوس‌های مدرسه با نوجوانان آلمانی از محل یادبود بازدید می‌کردند. ما پلاک‌های طلایی روی پیاده‌روهای برلین را دیدیم. این تجربه دیدگاه من را نسبت به آلمانی‌ها به‌طور بنیادین تغییر داد.

تاتس:
آیا در تاریخِ پردازش هولوکاست نشانه‌ای از امید وجود دارد؟

ارمین:
هیچ‌جا نوشته نشده که ما باید برای همیشه یکدیگر را بکشیم. این یک واقعیت است. آلمانی‌ها شش میلیون یهودی را کشتند. و با این حال امروز یک سفیر آلمان در تل‌آویو و یک سفیر اسرائیل در برلین وجود دارد. ما فلسطینی‌ها شش میلیون اسرائیلی نکشتیم، و اسرائیلی‌ها هم شش میلیون فلسطینی نکشتند. تاریخ نشان می‌دهد که مجبور نیستیم همان مسیر گذشته را ادامه دهیم.

به نقل از سایت روزنامه تاتس

رامی الحنان
فعال صلح اسرائیلی است. او به‌عنوان سرباز در ارتش اسرائیل در سه جنگ شرکت داشت. در سن ۴۷ سالگی، دخترش را در یک حملهٔ انتحاری وابسته به حماس از دست داد. او مدتی به‌عنوان همکار مدیر در سازمان Parents Circle فعالیت داشت و همراه همسرش برای پایان اشغالگری اسرائیل در فلسطین تلاش می‌کند.

بسام ارمین
فعال صلح فلسطینی است. او در نوجوانی عضو یک گروه مقاومت مسلح بود و هفت سال را در زندان گذراند. او سازمان «مبارزان برای صلح» (Combatants for Peace) را ‌تأسیس کرده و مدتی به‌عنوان همکار مدیر در سازمان Parents Circle فعالیت داشته است. وی برندهٔ جایزه صلح برمن است.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد