logo





رشد مداوم کافی‌شاپ‌ها در تهران

يکشنبه ۲۰ مهر ۱۴۰۴ - ۱۲ اکتبر ۲۰۲۵

س. حمیدی



کافی‌شاپ‌های تهران در سال‌های اخیر رشد بی‌وقفه‌ای را تجربه می‌کنند. گفته می‌شود که آمار کافی‌شاپ‌های تهران اکنون به بیش از شش هزار واحد می‌رسد. همراه با افزایش شمار کافی‌شاپ‌ها قهوه‌خانه‌ها نیز کم‌کم به فراموشی سپرده می‌شوند. انگار نمونه‌هایی از فروشگاه‌های سنتی دارند جایشان را به فروشگاه‌هایی نو و جدید می‌سپارند. با این همه کم نیستند قهوه‌خانه‌هایی در این‌جا و آن‌جای حاشیه‌ی شهر تهران که نیازهای شهروندان امروزی را نیز برآورده می‌کنند. چون قهوه‌خانه‌ها تنها به فروش چای اشتغال ندارند. صبح‌ها به مشتریان خود صبحانه نیز می‌فروشند. از همین روست که بسیاری از این قهوه‌خانه‌ها در فروش عدسی، نیمرو، املت برای صبحانه شهرت یافته‌اند. اما قهوه‌خانه‌ها بیش از همه مشتریان خود را از افراد مسن طبقات کاسب و کارگر جامعه برمی‌گزینند. همان گروه از افرادی که خوردن صبحانه را در بیرون از خانه غنیمت می‌شمارند.

گفته شد که آمار کافی‌شاپ‌های تهران از شش هزار واحد نیز فراتر رفته است. توضیح این‌که در این شش هزار واحد کافی‌شاپ تنها توده‌هایی از جوانان دانشجو گردِ هم می‌آیند. دختر یا پسر دانشجو چندان فرقی نمی‌کند. با همین رویکرد است که اکثر کافی‌شاپ‌ها در بافته‌ای دانشگاهی شهر راه‌اندازی می‌شوند. اما اقبال جوانان به کافی‌شاپ‌ها به آن‌جا باز می‌گردد که همگی قصد دارند قهوه‌ای مناسب بنوشند. سپس نوشیدن قهوه بهانه قرار می‌گیرد تا به گپ و گفتی دوستانه باهم بنشینند. اسپرسو و کاپاچینو بیش از انواع دیگر قهوه شوق جوانان برمی‌انگیزد. جوانان گاهی هم قهوه‌ای مناسب می‌خرند و به جای نشستن در کافی‌شاپ راهی خیابان می‌شوند. در حالی که همگی لیوانی از قهوه به دست خویش می‌فشارند. نوشیدن تمامی قهوه شاید ساعت‌ها زمان ببرد. انگار نوشیدن قهوه برای نوشندگان آن نوعی تشخص اجتماعی می‌آفریند. با همین دیدگاه است که دوست دارند تا رهگذران بیشتری نوشیدن قهوه‌ی ایشان را به تماشا بنشینند.

اما کافی‌شاپ‌های امروزی تنها به فروش انواع قهوه رضایت نم‌دهند. چون یاد گرفته‌اند غذای سبکی نیز برای مشتاقان خود آماده نمایند. در نتیجه جدای از خوردن انواع و اقسام ساندویچ همبرگر، سوسیس و کالباس، خوردن سوپ و املت و حتا آبگوشت و ماست دوغ خیار را هم در کافی‌شاپ‌ها باب نموده‌اند. انگار دارند نوعی همزیستی مسالمت‌آمیز را بین سنت و مدرنیسم به پیش می‌برند.

اکثر مشتریان کافی‌شاپ‌ها افرادی هستند که اتومبیل شخصی مناسبی در اختیار ندارند و از رفاه کمتری سود می‌برند. چون داشتن اتومبیل و امکانات رفاهی بیشتر می‌تواند در نوع تفریح این گروه از جوانان تسهیل‌گری بیشتری به عمل آورد. آن‌وقت می‌توانند سری به جاده‌ی چالوس بزنند یا در رستوران‌های دربند و درکه قرار ملاقات بگذارند. بدون تردید کسانی که وسیله‌ی شخصی مناسبی در اختیار ندارند، همین کافی‌شاپ‌های سرراهی نیازشان را برآورده خواهد کرد. چنانکه اکثر جوانان تهرانی حتا جشن تولدشان را هم در همین کافی‌شاپ‌ها برگزار می‌کنند. چون تجمع صمیمانه‌ی دوستانشان را در جایی دیگر ناممکن می‌بینند. سپس دوستانشان به مناسبت تولدش کیکی می‌خرند تا همگی روز تولد او را در همین کافی‌شاپ ارج بگذارند. در عین حال، هرگز نمی‌توان کف زدن‌های معمولی را در کافی‌شاپ ممنوع اعلام کرد. فضاهای اندرونی کافی‌شاپ حتا محیط مناسبی فراهم می‌بیند که در صورت لزوم جوانان از رقص و آوازی خودمانی غافل نمانند.

از سویی مدیر کافی‌شاپ مجبور است که با جوانان کنار بیاید وگرنه کاسبی‌اش تخته خواهد شد. مدیر کافی‌شاپ به طور طبیعی خوب می‌فهمد که باید اداره‌ی اماکن و منکراتی‌ها را هم راضی نگه داشت تا کاسبی مناسب‌تری در کافی‌شاپ پا بگیرد. با این همه بیشترین مزاحمت‌های نهادهای دولتی به نام کافی‌شاپ‌ها نوشته می‌شود. چون خیلی راحت کافی‌شاپ را میبندند و ضمن بهانه‌جویی‌های لازم مدیر آن را به دادگاه می‌کشانند.

در کافی‌شاپ‌ها انواع و اقسام بازی را نیز باب کرده‌اند. ولی شترنج و تخت نرد جای بزرگی را در این بازیها پر می‌کند. حتا در خفا از بازی با ورق نیز جا نم‌یمانند. کارهایی از این دست را در همان پستوهای کافی‌شاپ سامان می‌بخشند. در ضمن، بازی‌هایی از این نوع اغلب مواقع با نمونه‌هایی از برد و باخت‌های دوستانه پوشش داده می‌شود. گاهی نیز از بازی‌های اینترنتی به همین منظور سود می‌برند. خلاصه‌ی کلام، در بیکاری جوانان هر کاری ممکن می‌گردد. چنان‌که شور و هیجان این بازی‌ها شرایطی را پیش می‌آورد تا در کافی‌شاپ شب‌های پرهیجانی را پشت سر بگذارند. آن‌وقت مشتریانی نیز برای کافی‌شاپ پا می‌گیرد تا بدون استثنا شبشان را در فضای پرهیجان آن‌ها به روز برسانند.

صاحبان یا گردانندگان کافی‌شاپ‌ها را جوانانی تشکیل می‌دهند که به شغل خویش علاقه‌ی وافر نشان می‌دهند. بین دلبستگی‌های این گردانندگان با خواست مشتریانشان چندان فاصله‌ای دیده نمی‌شود. آنان دانسته یا نادانسته آرزوها و امیدهای واحدی را در دل می‌پرورانند. چون قصد دارند تا یأس برآمده از سیاست‌های ناصواب جمهوری اسلامی را با تفریح‌های هرچند موقتی یا کاذب خود به فراموشی بسپارند. در عین حال، امکانات تفریحی بیش از این را از ایشان گرفته‌اند. چون خوشی‌های فراتر از این، هزینه‌هایی را می‌طلبد که این گروه از جوانان از پرداخت هزینه‌های آن عاجز می‌مانند. متأسفانه انواع و اقسام مخدرهای صنعتی را هم بین جوانان کافی‌شاپ باب نموده‌اند. کم نیستند جوانانی که برای دستیابی به تفریحی ناسالم به همین مخدرها روی می‌آورند. چنان‌که بسیاری از سوداگران مواد مخدر، از فضای کافی‌شاپ‌ها نیز برای توزیع مواد سود می‌برند.

حکومت از تجمع جوانان در کافی‌شاپ‌ها واهمه دارد. چنانکه کافی‌شاپ‌ها را از نمایش مسابقات ورزشی بازمی‌دارند. مأموران حکومت از آن می‌ترسند که مبادا چنین تجمعی از جوانان سر‌آخر هم به اعتراضی خیابانی بینجامد. حکومت حتا اجرای موسیقی زنده را در کافی‌شاپ‌ها به رسمیت نمی‌شناسد. چون می‌خواهد هر اجرایی از موسیقی مجوز اداره‌ی اماکن و وزارت ارشاد را به همراه داشته باشد.

کم نیستند کافی‌شاپ‌هایی که کتابخانه‌ای هرچند کوچک در اختیار مراجعان خویش می‌گذارند. مشتری می‌تواند ضمن بهره‌گیری از همین کتاب‌ها وقت خود را پر نماید. از سویی دیگر، کتاب‌فروشانی نیز هستند که کافی‌شاپی کوچک برای مشتریان خویش آماده کرده‌اند. مشتری کتاب هم میتواند صفحه‌هایی از کتاب را در همان جا مطالعه کند. با همین نگاه فرهنگی است که شماری از کتابفروشی‌ها کم‌کم شبیه کافی‌شاپ می‌شوند و از طرفی دیگر، شماری از کافی‌شاپ‌ها نیز راه‌اندازی کتابخانه را در فضای کسب خویش ارج می‌گذارند.

به تازگی نمونه‌هایی از کافی‌شاپ‌های لاکچری را نیز در تهران راه انداخته‌اند که اکثر آن‌ها به هتل‌های مجلل و مشهور شهر وابسته هستند. مالکیت این هتل‌ها را بدون استثنا بنیاد مستضعفان در اختیار دارد. در واقع مدیران بنیاد از ثروت عمومی کشور در راستای برآوردن رفاه و خوشگذرانی طبقات مرفه جامعه سود می‌برند.

جمهوری اسلامی ضمن دخالت‌های ناموجه خویش در زندگی اجتماعی یا حریم خصوصی شهروندانش، ایشان را از هر تفریح سالمی بازمی‌دارد. چون مدیران خودانگیخته‌ی نظام تعریف خودشان را از نوع تفریح به دست م‌یدهند. آنان قالبهای تنگ و از تاریخ گذشته‌ی دین را به موضوع تفریح مردم هم می‌کشانند. بی‌دلیل نیست که سالن‌های اجرای موسیقی و رقص را بدون استثنا به تعطیلی کشانیدند. سینماها را هم از پخش فیلم‌های خارجی بازمی‌دارند. چنان‌که صاحبان سینماهای خصوصی برای همیشه از سرمایه‌گذاری در این عرصه دست کشیدند. از تئاتر هم تعریفی برای خنداندن مردم به دست می‌دهند تا گروه‌هایی ساده‌دل برای خندیدن‌های غیر متعارف خود به دیدن این نوع از تئاتر روی بیاورند. تئاتری که با تئاتر هنری فاصله‌ای طولانی دارد. بر زمینه‌ی چنین برنامه‌ریزی‌هایی در عرصه‌ی فرهنگی جمهوری اسلامی است که کافی‌شاپ‌ها پا گرفته‌اند. چون جوانان کمتر می‌توانند جایی غیر از کافی‌شاپ برای تفریح روزانه‌ی خویش بیابند. اما فعالیت آزادانه‌ی همین کافی‌شاپ‌ها نیز برای جمهوری اسلامی امری ناممکن می‌نماید.

ضرورتهای اجتماعی بر رشد و بالندگی کافی‌شاپ‌ها در تهران تأکید می‌ورزند. چون قرار است کافی‌شاپ‌ها جای خالی بسیاری از تفریحات را برای شهروندان تهرانی پر نماید. کاستی‌ها و آسیب‌های چنین ضرورتی را هم می‌توان ضمن استفاده از سلیقه‌های سالم مردم پر نمود.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد