اگر به هلند میروی
از دادگاه لاهه دیدن کن
در یک شب بارانی
پشت در بسته اش بایست
و از لابلای میله ها نگاه کن:
آنجا، در آن عمارت پر نور
کنار درخت های باران خورده
بیش از نیم قرن پیش
مردی کهنسال ایستاد
که از سرزمین ما آمده بود
تا از بیداد غارتگران نفت
با جهان سخن گوید.
او هیچ کس را به گروگان نگرفت
و تنها چند قدم برداشت
تا به پشت میز خطابه رسید
گوش کن، گوش کن
حتی سالها پس از آن مرداد خونین
هنوز هم میتوان صدایش را شنید
که به زبان زیبای فرانسه میگوید:
“Mesdames et Messieurs!
خانمها! آقایان!"
24 سپتامبر 2005
نظرات خوانندگان:
Bejan Baran 2009-11-15 23:05:38
|
این شعر ملی و بزبان گیرا تجربه ای تاریخی را با مسافران معاصر پیوند می دهد. بسیار موفق است. |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد