logo





سیاست باطل را نمی‌شود به روز کرد!

خواست رفع بحران از مسبب بحران؟

سه شنبه ۱۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۲ سپتامبر ۲۰۲۵

بهزاد كریمی

new/behzad-karimi04.jpg


بیانیه و واکنش خامنه‌ای، تندروها، میانه‌روها و روزنه گشایان

جبهۀ اصلاح‌طلبان با انتشار بیانیه‌ای در روز ۲۶ مرداد، تاکید بر لزوم «آشتی ملی» در کشور کرد و وضعیت خاص پسا‌ «جنگ ۱۲ روزه» را «فرصت طلایی تغییر پیش روی ملت و حاکمیت» اعلام نمود. بر این بیانیه درنگ باید داشت نه بیشتر به خاطر مفاد آن، بلکه عمدتاً به خاطر واکنش‌هایی که نسبت به این اقدام از سوی راس، درون و حاشیه‌ی نظام صورت گرفت. بیانیه، سخن تازه‌ای جز طرح نیازهای از مدت‌ها پیش مطرح در جامعه ندارد و تنها چیز نو در آن، ابراز هویت بخشی از اصلاح‌طلبان است در همین ضروریات. تازگی برآمد، تعمیق شکاف در جبهه‌ اصلاح‌طلبان است.

خامنه‌ای در آخرین سخنان خود، با اشاره‌ی مضمونی به پاره‌ای از مفاد این بیانیه، بطور غیرمستقیم آنها را «ظاهربین»‌ نامید و تهدید به «خشم ملت» کرد. طیف موسوم به اقتدارگرایان شدیداً به آن تاختند و مظهر تسلیم‌طلبی، «نفاق» مکرر دوخردادی‌ها و «هم‌صدایی با دشمن» دانستند. اعتدالیون در شرایط «سایه‌ی جنگ بر کشور» با این «تندروی» مرزبندی کردند و جریان «مقاومت محور» و «روزنه‌گشایان» نیز خواست‌های این بیانیه را «چپ‌روی» و هم‌سویی با آمریکا برشمردند. مخالفان راست‌گرای جمهوری اسلامی هم این بیانیه را نه نقد همیارانه بلکه بزک نظام معرفی کردند.

موج انتقادهای نوع حکومتی چند سویه به این بیانیه اما در حالی است که خود منتقدان در رابطه با نوع سیاست برای برون‌رفت از تنگناهای موجود با سرگشتگی و ابهام روبرو هستند. در واقع، این پرخاش‌گری‌ها نه فقط بازتاب فضای شکست جمهوری اسلامی در جنگ دوازده روزه است، بلکه به ورشکستگی سیاست‎‌های راه‌بُردی چند دهه‌ای جمهوری اسلامی برمی‌گردد. در واقع، چه پایوران و چه حامیان رنگارنگ این نظام، جز شعار دادن‌ها‌ی مخرب «تهدید در برابر تحریم» و «جنگ تقابلی» چیزی در چنته ندارند. آنها پیچان از خشم در خود، همدیگر را لگد می‌زنند.

فشرده‌ی سخن این بیانیه

این بیانیه، گرچه از اوضاع اَبَر بحران‌ مهلک کنونی با صفت تقلیل‌گرایانه‌ی «ناترازی‌ها» یاد می‌کند، با این‌همه اما فرجام «هرگونه بی‌اعتنایی به ضرورت تغییر» را انتهای «مسیر فروپاشی تدریجی» آدرس می‌دهد. این بیانیه‌، نه قایم بر جنبش اجتماعی، بلکه نگاه به بالا دارد و فاقد دینامیزم درون‌زاست. بیانیه به تصریح خودش «بر اساس استراتژی اصلاح از درون» در کادر ۱۱ گزاره‌ی همگی پیشنهاد و توصیه به «حاکمیت» فرموله شده است. بیانیه‌ی «جبهه اصلاح‌طلبان» راه حل مشکلات کشور را تماماً درون سیستمی می‌جوید و بدون نام‌بردن از «رهبر» حل آنها را از او می‌خواهد.

بیانیه‌ با پیشنهاد «اعلام عفو و بخشودگی عمومی، رفع حصر... و محدودیت‌های سیاسی ... و آزادی همه زندانیان سیاسی» آغاز و آنگاه چنین ادامه می‌یابد: «تغییر گفتمان»، «انحلال نهادهای موازی»، «بازگشت نیروهای نظامی به پادگان‌ها»، «حذف نگاه خودی و غیر خودی»، «اصلاح روی‌کرد مدیریت صدا و سیما»، «خارج کردن اقتصاد کشور از تیول الیگارشی‌های حکومتی»، «تغییر در قوانین مربوط به حقوق زنان»، «اصلاح سیاست خارجی ... مذاکره مستقیم با آمریکا ... همگرایی منطقه‌ای».

«جبهه اصلاح‌طلبان» عمل به همه‌ی اینها را از آن «رهبر»ی انتظار دارند که خود او و جایگاهش ولایت فقیه، منشاء و منبع وجودی و پروارشدگی همه‌ی معضلات ریز و درشت کشور است. این درخواست‌ها برای رفع مشکلات و غلبه بر آنها، متوجه همه‌ی آن کژی‌ها و تبهکاری‌هایی است که چه قانونی و چه غیر قانونی برساخته‌ی شخص شخیص ولی فقیه‌اند. معضلاتی که، ناشی از الزامات بقا و تداوم ولایت فقیه - این پاسدار اصلی جمهوری اسلامی - است. «بیانیه» رفع این‌ها را از کسی می‌خواهد که نه تنها خود ناظر بر همه‌ی اینهاست بلکه نتیجه‌ی رفتارهای دستگاه حاکمه اوست.

این سیاست ابتر «اصلاح‌طلبی» است که نیاز به اصلاح دارد.

ردیف کردن این موارد معقول در بیانیه جدا از نارسایی‌هایی در برخی فرمولبندی‌های آن، جملگی درست و لازم هستند و در ضرورت رفع‌شان کمترین تردید جایز نیست. حتی اگر منظور از به میان کشیدن اینها روشنگری هرچه بیشتر نقش ویرانگر و هستی‌سوز ساختار ولایت فقیه و ولی فقیه در نشاندن کشور به وضعیت فلاکتبار و بی چشم‌انداز کنونی ‌بود، باز می‌شد آن را به حساب تاکتیک افشاگرانه گذاشت. اما استراتژی که متوجه اصلاح رفتار ولی فقیه خامنه‌ای باشد، در بالا سرش به سنگ می‌خورد و در پائین از جامعه ندای‌ «اصلاح‌طلب، اصولگرا دیگه تمومه ماجرا» می‌شنود.

بیانیه به رفع حصر اشاره دارد، اما یک ذره هم حاضر نمی‌شود که با پیشنهاد مهندس موسوی در مورد رفراندوم برای تاسیس مجلس موسسان قانون اساسی تماس حاصل کند. «استراتژی اصلاح از درون» بیانیه، حتی نمی‌خواهد بعد 24 سال تجربه‌ی بس غنی از دو خرداد ۷۶ تاکنون، بهمان «فشار از پائین و چانه زنی در بالا» پای‌بند بماند. وجه «فشار» در این فرمولبندی را اقتدارگرایان پهلوی پرست در شکل فشار نتانیاهویی و ترامپی مصادره کرده‌اند و وجه «چانه زنی»‌اش هم حداکثر سهم اصولگرایان معتدل شده است. استراتژی « بیانیه جبهه اصلاح‌طلبان»، استراتژی تعلیق است.

مشکل «اصلاح‌طلبان» این نیست که نمی‌دانند مسبب و موجد وضع فوق بحرانی کشور کیست، این است که رفع مشکل را از عامل و باعث اصلی مشکلات انتظار دارند! همان داستان مشهوری که از مردم واقع‌بین می‌شنویم: «من می‌گویم نر است، تو باز می‌گویی بدوش»! نیت خوب در مفاد این بیانیه، به این دلیل محکوم به ابتر ‌ماندن است که اصلاح امور را از سیستمی اصلاح‌ناپذیر می‌خواهد و در راس آن از شخصی که به اندازه‌ی کافی آزمون با نتایج رفوزگی پس داده است. مشکل، به روز کردن سیاستی است که خط بطلان خورده است. باطل را نمی‌شود نوسازی کرد.

«جبهه اصلاح طلبان» با انتشار این بیانیه می‌توانند واقعاً خدمت بکنند و خدمت هم البته فقط نجات خودشان. هرگاه که این همه خشم و قهر از سوی مدافعان صریح‌لهجه و شرم‌اگین ولایت فقیه نسبت به این «بیانیه» را، در پیوستن‌ خود به سیاست گذار از حکومت دین‌بنیاد ترجمه کنند؛ هرگاه که از استراتژی تعلیق دست بردارند و به دگرگونی اساسی برای گذار از جمهوری اسلامی فرابرویند؛ و هرگاه که بدانند می‌توان بر سیاست مسالمت‌آمیز برای رسیدن به یک جمهوری سکولار دموکرات بود و دین خود را هم داشت. برای گذار از جمهوری اسلامی، تکیه را بر جامعه جنبشی باید گذاشت.

بهزاد کریمی

۱۰ شهریور ۱۴۰۴ برابر با ۱ سپتامبر ۲۰۲۵

«به‌پیش»


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد