علت عقبماندگی کشورهای موسوم به «جهان سوم» آنگونه که در کتابهای درسی به دانشآموزان آموختهاند، نادرست و گمراهکننده است. اگر با دقت و بصیرت به این موضوع بنگریم، خواهیم دید که این آموزشها در حقیقت ریشه در تاریخ استعمار دارند؛ تاریخی که توسط بیگانگان نوشته و بر ذهن نسلهای مختلف حک شده است.
امروز، به لطف فناوریهایی که جهان را به اندازه یک دانه عدس کوچک کردهاند، میتوان دریافت که در هر گوشه این کره خاکی چه میگذرد. کشورهای جهان سوم ــ که بیشترشان سرشار از ثروتهای طبیعیاند ــ به دست استعمارگران در شرایطی قرار گرفتهاند که از نظر علمی و آموزشی عقب نگاه داشته شوند، اما از نظر مذهبی با اعتقادات افراطی و ترس از بیایمانی تربیت شوند. مردمان این سرزمینها چنان درگیر نان شب و دعا و ثنا شدهاند که دیگر مجالی برای اندیشیدن به سرنوشت خود ندارند.
اما امروز، با افزایش آگاهی ملتها، سران خودکامه و دستنشاندههای استعمار، مردم بیدار را سرکوب و حتی نابود میکنند. رهبرانی که حرص و شهوت قدرتشان، آنان را به خیانت واداشته، کشورشان را به بهای اندک فروختهاند.
امپریالیسم و صهیونیسم، هستی این دنیا را ملک خود دانستهاند. آنها با اتحاد درونی، سرزمینهایی را که بیپشتیباناند یا رهبران خودفروخته دارند، غارت کرده و منابع طبیعیشان را میبلعند. متأسفانه دستنشاندگان محلی نیز هیچگاه سهمی از این ثروت را با ملت خود تقسیم نمیکنند.
اگر نگاهی به وضعیت جهان امروز بیندازیم، از میان ۱۹۵ کشور، دستکم ۱۷۵ کشور مستقیم یا غیرمستقیم زیر سلطه استعمار نوین قرار دارند. پرسش اساسی این است: حال که همگان بر این ظلم و ستم آگاهاند، چه باید کرد؟
مبارزه؟ کتابهای فراوانی نوشته شده و قهرمانان بسیاری جان خود را برای رهایی از این اسارت دادهاند، اما نتیجه چندانی به بار ننشسته است. حتی فناوریهای جدید که قرار بود ابزاری برای بیداری ملتها باشد، به قدرت بیشتر سلطهگران انجامیده است.
اتحاد؟ امروز بیش از هر زمان دیگری جامعه گرفتار طبقهبندیهای ناعادلانه و تفرقهافکنانه است. تنها یک اتحاد جهانی، با شعاری روشن و عدالتمحور که همه را در بر بگیرد، میتواند راهگشا باشد.
برای مقابله با این ناعدالتیها، باید دست در دست یکدیگر بگذاریم، فارغ از مرز و مکان. بیایید امروز برای فردایی بهتر تلاش کنیم، تا نسل آینده سرنوشتی روشنتر از ما داشته باشد.
——————-
۲۰۲۵/۸/۳۰
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد