logo





امیرا هِس

اروپا و کشورهای عربی در خواب غفلت ‌اند. به زودی، هر جنبنده‌ای در شهر غزه ، کشته خواهد شد ...

برگردان: بهرو زعارفی

شنبه ۱ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۳ اوت ۲۰۲۵



هآرِتسِ انگلیسی، ۲۲ اوت ۲۰۲۵

چنین برمی آید که زمانی دراز طول نخواهد کشید تا به دوستان من در غزه دستور دهند که پناهگاه‌های موقت خود را «تخلیه» کرده و در جنوبی ترین بخشِ باریکه غزه «مستحیل» گردند – درست هم چون پدر و مادرم که روزی به «تخلیه و مستحیل» شدن وادار گشتند: مادرم به برگن-بلزن، پدرم به گتویی در ترانس ‌نیستریا [واقع در مولداوی]

زبان تحقیرآمیز دروغگویی‌ های ارتش، هر گزارش و بحثی را آلوده کرده است. این مشکل دوستان گرسنه و از پا فتاده ی من نیست. مشکل ماست، ما اسرائیلی‌ها. هم چون‌ فریاد کسانی که خودخواسته کور و سنگدل شده اند و نهیب میزنند : «هرگز نباید مقایسه کنید».

وزیر جنگ، اسرائیل کاتس، وعده‌ای داده و اکنون آن را به اجرا می‌گذارد: مأموریت جابه‌جایی و انتقال، تمرکز و تراکم، و درهم‌شکستن صدها هزار انسان دیگر در تکه‌زمینی کوچک در جنوب غزه، و بدون آن‌که اعتراض‌ها، محکومیت ‌ها یا قیاس ‌های تاریخی مانعش شود. او در حال پیشروی است.

هیچ‌کس فلسطینی‌ها را نجات نمی ‌دهد،. و گروگان‌ها را نیز. و نه ما را از نَفسِ نفرت‌انگیزِ خودمان رها می سازد.

من می‌ نویسم، هنوز به وقوع یک معجزه امیدوارم. اینکه اروپا و کشورهای عربی بیدار شوند. تا از اهرم‌ های واقعی قدرت که در اختیار دارند، استفاده کنند.

بمباران‌ های خلبانان «قهرمان» ما، شلیک‌‌های فرماندهان تانک «شجاع» ما، موجب خواهد شد که شهر غزه از سکنه خالی شده و اهالی زیر منگنه بولدوزرهای خُرد گردند که رانندگانش طرفداران زاویوِ مست از پیروزی و خداترس هستند. [کنایه به آواراهام زاویو، خاخام و افسر ذخیره ارتش اسرائیل است که با افتخار تصویر ویرانگری های ارتش را در شبکه های اجتماعی به نمایش می گذارد و گزارشش از بمباران های جبالیا او را مشهور کرد.م]

سربازان اسرائیلی با ارزش‌هایی ویژه برای خدمتی هدفمند در ارتش پرورش یافته‌اند. حتی کسانی که همراه پدران و مادران و خانواده های گروگان‌ها علیه دولت اعتراض می‌کنند، نه از خدمت نظامی می‌گریزند و نه از فرمان ها سرپیچی می‌کنند.

هنگامی که فرمانده جنوب، یانیو آسور، شهر غزه را «ناحیه جنایت‌کار» اعلام می کند، هر سربازی مجاز است که به هر آنچه تکان می خورد، شلیک کند. حتی به یک زن ۷۸ ساله یا به نوه ۱۲ ساله‌ ی او.

از هم اکنون، گفتار کوبنده زیر را می‌شنوم: تقصیر خودشان است؛ به آن‌ها وقت داده شد که جنوب را تخلیه کنند.

معترضان خیابان کاپلان هنوز اهرم دیگری در دست دارند تا برنامه‌های سرنوشت سازِ بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر و وزیر دارایی اش بِتسِلِل اسموتریچ را، که تجدید نظر در رژیم حکومتی به سبک پوتین است، نقش برآب کنند، یعنی امتناع گسترده از مشارکت در این کارزارهای نابودی و اخراج سازمان یافته.

اما آن‌ها چنین کاری را انجام نمی دهند. از نگاه آنان، پرچم هنوز کاملاً سیاه نیست.

قدرتِ تخیّل محدود من اجازه نمی‌دهد که دوستانم و خانواده‌های لاغر، بیمار و داغدارشان را تصور کنم که دست کم برای هشتمین بار، تلوتلوخوران، به سوی آینده ای نامعلوم، سرزمینی باریک تر و پرجمعیت تر اخراج می‌شوند. سوار بر گاری؟ یا با پای پیاده در مسیری بیست کیلومتری؟ در حال دویدن، نفس‌نفس‌زنان، در حالی که در پشت سرشان گلوله‌ شلیک می‌کنند، و ستون‌هایی از دود سیاه و گرد و غبار بر آسمان بلند می شود؟

تخیّل وحشت‌زده‌ام مایل نیست که برخلاف توصیه‌های هولناک سخنگوی ارتش آویخای ادرعی، ‌آنان را در خانه‌های نیمه‌ویران تصور کنم، بلکه آرزو می کنم که در اثر بمباران ها با مرگی سریع رویرو شوند.

آپارتمان‌های آن ها در اردوگاه‌های پناهندگان و اطراف آن، که با سال‌ها دستمزد ساخته یا خریداری شده اند، حالا به دیوارهای دودآلود و فروپاشیده بدل شده اند. از میان اندک وسایلی که پس از آخرین اخراج توانستند جمع‌آوری یا سرهم کنند – تشک‌ها، قابلمه‌ها و ملاقه‌ها، تخته‌ها، پتوها، شاید یک پنل خورشیدی – این بار مجبور خواهند شد چه چیزهایی را جا بگذارند؟

قطعاً نه کیسه آردی را که به بهای هزار شِکِل خریده‌اند، نه گالن ۲۰ لیتری آب نیمه ‌تصفیه ‌شده و نه پوشک‌ های مادر ۹۰ ساله‌شان را.

تخیّل ناقص من قادر نیست دریابد که در میان این همه چادرهای متراکم و چسبیده به هم، کجا چادرشان را دوباره برپا خواهند کرد.

و تا رسیدن زمستان عرق ریخته و سپس تا مغز استخوان از سرما خواهند لرزید، در حالی که در فاصله ی دو شلیک و گلوله باران، آب باران و موج دریا آن‌ها را خیس می‌کند. در حالی که همچنان، پهپادها در بالای سرشان، شبانه‌روز وزوزکنان، به پرواز و تجسس ادامه می دهند.

وحشت، دلتنگی، گرسنگی، تشنگی، خارش‌ پوست، درد، خشم، خستگی. گریه ی کودکِ بیمار واژه های آشنایی هستند، اما در غزه وزن ، مفهوم و محتوایی فراتر از درک ما دارند.

واژه‌ها از فرهنگ لغت های من ناپدید شده‌اند – به غیر از این واژه های جدید: «ناتوانی»، «فلج» و نیز «شریکِ جنایت – برخلاف میل‌مان».



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد